زبان خارجی

آموزش رنگ‌ها به زبان آلمانی به همراه جملات و اصطلاحات کاربردی

رنگ و نشان شناسی

منظور از رنگ در نشان‌شناسی، محدوده‌ای از رنگ‌ها و الگوهایی است که برای توصیف، تعریف و نویسار درست جنبه‌های مختلف یک نشان یا پرچم یا نماد از آن استفاده می‌شود. نام رنگ‌ها به زبان آلمانی نیز برگرفته از نشان‌ها و نمادهایی هستند که در گذشته بخش از سنت مردم این کشور بوده است و یا برگرفته از یک نماد پرکاربرد آن است. یکی از مهم ترین ارکان هر زبان، فرهنگ و کشوری رنگ‌های آن کشور است. در این مقاله رنگ‌ها به زبان آلمانی و در کشور آلمان بررسی می‌شوند.

ایجاد و گسترش رنگ‌ها در اروپا

قوانین و روش‌های اجرای رنگ‌ها برای نشان‌ها در پایان قرن دوازده و آغاز قرن سیزده میلادی ایجاد شد. در این دوران پنج رنگ اولیه، دو گونه‌ی فلز و دو گونه‌ی خَز کاربرد داشت و پس از آن در ساخت هر نشان، پرچم و اشیا از این ۹ ماده‌ی اولیه و رنگ‌ها استفاده می‌شد اما در نشان‌های آلمانی از مقدار زیادی رنگ سیاه استفاده می‌کردند و کمتر از خز و رنگ ارغوانی شاهی بهره می‌بردند.

آموزش زبان آلمانی سطح مقدماتی

 

رنگ خاکستری، رنگ قهوه‌ای که در نشان‌های آلمانی جایگزین ارغوانی شد، رنگ بنفش مایل به قرمز که در نشان‌های نظامی بوهم‌ها استفاده می‌شد (۱۷۰۱ میلادی)، رنگی آهنی و رنگی شبیه پوست، همگی رنگ‌هایی است که بعداً اضافه شد.

تاريخچه‌ی پيدايش رنگ

در دهه‌ی ۱۹۶۰، انسان شناسان برلین تحقیقی جهانی در مورد نام‌گذاری رنگ‌ها انجام دادند. طبق تحقیقات آن‌ها در بسیاری از زبان‌ها تنها دو رنگ روشن (سفید) و تیره (سیاه) وجود داشت. آن‌ها ۹۹ زبان را مطالعه کردند و در این بین بیشترین تعداد اصطلاحات رنگ، در زبان انگلیسی یافت شد(یازده رنگ: سیاه، سفید، قرمز، نارنجی، زرد، سبز، آبی، بنفش، صورتی، خاکستری و قهوه‌ای).

مقاله پییشنهادی : اصطلاحات آرایشگری به زبان آلمانی

 

رنگ به عنوان صفت در جمله

رنگ‌ها به زبان آلمانی (Farben) به عنوان صفت در جمله مورد استفاده قرار می‌گیرند.  رنگ‌ها را می‌توان با نقش اسم نیز در جمله مورد استفاده قرار داد. اما در این صورت باید با حروف بزرگ نوشته شوند به جمله‌ی زیر دقت کنید:‌

  • Eine Bluse in Blau > یک لباس آبی رنگ

 

نکته:

  • رنگ‌ها به زبان آلمانی ممکن است معنی و مفهوم دیگری نیز داشته باشند. برای مثال، کلمه‌ی blau (آبی) معنی‌های متفاوتی دارد. این کلمه با معنی «سیاه» یا «مست» نیز در جمله به کار می‌رود.
  • واژه‌ی hell در زبان آلمانی به معنای روشن است و با اضافه کردن آن به هر رنگ می‌توانید حالت روشن آن رنگ را معرفی کنید. برای مثال hell-blau(آبی روشن).
  • واژه‌ی dunkel به معنای تیره است و با اضافه کردن آن به هر رنگ می‌توانید حالت تیره‌ی آن رنگ را نشان دهید. برای مثال dunkel-blau(آبی تیره).

رنگ‌ها به زبان آلمانی

 

چطور درباره‌ی رنگ‌ها به زبان آلمانی سوال کنیم؟

سوال کردن در مورد رنگ‌ها به زبان آلمانی را می‌توان از این طریق انجام داد:

?Welche Farbe ist das

این چه رنگی است؟

.Das ist rot

رنگ قرمز است.

?Welche Farbe hat das Auto

این ماشین چه رنگی است؟

 

رنگ‌ها به زبان آلمانی (Farben in Deutsch) و جملات و اصطلاحات کاربردی رنگ‌ها

هر زبانی اصطلاحات رنگارنگ و نمادین خاصی دارد که قطعا برگرفته از سنت گذشته‌ی آن‌هاست. در زبان آلمانی این اصطلاحات رنگارنگ (farbenfroh) معمولا خیلی دقیق  و اصولی به کار می‌روند. در ادامه به جملات و اصطلاحات مربوط به رنگ‌ها به زبان آلمانی می‌پردازیم.

 

 Rot (قرمز) .۱

 der rote Wagen , der Wagen ist rot :ماشین قرمز

rosa (صورتی) .۲

die rosa Rose    :رز صورتی

: durch die rosa Brille schauenآدم مثبت نگری بودن

 blau (آبی) .۳

 ein blaues Auge :یک چشم سیاه

er ist blau :او مست است

در زبان آلمانی، به چشمان سیاه، آبی می‌گویند.

Blaumachen :کاری را رد کردن و انجام ندادن

hell-blau (آبی روشن) .۴

 die hellblaue Bluse:لباس آبی

dunkel-blau (آبی تیره/سرمه‌ای) .۵

: die dunkelblaue Bluse لباس سرمه‌ای

Grün (سبز) .۶

: der grüne Hut کلاه سبز

jemanden grün und blau schlagen :کسی را سیاه و کبود کردن

Gelb (زرد) .۷

ein gelbes Licht :نور زرد

zitronengelb :لیمویی

orange (نارنجی) .۸

das orange Buch  :کتاب نارنجی

braun (قهوه‌ای) .۹

die braunen Schuhe  :کفش‌های قهوه‌ای

bräunen :برنزه کردن

beige (قهوه‌ای روشن) .۱۰

der beige Kasten  :جعبه‌ی قهوه‌ای روشن

violet (بنفش) .۱۱

: der violette Hut کلاه بنفش

Lila (بنفش یاسی) .۱۲

der lila Hut :کلاه یاسی

Weiß (سفید) .۱۳

: das   weiße Papier کاغذ سفید

Schneeweiß :به سفیدی برف

Schwarz (سیاه) .۱۴

der schwarze Koffer  :چمدان سیاه

Schwarzfahrer :کسی که بدون تهیه‌ی بلیط سوار اتوبوس یا قطار می‌شود

grau (خاکستری) .۱۵

der graue Pulli :ژاکت خاکستری

 Grauzone:پیدا کردن راه فرار در قانون

Türkis (فیروزه‌ای) .۱۶

eine türkise Karte  :کارت فیروزه‌ای

silber (نقره‌ای) .۱۷

eine silberne Münze  :سکه‌ی نقره

gold (طلایی) .۱۸

: eine goldene Münze, (eine Goldmünze) سکه‌ی طلا

Beige (بژ). ۱۹

 Dies ist ein beiger Bleistift:این مداد بژ است

Leberfarbe (جگری) .۲۰

 Dies ist die Leber wandاین دیوار جگری است

آموزش زبان آلمانی سطح B1

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا