روانکاوی چیست؟
حالا دیگر نام روانشناس و روانپزشک را همه ما شنیدهایم. با توجه به مقالهها و رسانههای متعدد دنیای امروز، حالا تفاوت روانشناس و روانپزشک را هم میدانیم. اما روانکاو و روانکاوی، مفهومیست که ممکن است هنوز باشند کسانی که از آن خبر نداشته باشند. روانکاوی چیست؟ روانکاو کیست؟
روانکاوی چه روشهایی دارد و در طی جلسات روانکاوی چه اتفاقی میافتد؟ اینها سوالاتیست که ممکن است برای شما هم پیش آمده باشد. بهخصوص اینکه در دنیای پر هیاهو و شلوغ امروز بیشتر از هر زمانی ممکن است به مراجعه به روانکاو نیاز پیدا کنیم. در این مقاله میخواهیم به این سوالات پاسخ بدهیم و بررسی کنیم که روانکاوی چیست و چرا امروزه به عنوان یکی از روشهای اصلی برای کمک به مراجعان شناخته می شود.
روانکاو کیست؟
ممکن است اگر از ما بخواهند که چشممان را ببندیم و یک روانشناس، یک روانپزشک و یک روانکاو را تصور کنیم، خیلی تفاوتی بین آنها نبینیم. اما باید بدانیم که تفاوت بین روانکاو، روانشناس و روانپزشک بیشتر از چیزیست که تصور میکنیم.
هر چند که هر سه این افراد با هم اشتراکاتی هم دارند. درباره تفاوت بین روانشناس و روانپزشک پیش از این مفصل صحبت کردهایم. در این مقاله میخواهیم به سراغ شناخت روانکاوی برویم.
روانکاو میتواند هم یک روانپزشک و هم یک روانشناس دوره دیده باشد. درواقع روانکاو، روانشناس یا روانپزشک واجد صلاحیتی است که در دورههای روانکاوی شرکت کرده و خودش روانکاوی شده است.
مقاله پیشنهادی : معرفی برترین کتابهای روانشناسی دنیا
بهخاطر دارید که زمانی به این نکته اشاره کردیم که یک روانشناس ممکن است برای درمان مراجع، از روشهای مختلفی مانند شناخت درمانی، رفتار درمانی و… استفاده کند؟
روانکاوی یکی از همین شیوههای درمانیست که به کمک متخصص میآید و فرایند و مراحل ویژه و منحصر بهفردی دارد. هر چند که در بیشتر نقاط دنیا، روانپزشکها هم با گذراندن دورههای تخصصی و آموزشهای ویژه می توانند به روانکاوی بپردازند، اما در ایران، بیشتر جامعه روانکاوان را روانشناسان تشکیل میدهند.
این دورههای تخصصی که هر روانکاو باید در آنها شرکت کند، حدود ۴ سال و یا حتی بیشتر طول میکشند نکته جالب توجه اینکه روانکاوان خود باید تحت درمان روانکاوی قرار بگیرند.
روانکاوی چیست؟
همان طور که احتمالا میدانید، نام روانکاوی، با اسم زیگموند فروید گره خورده است. هر چند که دنیای روانکاوی از زمان فروید تاکنون تغییراتی کرده است، اما او نخستین کسی بود که پایههای اصلی روانکاوی را بنا کرد.
این دیدگاهها با کمی اختلاف و البته با کمی اشتراک توسط یونگ هم مطرح شد و امروز، ما این دو نفر یعنی کارل گوستاو یونگ و زیگموند فروید را به عنوان افراد مهم و شاخص علم روانکاوی میشناسیم.
در دنیای امروز با رویکردهای متفاوت و مختلفی در علم روانکاوی روبرو هستیم و هر روانکاو ممکن است در یک رویکرد خاص تبحر داشته باشد.
زیگموند فروید پس از سالها کنجکاوی و تلاش برای شناخت بهتر روان انسان، ابتدا به این نتیجه رسید که از طریق هیپنوتیزم کردن بیماران، به نتایجی میرسد که مراجع در حالت عادی از بیان آنها امتناع میکند.
به مرور زمان فروید دریافت که اگر چه هیپنوتیزم روش خوبی برای رسیدن به واقعیت است، اما نمیتوان آن را روی همه افراد پیاده کرد و نتیجه آن برای همه افراد به یک اندازه قابل قبول نیست. فروید به مرور زمان دریافت که وقتی از مراجعانش میخواهد بر روی یک کاناپه در وضعیت راحت دراز بکشند و هر چه به ذهنشان میرسد، بیان کنند، باز هم مقاومت مراجعان تا حد بسیار زیادی کاهش پیدا میکند و با کمی بررسی میتوان به اطلاعات ناخودآگاه آنها دسترسی پیدا کرد.
امروز این روش را روش تداعی آزاد مینامیم و همچنان توسط برخی از روانکاوان و درمانگران استفاده میشود. فروید از همان ابتدا این اصل را بیان کرده بود که هر کس که میخواهد روانکاوی را یاد بگیرد، باید قبل از آغاز به کار، توسط یک روانکاو دیگر روانکاوی شده باشد.
اما چه کسی میخواست فروید، که خود پایهگذار این رشته بود، را روانکاوی کند؟ حالا چالش جدیدی پیش روی فروید قرار گرفته بود. خودش باید خودش را روانکاوی میکرد اما قطعا نمیتوانست به اطلاعات ناخودآگاه خودش از روش تداعی آزاد دست پیدا کرد. در همین زمان بود که زیگموند فروید به یکی دیگر از بزرگترین کشفهای دنیای روانکاوی دست پیدا کرد.
او دریافت که رویاهایی که میبینیم، بخشی از آمال، آرزوها، امیال و خواستههای سرکوب شده ما هستند که در شکل خواب و رویا خودشان را در پوششی دیگر به ما نشان میدهند. حالا فروید میتوانست با کمک تحلیل رویاها به اطلاعات جدیدی از ناخودآگاه آدمی دست پیدا کند.
تحلیل رویا هم درست مانند روش تداعی آزاد، تا همین امروز کاربرد خود را حفظ کرده است و همچنان مورد استفاده بسیاری از روانکاوان و متخصصان است.
امروزه به این دو روش، روشها و نظریاتی جدید اضافه شده است که میتوانیم همه را کنار هم ببینیم و نام روانکاوی را بر آنها بگذاریم.
روانکاو چه میکند؟
واقعیت این است که نباید از روانکاو انتظار یک عملگر داشته باشیم که به جای ما تصمیم بگیرد و به ما بگوید چه بکنیم و چه نکنیم. این نکته را درباره همه مشاوران و روانشناسان به یاد داشته باشید: اگر به سراغ یک متخصص این حوزه رفتید و درباره یک مسئله با او وارد گفتگو شدید و او به شما باید و نباید گفت، شما را سرزنش کرد یا راهکار مستقیم داد، باید به تخصص او شک کنید.
ویدیو پیشنهادی :ویدئو آموزشی روانشناسی
واقعیت این است که نقش روانکاو یا روانشناس، تصمیم گرفتن به جای شما در طول زندگیتان نیست. آنها فقط یک چراغ روی مسیر تاریک پیش رویتان میاندازند تا بهتر بدانید به کدام سمت و سو حرکت میکنید.
در جلسات روانکاوی، روانکاو باید کاملا خنثی رفتار کند. یعنی اولا اجازه ندهد تفکرات، عقاید و باورهایش به اتاق درمان راه پیدا کند و دوما تمام تلاشش را بکند تا یک شنونده خیلی خوب باشد.
در واقع روانکاو، بیشتر از هر کار دیگری به صحبتهای شما گوش میکند و فقط ممکن است گاهی راهنماییهایی ارائه دهد. در پایان این خود شما هستید که باید درونتان را کشف کنید، متوجه دلایل رفتارهایتان شوید و بهتر مسیر را برای خودتان انتخاب کنید.
این نکته را هم به خاطر بسپارید که بررسی کردن ناخودآگاه کاری ساده نیست که با یک جلسه اتفاق بیافتد. حتی اگر ماهها هم به روانکاو مراجعه کنیم باز هم میتوان به بخش کوچکی از ناخودآگاه دسترسی نسبی پیدا کرد.
به همین دلیل هم هست که جلسات روانکاوی معمولا تا چند سال به طول میانجامند و از این نظر، زمان بیشتری را نسبت به دیگر روشهای رواندرمانی میطلبند.
مقاله پیشنهادی :روانشناسی کودک و نوجوان
درباره این سوالات که روانکاو کیست؟ روانکاوی چیست و در طول روانکاوی باید انتظار چه چیزهایی را داشته باشیم صحبت کردیم. حالا بیشتر از قبل با روانکاوی و مفاهیم پایهای آن آشنا شدهایم.
شما درباره روانکاوی چه فکری میکنید؟ آیا تا به حال به یک روانکاو مراجعه کردهاید؟ تجربیات و نظراتتان را با ما در بخش نظرات در میان بگذارید.