اگر بخواهیم به تعریف بازاریابی بپردازیم، باید بگوییم: بازاریابی شامل کلیه فعالیتهای افراد و سازمانها به منظور شناسایی، پیش بینی و برطرف کردن نیازهای همه است. هرجا حرف از نوعی مبادله است، بازاریابی خودش را به سرعت میرساند. یکی از طرفین مبادله میتواند یک محصول یا خدمتی را با طرف دیگر در مقابل دریافت نوعی پرداخت تبادل کند. این همان فرایند مبادله بوده و تمرکز اصلی کلیهی فعالیتهای بازاریابی و فروش به آن است.
به طور کلی، بازاریابی یا مارکتینگ یک عمل مدیریتی و اجتماعی است که به کمک آن افراد و گروهها با استفاده از تولید و مبادله، به رفع نیاز و خواستههای خودشان میپردازند.
انواع بازاریابی و فروش در کشورهای مختلف، متفاوت است. اما در این قسمت به بررسی و تعریف چند نوع از بازاریابی خواهیم پرداخت، درک و فهم این بخش پیش نیاز خوبی برای آموزش بازاریابی است.
هدف بازاریابی عصبی انتقال پیام و مفهوم بازاریابی به افراد و به تبع افزایش احتمال خرید توسط مخاطبین است. این روش تلفیقی از دو علم بازاریابی و عصب شناسی بوده و جدیداً مورد توجه قرار گرفته است. با استفاده از روش بازاریابی عصبی بودجه مارکتینگ و تبلیغات کاهش مییابد. با استناد به این نتایج میتوان بازاریابی عصبی را در گروه انواع بازاریابیهای ارزان قیمت و به صرف جای داد.
بازاریابی سبز یک فرایند اجتماعی است که نیازها و خواستهها در زمینه اثرات مخرب بر روی محیط زیست را به حداقل میرساند. در بسیاری از شرکتها از معیارهای سنتی برای ارزیابی موفقیت نوآوریهای سبز استفاده می شود.
الکساندر گرهام بل با اختراع بی نظیر خودش، تلفن، خدمت بزرگی به دنیای بازاریابی و فروش کرده است. این روش شامل تبلیغات، ترویج فروش، فروش شخصی و مستقیم است. برای موفقیت در روش بازاریابی تلفنی به روابط عمومی بالایی نیاز است. ارتباط گرم، ایجاد اعتماد و القای حس همراهی در مشتری از اصول بازاریابی تلفنی است.
هدف بازاریابی اجتماعی ایجاد تغییر در طرز رفتار افراد جامعه است. با این روش بر رفتار فردی مردم و ارتقا سطح آگاهی مردم جامعه اثر مثبت گذاشته و هدف فقط کسب منافع اقتصادی نیست. از بازاریابی اجتماعی برای ارتقای بهداشت عمومی، کاهش آسیبهای سوانح و همچنین حفاظت از محیط زیست استفاده میشود
بازاریابی صنعتی یا همان B2B marketing شامل فروش محصول یا خدمات یک شرکت به شرکت دیگر است. این روش دارای تکنیکهای منحصر به فردی بوده و با روشهای خاصی قابل اجراست. یک مصرف کننده برای خرید در بازار بر اساس فاکتورهایی مانند قیمت، محبوبیت و موقعیت برند در بازار اقدام میکند و این در حالی ست که خریداران صنعتی این کار را بر حسب قیمت و سود بالقوه محصولات انجام میدهند.
ارتباط مستقیم با بازار هدف در بازاریابی مستقیم اتفاق میافتد. این نوع بازاریابی در حالت شخصی از راههایی چون تماسهای تلفنی، نامههای پستی و فکس استفاده کرده و در حالت رسانهای از تبلیغات در مجلات، روزنامهها، تلویزیون و شبکههای اجتماعی کمک میگیرد.
