۱۰ اصل مهم در مدیریت

اصول مدیریت چیست و چرا به مطالعه و درک آن نیاز داریم؟ این سوالی است که در اینجا به آن پاسخ خواهیم داد. بهطور خلاصه میتوان گفت اصول مدیریت نتیجه مطالعات و تجربیات اندیشمندان و بزرگان حوزه مدیریت بوده و برای مدیران یا علاقهمندان به مدیریت، مثل نقشه راه عمل میکند. با مطالعه این اصول، دید کاملتری نسبت به مدیریت یک سازمان خواهید داشت و در نتیجه عملکرد بهتری در انتظار شما خواهد بود.
اصول مدیریت فایول
هنری فایول فرانسوی یکی از مهمترین و تاثیرگذارترین نظریهپردازان مدیریت است که اصول مدیریت او در ۱۴ بند همچنان مورد توجه فعالان این حوزه قرار دارد. او که در ابتدا یک مهندس ساده بود، با هوش بالای خود به ردههای بالای مدیریتی رسید و در ادامه توانست سبک و شیوه خاص خود را برای مدیریت ارائه کند. اصول مدیریت فایول عبارتند از:
-
تقسیم کار:
فایول معتقد است کارها در سازمان باید به شکل تخصصی تقسیم شوند تا هر فرد روی تقویت دانش و مهارت در حوزه تخصصی خود تمرکز کرده و در نهایت کارآیی سازمان را بهبود ببخشد.
-
اختیار:
بر اساس این اصل سازمان به یک نظام اختیار و مسئولیت حسابشده نیاز دارد و مدیر باید با توجه به ظرفیتهای هر فرد، به او اختیاراتی داده و از او مسئولیتهایی را بخواهد.
-
انضباط:
نظم و انضباط سازمانی در اصول مدیریت فایول به معنای فرمانبرداری کارمند از کارفرما بوده و طبق پیشنهاد او با یک ارتباط دوطرفه ایجاد میشود.
-
وحدت فرماندهی:
اگر یک فرد از چندین نفر دستور بگیرد، دچار سردرگمی خواهد شد. علاوه بر این اختلاف بین دستوردهندگان میتواند به تعارضات سازمانی منجر شود. برای همین فایول پیشنهاد میدهد نظرام دستوردهی و دستورگیری دقیقی در سازمان برقرار شود.
-
وحدت هدف:
هدفهای کوتاهمدت، میانمدت و از همه مهمتر بلندمدت سازمانی باید مشخص و دقیق باشند. اگر وحدت هدف وجود نداشته باشد، سردرگمی سازمانی اجتنابناپذیر خواهد شد.
-
اولویت تمایلات گروهی:
بر اساس اصل ششم فایول، هیچکس در سازمان نباید بتواند روی اهداف مشترک و تمایلات گروهی پا بگذارد و همه باید در خدمت تیم باشند.
-
پاداش و تنبیه:
فایول معتقد است نتایج مثبت یا منفی کارها باید به شکلی عادلانه بین کارکنان و مدیران سازمان تقسیم شوند.
-
تمرکز:
فایول معتفد است در سازمان عوامل تمرکززا و تمرکززدا وجود دارند که حفظ تعادل بین آنها وظیفه مدیر است.
-
زنجیره فرمان:
فایول روی سلسلهمراتب سازمانی تاکید ویژهای دارد. زنجیره فرمان یعنی زنجیره کسانی که از هم دستور میگیرند از بالاترین تا پایین رده سازمانی.
-
نظم و ترتیب:
به زبان ساده میتوان گفت منظور فایول از نظم و ترتیب، قرار گرفتن هر چیزی در جایگاه خودش است. به عبارت دیگر، نظم یعنی هر فرد یک جایگاه مخصوص داشته باشد و هر جایگاه مخصوص یک نفر باشد.
-
انصاف:
بیانصافی و بداخلاقی مدیر نتیجهای جز دلسرد شدن کارکنان و تضعیف روحیه آنان نخواهد داشت. در چنین شرایطی حتی اگر کارها درست انجام شوند، نبود روحیه تیمی در مواجهه با بحرانها و چالشهای بزرگ سازمان را با مشکل روبرو خواهد کرد. بر اساس این اصل فایول، مدیر باید با عدالت، منطق و مهربانی با زیردستان خود تعامل کند.
-
ثبات:
تغییر و جابهجایی تنها در صورتی مجاز است که سازمان به آن نیاز قطعی داشته باشد. چرا که هر جابهجایی و تغییری با هزینه و کاهش کارایی همراه خواهد بود. در طرف مقابل ثبات باعث به وجود آمدن احساس آرامش، حفظ منابع و تقویت روحیه تیمی میشود.
-
ابتکار:
این بند از اصول مدیریت فایول بسیار جلوتر از زمان خود بود. او در این بند بیان میکند که خلاقیت بسیار مهم بوده و مدیر باید زیردستان خود را برای بیان ایدههایشان آزاد بگذارد. فایول به جلوگیری از تکصدایی و تکروی مدیر تاکید داشته و دادن اعتماد به نفس به کارکنان را از اولویتهای مدیر به شمار میآورد.