بازاریابی شبکهای، نام خوش آشنای این روزهاست. در این نوع بازاریابی حرفی از واسطه وجود ندارد. در واقع نوعی از شیوه فروش که در آن محصولات و خدمات بدون تبلیغات و بدون واسطه به فروش میرسند و افراد پس از خرید میتوانند از طریق بازاریابی محصولات به سود برسند. بنابراین درآمد بازاریابی شبکهای از طریق فروش مستقیم کالا و همچنین فروش از طریق زیر مجموعه است.
یک روش کمهزینه از بازاریابی به شمار میرود که هدفش ایجاد تجربهای خوشایند و لذتبخش در مصرفکننده است.
درست است که با رشد اینترنت و افزایش شبکههای تلویزیونی و رادیویی اقبال به روزنامهها و مجلات کمتر شده، اما از آنجاییکه مخاطبانی وفادار و نیچ (Niche) دارند هنوز هم از این نوع بازاریابی استفاده میشود.
اینترنت، همراه خوش این روزهای زندگی بشری است. همهی انسانهای بزرگسال و بالغ در کره خاکی حداقل یک گوشی هوشمند متصل به اینترنت دارند و همیشه با دنیایی از اطلاعات روبرو هستند. یکی دیگر از ارزان و به صرفهترین روشهای مارکتینگ، استفاده از بازاریابی اینترنتی برای رسیدن به مقاصد بازاریابی است.
در این روش، ابزارهای مختلف آنلاین حرف اول را برای یافتن، جذب، تبلیغات و فروش میزنند. علم دیجیتال مارکتینگ با سرعت خوبی در حال رشد است و بازاریابی اینترنتی نیز بر روی همین موج سوار است. این بازاریابی خوش ترکیب دارای انواع زیادی است اما از پرکابردترین روشهای بازاریابی میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
روزانه میلیونها انسان به موتورهای جست و جو نظیر گوگل و یاهو سر میزنند و به دنبال محصولات، خدمات و پرسشهای خود میگردند. در نتیجه میتوان از طریق موتورهای جست و جو با مصرفکنندگان ارتباط برقرار کرد.
شبکههای اجتماعی کاربران بیشماری در سراسر دنیا دارند و این کاربران هر روز به شبکههای اجتماعی سر میزنند. کسب و کارها میتوانند از این فرصت استفاده کرده و از طریق اینستاگرام، فیسبوک، لینکداین، پینترست، توئیتر و دیگر شبکههای اجتماعی با مخاطبانشان ارتباط برقرار کرده و محصولات و ویژگی محصولاتشان را به کاربران نشان دهند.
این نوع بازاریابی یکی از راههایی است که بیشتر به فروش محصول کمک میکند. اما تمرکز بیش از حد و بیرویه بر رویآن باعث تاثیر عکس و نارضایتی مخاطب میشود.
با پیشرفت تکنولوژی و ظهور عصر دیجیتال مفهوم بازاریابی دست خوش تغییرات بزرگی شده است و امروزه از بازاریابی و فروش به عنوان ترکیبی پیشرفته از استراتژی و فناوری یاد میشود. اما با همه اینها، تاریخچه مارکتینگ شروع سادهای داشته و با فروش کالاها و خدمات شروع شده است. لیدیان اولین مردمی بودند که از سکه طلا و نقره برای امور خرده فروشی استفاده میکردند.
بازاریابی به مفهوم خرید و فروش از قرن هفتم قبل از میلاد در آسیای صغیر نشات گرفت و از آن جایی که بازاریابی کارآمدی بیشتری نسبت به مبادله پایاپای داشت، به سرعت در شهرهای یونانی همسایه و سپس در سراسر دنیای متمدن گسترش یافت.
بازاریابی در ابتدا تلاش برای متقاعد کردن مشتریان به خرید محصولات بود و کسانی که مهارتهای ارتباطی بهتری داشتند، در امر فروش موفقتر بودند. با پیشرفت صنعت، تولید انبوده و ارزانتر با استفاده از ماشین آلات شکل جدیدی از بازاریابی را معرفی کرد. تولید انبوه باعث میشد که محصولات بیشتری در اختیار مردم قرار بگیرد و رقابت هم برای فروش بیشتر شود.
در دهه 60 میلادی متخصص بازاریابی و برنامه ریزی استراتژیک بازاریابی از جمله مباحث مهم برای کسب و کارها تلقی شد.
بنابراین در جریان انقلاب صنعتی بود که مردم متوجه شدند که خرید کالا نسبت به ساخت و تولید آن آسان تر است. با شکل گیری زیرساختهای حمل و نقل و رسانهها، تولید کنندگان نیازمند روشهای بهتری برای گسترش کالاهای موردنیاز مشتریان بودند و برای مطلع کردن مشتریان نیاز داشتند که از رویکردهای پیچیدهای کمک بگیرند. اصطلاح بازاریابی تلفنی برای اولین و به طور گسترده در اواخر دهه ۷۰ مورد استفاده قرار گرفت. رشد استفاده از تله مارکتینگ از زمان تلفن چیهای قرن ۱۹ اتفاق افتاد.
رقابت در دنیای کسب و کار از اواخر دهه 1940 شروع شد و تا اوایل قرن بیستم شدید شد. رقابت در دنیای بازاریابی افزایش یافته بود و نیاز بود که افزایش فروش از طریق تکنیکهای بازاریابی و آموزش بازاریابی عملی شود.
ارزش توانایی توسعه یک برند و بازاریابی درست آن دست خوش تغییراتی شد و تاریخچه بازاریابی وارد دوره جدیدی شد. افزایش رقابت بر روی افزایش تولید و سهم بازار در همه صنایع اثر گذاشت. پس از گذشت زمان کمی بازاریابی به مرور بر روشهای پخش و انواع ارتباطات مصرف کننده تاکید داشت.
زمانی نگذشت که اهداف عوض شد و هدف این بود که مصرف کنندگان را به این موضوع ترغیب کنند که کالا و خدمات ارائه شده توسط یک شرکت بهتر از شرکت دیگری است که همان کالاها و خدمات را ارائه میکند.
با آغاز دهه 1960 برای جذب و حفظ مشتری، به وجود متخصصانی در حیطه مارکتینگ مستقیم نیاز بود. در این دهه آموزش بازاریابی به مولفه کلیدی تبدیل شد و مدیران بازاریابی شروع به مشارکت در برنامه ریزیهای استراتژیک کرد. مشارکت مدیران بازاریابی در تعیین هزینه، روشهای استفاده شده برای تبادل اطلاعات از اهمیت بالایی برخوردار بود.
در دهه 1990 بازاریابی یک قدم جلوتر رفت و با شکل گیری محصولات و خدمات، برند توسعه یافت. با شناخته شدن برند، شرکتها فهمیدند که باید تمرکز خودشان را بر روی فروش بیشتر محصولات با کیفیت و ساخت یک برند بهتر بگذارند.
بدین ترتیب رشد سود ناخالص شرکتها باعث مشهور شدن آنها شده و شناخت عمومی از برند نیز بالا رفت. جالب است بدانید که آن دسته از شرکتهایی که برچسب خصوصی داشتند سهم بازارشان را بیش از ۴۹ درصد ارتقا دادند.
در ابتدای ظهور وبسایتها، صرفا وجود اطلاعات درباره محصول یا خدمات یک شرکت مهم بود. به مرور اهمیت استفاده از وب و موتورهای جستجو افزایش پیدا کرد. در ابتدای مسیر کسب رتبه خوب در موتورهای جستجوگر وب کار سختی نبود. اما بعد از گذشت زمان، الگوریتمهای موتورهای جستجو نیز تغییر پیدا کرد.
موتورهای جستجو با ارائهی نتایجی با بهترین کیفیت روند جدیدی در بازاریابی اینترنت در پیش گرفتند.جالب است بدانید این روزها تغییر نتایج و دستکاری رتبهبندی بهینه سازی موتورهای جستجو کار تقریباً غیرممکنی است و اگر شرکتی جسارت دستکاری داشته باشد، باید خودش را آماده عواقب دفن نتایچ برندش در موتورهای جستجویی مانند گوگل بکند.