-
صمیمیت و وحدت:
سازمان زمانی موفق میشود که تمام اعضای آن با اشتیاق به سمت هدف مشترک سازمانی حرکت کنند. رعایت تمام این اصول باید در نهایت به ایجاد یک فضای صمیمی و روحیه تیمی (با حفظ شئونات و رسمیتها) برسد تا کارکنان برای موفقیت سازمان تمام تلاش خود را بکنند
اصول پنجگانه مدیریت
این پنج اصل را علم مدیریت بهعنوان اساسیترین اصول مدیریت معرفی میکند. پنج اصلی که عبارتند از:
-
رهبری:
مدیر باید مجموعه تحت مدیریت خود را در راه رسیدن به اهداف مشترک سازمانی رهبری کند. رهبر باید بتواند با تاثیرگذاری روی افراد تحت رهبری خود، آنها را برای خدمت به تیم و پیشبردن سازمان در مسیر اهداف مشترک قانع و مشتاق کند. برای رهبری یک گروه یا سازمان علاوه بر دانش مدیریت کافی، شخصیتی جذبکننده یا کاریزماتیک هم مورد نیاز است.
-
کنترل:
بهترین برنامهریزیها هم بدون وجود نظارت و کنترل درست به نتیجه نمیرسند. مدیر کسی است که مسئولیت نتیجه نهایی کار سازمان را به عهده دارد و در همین راستا موظف است بخشهای مختلف عملیات را تحت کنترل خود بگیرد. چرا که اشتباه انجام دادن یک فعالیت باعث هدر رفتن منابع خواهد شد و روی مسیر کلی سازمان اثر میگذارد. اگر کنترل وجود نداشته باشد، سازمان بهتدریج از مسیر تعیین شده خارج خواهد شد.
-
تقسیم وظایف:
مدیر باید تعیین کند چه جایگاههایی در سازمان وجود دارد و هر کدام از این جایگاهها چه دامنهای از وظایف را در بر میگیرند. این جایگاهها و وظایف باید با توجه به شرایط سازمان و شایستگیهای افراد انتخاب شود تا بتواند به بهتر انجام شدن عملیات کمک کند.
-
برنامهریزی:
بدون برنامهریزی حتی درس خواندن برای امتحانات هم سخت و کمبازده خواهد بود. اصل برنامهریزی نقطه مشترک تمام نظریههای موجود در مورد اصول مدیریت است. چرا که انسان برای انجام درست و هدفدار کارها، نیاز به برنامهریزی دقیق و حسابشده دارد.
-
سازماندهی:
سازمان یک مجموعه است و دپارتمانهای مختلف (حسابداری، بازاریابی و…) زیرمجموعههای آن به حساب میآیند. قرار دادن این دپارتمانها در کنار هم و برقراری شرایط اعتدال بین آنها توسط مدیر را سازماندهی میگویند.
اصول مدیریت ژاپنی
ژاپنیها در کار تیمی و موفقیت کسبوکارهایشان به نوعی شهرت جهانی دارند. تئوری مدیریت ژاپنیها کاملا با روشهای غربی متفاوت است. آنها با توجه به تئوری Z پنج اصل برای مدیریت معرفی کردهاند:
- کارمندی که توانایی بهعهده گرفتن مسئولیتهای مختلف را دارد، برای افزایش بازدهی و کیفیت آن کار، از هوش کافی برخوردار است.
- باید فرصت لازم برای کسانی که علاقهمند به بهبود کیفیت کاری خود هستند فراهم شود.
- اعضای یک شرکت درست مثل یک خانواده هستند.
- کار گروهی بالاترین اولویت در سازمان است.
رمز موفقیت ژاپنیها در دهههای اخیر را میتوان در پایبندی آنها به همین اصول جستجو کرد. ژاپنیها احترام به هوش و تواناییهای کارکنان و دادن اعتماد به نفس به آنها را جزو بالاترین اولویتها قرار داده و اطلاعرسانی به کارکنان در مورد تمام بخشهای عملیات را وظیفه مدیر میدانند.
پیادهسازی درست این اصول باعث از بین رفتن فاصلههای سازمانی و ایجاد فضای کار تیمی در سازمان خواهد شد. طبق اصول مدیریت ژاپنی، انگیزش کارکنان از دو روش قابل انجام است. اولین که به آنها اجازه اظهار وجود و بیان ایدهها داده شود و همچنین تشویق آنها به یادگیری مهارتهای جدید. اهمیت ویژهای که اصول مدیریت ژاپنی برای دخالت دادن اعضا در بخشهای مختلف کار و توانمندسازی آنها قائل میشود، کارکنانی باروحیه و باانگیزه را برای سازمان به ارمغان میآورد.
نتیجه گیری
مدیریت یعنی هدایت یک سازمان به سمت اهداف سازمانی در چارچوب ارزشهای سازمانی. برای این کار روشها و نظریههای مختلفی وجود دارد که هر کدام نتیجه مطالعات یا تجربیات یکی از اندیشمندان این رشته است.
در این مقاله سعی کردیم با بررسی مهمترین نظریههای موجود در مورد اصول مدیریت ، به شما در راستای شناخت علم مدیریت و اصول مدیریت سازمان کمک کنیم. امیدواریم این مطلب توانسته باشد به سوالات شما در این زمینه پاسخ دهد. در پایان میتوانید نظرات خود را از طریق بخش کامنت با ما در میان بگذارید