از وبلاگ نویسی به عنوان یک دفترچه خاطرات آنلاین یاد میشود و افراد خاطرات زندگی روزانه خودشان را در وبلاگ شخصیشان مینوشتند. در اواخر دهه 90 میلادی، وبلاگ و بلاگ نویسی به بخش مهمی از فرایند بازاریابی تبدیل شد.
امروز نیز وبلاگها بخشی از بیشتر کمپینهای بازار محتوا بوده و برای برقراری ارتباط، جذب مشتریان احتمالی، افزایش شناخت برند و دریافت بازخورد مصرف کنندگان و همین طور بازاریابی اجتماعی استفاده میشوند.
با گذشت زمان، شبکههای اجتماعی مانند اینستاگرام از قافله عقب نماندند و به سرعت جای خود را در فرایند بازاریابی و فروش پیدا کردند. این روزها کمتر کسب و کاری را میتوان پیدا کرد که صفحه اینستاگرام نداشته باشد و برای برندینگ خودش تلاش نکند.
کاربران شبکههای اجتماعی به سرعت در حال افزایش هستند و روشهای تولید محتوا برای جذب مخاطبین هم دست خوش تغییرات زیادی شده است.
تحقیقات بازاریابی به زبان ساده یعنی فرایندی که در آن با جمع آوری داده یا اطلاعات تلاش میکنیم تا بازار و مشتریان را درک کنیم؛ درک مشتریان به معنی کشف فرصتهای پیش رو، بررسی مشکلات، پیدا کردن راهحلهای مختلف برای فروش بیشتر، ارزیابی کارهای بازاریابی در حال انجام و در نهایت تحقیق برای بهترشدن فرایند بازاریابی است.
یکی از کلیدیترین مولفههای آموزش بازاریابی، فهم تحقیقات بازاریابی است.
اگر بخواهیم از این تعریف خشک و رسمی تحقیقات بازاریابی دور شویم. اول از همه به بررسی تفاوت بین تحقیقات بازار و تحقیقات بازاریابی میپردازیم. گاه مرز بین این دو تعریف انقدر نزدیک است که خیلی از اساتید حوزه مارکتینگ و فروش هم این دو را یکی در نظر میگیرند. اما در واقع این دو حوزه، هم پوشانی داشته و به راحتی نمیتوان مرزی بین این تحقیقات قائل شد.
تحقیقات بازاریابی اولیه به معنای مطالعه مستقیم مشتریان است. در این تحقیق به دنبال کسب اطلاعات دست اول بازار بوده و متدهای استفاده شده در آن بیشتر شامل گروههای متمرکز مخاطبان به همراه مصاحبهها و نظرسنجی مشتریان است.
این استراتژی به تعیین بازار هدف کمک میکند. در تحقیقات ثانویه اطلاعات از منابع دیگری به جز مطالعه مشتریان به دست میآید. برای دسترسی به این اطلاعات میتوان به منابع عمومی، آژانسهای تحقیقات تجاری، دفاتر کار و آمار مراجعه کرد.
اول از همه باید بدانید مشتریان شما چه کسانی هستند. برای تعریف پرسونای مخاطب باید یک شخصیت ایده آل از مشتریان خود بسازید. با طرح یک سری سوالات خاص و جزئی به ساخت شخصیت ایده آل خود برسید. حتی ممکن است به جای یک شخصیت چندین شخصیت ایده آل برای مشتریان خود ایجاد کنید. این شخصیتها همون پرسونای خریداران شما هستند.
با استفاده از پرسونای خریدار میتوان مخاطبان هدف بازار واقعی و بازار هدف را شناخت.
بعد از تعریف پرسونای خریدار و بازارهدف نوبت به انتخاب یک نمونه میرسد تا با ایجاد تعامل و پرسش سوالهای خاص اطلاعات تکمیل شوند. میتوانید برای این کار از روشهای تحقیقات بازاریابی اولیه مانند نظرسنجیهای آنلاین و مصاحبه مستقیم با مشتریان استفاده کنید.
برای انتخاب نمونه مناسب راههای زیادی وجود دارد. حالت ایده آل روش، انتخاب مشتریانی است که به تازگی از شما خرید انجام داده اند و خاطره خوبی از تجربه خرید از شرکت شما دارند. بنابراین برای داشتن تعامل با دامنه گستردهتر از هر راهی برای افزایش گستره مخاطبان خودتان استفاده کنید، به عبارتی: هرچه بیشتر بهتر.
در این مرحله چون به درک درستی از مخاطبان رسیدهاید و نظر آنها را در مورد خدمات خود میدانید، نوبت به این میرسد که یک نگاه به کسب و کار و نحوه بازاریابی خود بندازید. در آموزش بازاریابی تاکید میشود که این نکته مهم را فراموش نکنید: برندینگ محصولات شماست. ظاهر برند میزان موفقیت شما را تعیین میکند. علاوه بر این فعالیتهای تبلیغاتی مانند بازاریابی در شبکههای اجتماعی بر روی افزایش فروش تاثیر خوبی میگذارد.
اول از همه باید کسب و کار خودتان را در یک یا چند دسته قابل بررسی، طبقه بندی کنید و با در نظرگرفتن این دسته بندیها به تحقیق در مورد رقبای اصلی بپردازید. با تحلیل گزارشها، دادههای بازاریابی و اطلاعات کلیدی میتوان رقبای موفق را شناخت. در نظرداشته باشید هرچقدر در مورد بازار اختصاصی دقیق باشید، شناخت بهتر رقبای اصلی آسانتر میشود.
سپس با آنالیز SWOAT به بررسی رقبا بپردازید. آنالیز SWOAT به معنای شناخت نقاط قوت، ضعف، فرصتها و تهدیدات یک کسب و کار است. با استفاده از این شناخت، شما به یک دید کلی از رقیب خواهید رسید.
با حجم زیاد اطلاعاتی که از مراحل قبل به دست آوردید چه باید بکنید؟ با جمع بندی یافتههای خودتان باید به یک گزارش جامع در زمینه بازاریابی برسید. در بیشتر اوقات این گزارش مارکتینگ جزوی از طرح کسب و کار کمپانی شما است و اگر کسب و کار خود را جدیداً شروغ کردهاید، این مرحله از فرایند تحقیقات بازاریابی به شما کمک زیادی خواهد کرد. در نهایت میتوانید گزارش خود را با چند استراتژی عملی که برای رسیدن به اهدافتان باید از آنها استفاده کنید، به پایان برسانید.
برای داشتن یک بازاریابی موفق فرمول کلی وجود ندارد ولی این طور نیست که برای داشتن یک بازاریابی موفق به سراغ راههای پیچیده و دشوار بروید. برخی از تکنیکهای موثر بازاریابی در زیر بررسی شده است:
باید با تحقیقات بازاریابی این اطمینان حاصل شود که مخاطب ایده آل پیدا شده است. البته مخاطبان با توجه به اهداف متغیر بوده و هدف بازاریابی موثر جلب تعداد حداکثری از مخاطبین است. بنابراین نیازی نیست در زمینه جذب مخاطب سخت گیری بیش از حد و غیر منطقی نشان دهید.
برنامه مشارکتی یا کمپین بازاریابی یک تکنیک مفید در زمینه آموزش بازاریابی و اجرای آن است. با استفاده از برنامه بازاریابی مشارکتی مخاطبان جدید پیدا شده ومحتوای با کیفیت بالا برای مشتریان و سرنخهای فروش ساخته میشود. بک لینک از سایر کمپانیها در بحث بهینه سازی موتور جستجو یا همان سئو خیلی مهم بوده و خوب است بگوییم برنامه مشارکتی بک بازی دو سر برد است. از اثرات مثبت بازاریابی مشارکتی می توان به مقرون به صرفه بودن آن اشاره کرد.
اقدامات لازم برای ساخت یک برنامه بازاریابی مشترک عبارتند از:
1) برگزاری وبینار با یکی از شریکهای خود
2) تهیه کتاب الکترونیک با یک شریک
3) نگارش پست ویلاگهای مختلف
رسانههای اجتماعی به یکی از موثرترین فرصتها برای رسیدن به اهداف بازاریابی تبدیل شده اند. ۷۳ درصد بازاریابان معتقدند که تلاشهای آنها از راه بازاریابی در شبکههای اجتماعی تاثیر فوق العادهای داشته است. با استراتژی جامع شبکههای اجتماعی میتوان به تاثیر عالی آن در زمینه برندینگ و بازاریابی رسید.
هزینه پیدا کردن مشتری پنج تا بیست و پنج برابر حفظ مشتری موجود است و کار عقلانی این است که برای داشتن یک بازاریابی موثر از مشتریان فعلی خودتان استفاده کنید. با به کارگیری عواملی مانند جذب، تعامل و لذت بخشی از این تکنیک در فرایند بازاریابی استفاده نمایید.
دور زدن موتورهای جستجو دیگر کار آسانی نیست و حتی ممکن است با دستکاری الگوریتمها دچار پنالتی گوگل شوید. بهینه سازی پست وبلاگها و حتی صفحات اجتماعی کمک بزرگی در زمینه موفقیت طولانی مدت خواهد کرد.
این استراتژی از تکنیکهای زمان بری به شمار میرود اما نتیجه مطلوب و اثر بخشی در دراز مدت داشته و حتی ممکن است محتوایی که ساختهاید در آینده نیز بر روی روند نتایج کسب و کار اثر بگذارد.
این روزها بازاریابهای بسترهای مختلفی را در اختیار دارند و در هفتاد سال گذشته مارکتینگ نقش پررنگی در ایجاد هویت مناسب برای برندها بازی کرده است. آموزش بازاریابی برای درک روشهای بازاریابی اهمیت دارد. بازاریابی مردن از دهه 50 میلادی سفر خودش را شروع کرد و با ورود تلویزیونها، این جعبههای جادویی روند بهتری پیدا کرد و پس از مدتی هم اینترنت اضافه شد. بنابراین به برندها فرصتهای مختلفی برای بازاریابی محصولات داده شد.
هدف اصلی بازاریابی جذب مخاطب بیشتر برای برند از طریق ارسال پیام درست به اوست. بازاریابی مدرن به کمک بستر اینترنت به ارسال درست پیام برند به مخاطب کمک بزرگی کرد. در اینستاگرام اینفلوئنسر مارکتینگ باعث شد در زمان کمتر و به شیوهای موثرتر آگاهی مردم نسبت به برند افزایش یابد.
برای تعامل و همکاری با مصرف کنندگان از انواع روشهای بازاریابی استفاده میشود. آموزش بازاریابی باید منطبق بر رویدادهای روز بوده و بر تشویق افراد برای خرید محصولات شرکت، کمک به برندینگ متمرکز باشد. در این میان روشهای بازاریابی میتوانند قدیمی و یا از قبل تست شده باشند و یا کاملاً نوآورانه عمل کنند. استراتژی و روش بازاریابی موثر به موفقیت در بازار و رقابت با رقبای اصلی کمک میکند.
در این روش، علاقه مشتری به محصول یا خدمات شرکت در گفتگوهای روزانه منعکس میشود. اکثر مردم به تجربههای دوستان خود اعتماد دارند. بنابراین مشتریان فعلی، بزرگترین سرمایه برای تبلیغات کسب و کار هستند.
فروش همیشه مهم است، حتی برای بزرگترین خرده فروشان وقتی که از اهداف بالایی دارند، سخت است. در بازاریابی معاملاتی خرده فروشان مشتریان را به خرید کوپن خرید و برگههای تخفیف تشویق میکنند.
تمرکز بسیاری از شرکتها به ایجاد روابط با مشتریان به جای تلاش برای فروش محصول( بازاریابی معاملاتی) است. جالب است بدانید که مشتریانی که از تمامی کانالهای خرید خود استفاده میکنند تا شش برابر بیشتر از مشتریان متوسط خرید میکنند.
معرفی محصول و خدمت به مشتری به نحوی که تبلیغ به نظر نرسد، از استراتژیهای بازاریابی مخفی است. در این نوع استراتژی عوامل بازاریابی خیلی عادی برخورد میکنند. در بازاریابی مخفی تمایل شرکتها به این است که از گفتههایی در تبلیغ استفاده شود که بیش از حد برای مشتریان هدف واضح نباشد. با این وجود مردم در طی سالیان دراز به تکنیکهای بازاریابی سنتی عادت کردهاند و علاقه ویژهای به توصیههای دهان به دهان دوستانشان دارند.
در دههی 1960 میلادی، مک کارتی یک اصل به اصول بازاریابی با نام 4پی اضافه کرد. 4پی برگرفته از حروف اول چهار کلمه انگلیسی محصول (Product)، قیمت (Price)، مکان (Place) و جلواندازی (Promotion) است. 4پی به طور کامل مشخص میکند که که بازاریابی چقدر با تمام ابعاد یک کسب و کار در هم تنیده است.
فرض کنید شما یک ایده برای تولید محصولی جدید دارد. اگر ایده خود را عملیاتی کنید و محصول مد نظرتان را تولید کنید، احتمالا نمیتوانید این محصول را به فروش نیز برسانید. در اینجا اهمیت تیم بازاریابی مشخص میشود. بازاریابها با بررسی محصول و بررسی بازار نیازهای مشتریان را تحلیل میکنند و اگر لازم باشد تغییراتی در ماهیت و کیفیت محصول ایجاد میکنند تا نیاز مصرف کنندگان را بیش از پیش مرتفع کند.
تیم بازاریابی با بررسی بازار و مطالعه دقیق روی رقبا و محصولات مشابه میتواند قیمت مناسبی برای محصول در نظر بگیرد. اگر قیمت محصول زیاد باشد، مزیت رقابتی خود را نسبت به محصولات مشابه رقبا از دست میدهد و آن طور که باید و شاید نمیفروشد. اگر قیمت محصول کمتر از چیزی که باید باشد تعیین شود ممکن است شما بیشتر از درآمدتان هزینه کنید و سود خود را از دست بدهید. خوشبخاتانه در این زمینه هم مارکترها میتوانند کمک کنند و با تحلیل رقبا، پرسشنامه و بررسی بازار قیمت مناسبی را برای محصولات مشخص کنند.
یک سوال خیلی مهم که برای کسب و کارها پیش میآید این است که بازار هدف ما کجاست. بازاریابها با بررسی بازار سعی میکنند تا دریابند که محصول مورد نظر در کدام مکان فروش بیشتری دارد و در چه جایی باید تبلیغات صورت بگیرد تا از هدر رفت هزینه جلوگیری شود. مثلا اگر محصول شما کرم ضد آفتاب باشد، احتمالا بازار هدف شما مناطقی است که ابری و بارانی نیستند و باید در شهرهای گرم و آفتابی تبلیغات خود را نجام دهید. حتی اگر سرمایه زیادی هم برای تبلیغات داشته باشید و هدر رفت هزینه برایتان اهمیت چندانی نداشته باشد، تبلیغات در جایی که بازار هدف شما نیست میتواند نتیجهی معکوس داشته باشد.
پی چهارم که تحت عنوان پروموشن شناخته میشود بیشتر از مکان و قیمت و محصول دیده میشود. هر اقدامی از قبیل تخفیف، تبلیغات و طراحی کمپینهای مختلف در این بخش جای میگیرد. تمام اعمالی که در پی چهارم صورت میگیرد در نهایت باید منجر به شناخته شدن بیش از پیش یک برند یا افزایش فروش شود. نکته حیاتی این است که نباید بیش از اندازه روی پی چهارم تمرکز شود چرا که ممکن است نتیجهی عکس داشته باشد و به فروش کمتر یا ضربه خوردن نام برند شما منجر شود.
با آموزش بازاریابی مکتبخونه همراه ما باشید.