مهارت های زندگی برای کودکان
بعد از تأمین نیازهای اولیه، آموزش مهارتهای زندگی برای کودکان از اولویتهای تربیتی است. یکی از مهمترین وظایف والدین تربیت کودک میباشد. کودک بهزودی پس از محیط امن خانواده وارد اجتماعهای بزرگتری اعم از مدرسه، دانشگاه، جامعه و … میشود و خود تشکیل خانواده میدهد.
تمام رفتار و کارهای والدین در ذهن کودکان ثبت میشود. به عبارتی والدین الگوی فرزند شده و تأثیر بسیار زیادی در شکلگیری شخصیت آنها دارند؛ بنابراین والدین در گام نخست باید خودشان با مهارتهای زندگی آشنا باشند و بهدرستی آنها را در زندگی به کار ببرند.
مهارت های زندگی مخصوص کودکان
هدف از آموزش مهارتهای زندگی برای کودکان این است که فرزند شما بهداشت جسمی و روانی داشته و بتواند به شخصیت توسعه یافتهای دست بیابد.
مهارتهای زندگی، مهارتهایی هستند که سازمان بهداشت جهانی از آنها به عنوان مهارتهای واجب زندگی یاد میکند. این مهارتها عبارتاند از:
- خودآگاهی و خودشناسی
- اعتماد به نفس و عزت نفس
- ارتباط مؤثر، حل تعارض
- قاطعیت
- مدیریت خشم
- مدیریت استرس
- حل مسئله
- تصمیمگیری
- تفکر نقاد خلاقیت
خودشناسی
هرچه کودک بزرگتر میشود وابستگیش نسبت به والدین خود کمتر شده، در تصمیمگیری استقلال بیشتری به دست میآورد؛ بنابراین هرچه بهتر خودش را بشناسد بهتر میتواند فکر کند و انتخاب متناسبتری داشته باشد.
خودشناسی باعث میشود کودک به سمت اهداف مناسب خودش سوق داده شود، با تواناییهای خود آشنا شده و در نتیجه به دنبال فرصت برای پرورش آنها باشد. هرچه کودک تصویر واقعیتری از خود داشته باشد به خودشناسی نزدیکتر میشود.
کودکان در زمینههایی پیشرفت میکنند که به آن علاقه داشته باشند و سازگار با میل درونیشان باشند. خودشناسی باعث شناخت بهتر این میل درونی میشود. پس این مهارت یکی از ابتداییترین مهارتهای زندگی برای کودکان است.
یکی از مباحث مهم در آموزههای دینی نیز همین موضوع است چنانچه امام رضا (ع) فرمودهاند: بالاترین سطح تعقل و تفکر، خودشناسی است.
ویدیو پیشنهادی : روانشناسی
عزتنفس و اعتماد به نفس
هر انسان در ضمیرش آیینهای دارد که تصویر خودش را در آن میبیند. عزت نفس، یک احساس است. احساسی که انسان از خود دارد. عزت نفس یعنی اینکه انسان چقدر برای خود ارزش و احترام قائل است.
عزت نفس دقیقاً حاصل خودشناسی میباشد. عزت نفس زمینهساز نگرش به مسائل زندگی، تنظیم کیفیت روابط با دیگران، نحوه مواجهه با مسائل مختلف و خلاصه مبنای بخش زیادی از ذهنیت، احساسات، تصمیمها و رفتارهای آدمی است.
عدم اعتماد به نفس یکی از شایعترین علل بروز مشکلات یادگیری میباشد.
همیشه به کودکان قوت قلب بدهید. این قوت قلب در واقع به تقویت یکی از مهمترین مهارتهای زندگی برای کودکان برمیگردد که به رشد اعتماد به نفس کمک میکند. یکی از راههای حفظ و پرورش اعتماد به نفس در كودکان اين است كه به آنها كمک كنيد تا بتوانند خود را با شكستها و ناکامیهای زندگی وفق دهند. این قدم در تربیت کودک قوی ضروری است. توجه کنید یک کودک قوی بهتر میتواند از پس مشکلات، آزمونها و موفقیتهای پیشرو بربیاید. به کودک اجازه بدید علایقش را دنبال کند و زمانی که کودکتان کار مثبتی انجام میدهد، تشویقش کنید.
مقاله پیشنهادی :لجبازی کودکان
ارتباط مؤثر
مهارت ارتباط مؤثر به معنای گوشدادن فعال به مخاطب به همراه ایجاد بیشترین رضایت با کمترین تنش است. با این مهارت کودک میتواند پیام خود را به دیگران منتقل سازد و انتقال افکار و ایدههای او به طور مؤثر واقع خواهد شد. با استفاده از این توانایی، کودک میتواند بهصورت کلامی و غیرکلامی خود را مطابق بافرهنگ جامعه عرضه کند. یعنی نیازها، خواستهها، ترسها و عقاید خود را بیان کند. همچنین، هنگام نیاز کودک را قادر میسازد که از دیگران درخواست کمک کند.
با برقرار کردن تعاملات اجتماعی به کودکان یاد بدهید علاوه بر ارتباط صمیمانه با خانواده و دوستان، با سایر آشنایان و همسایگان هم ارتباط برقرار کنند.
همدلی را توسعه بدهید. زمانی که کودک رفتار غیرمنتظرهای داشت، صادقانه صحبت کنید و همدلی کردن را به عنوان یکی از مهارتهای زندگی برای کودکان به او یاد بدهید تا یاد بگیرد.
با کودکتان بیشتر وقت بگذرانید. سعی کنید در حین بازی دوست و همراه فرزندتان باشید و از انجام بازیهای گروهی با هم لذت ببرید.
حل تعارض
تعارض جزئی از هر رابطة صمیمی است و زمانی بروز مییابد که دو نفر افکار یا احساس متفاوتی درباره یک موضوع داشته باشند.
به کودکان آموزش دهید برای حل تعارضات از استدلالهای کلامی استفاده کنند. یعنی به جای دعوا و مطالبه از مهارت گفتن و شنیدن مؤثر استفاده کنند و عقاید خود را بیان کنند. در نتیجه به یک راهحل توافقی دوجانبه میرسند.
کودک باید یاد بگیرد در تعارضات مؤدبانه رفتار کند، کنترل هیجانی و صداقت داشته باشد، خوب گوش دهد و بهجای مطالبه درخواست کند، بر حال تمرکز کند. در واقع این مهارت زندگی برای کودکان به آنها یاد میدهد که دنبال راهحلهای متعادل باشند تا نیازهای هر دو طرف برآورده شود.
مدیریت خشم
از ديدگاه تئوري انتخاب، خشم صرفاً يك بيماري نيست؛ و صرفاً يك اختلال در ساختار شخصيت نيز به شمار نمیرود؛ يك مشكل هورموني يا چيزي كه فراسوي كنترل فرد پرخاشگر باشد هم تلقي نميشود؛ بلكه رفتاري است كه فرد به هنگام مواجهه بامانع و ناكامي از خود بروز میدهد؛ اين رفتار معطوف به هدفي میباشد که آن هدف رفع ناكامي است. چون اين رفتار هدفمند میباشد، پس فرد به طور كاملاً آگاهانه آن را انتخاب ميکند.
ممكن است بپرسيد چرا افراد خشم را انتخاب ميکنند؟
خشم يعني “كنترل خودت را از دست بده تا كنترل ديگران را به دست بگيري”.
وقتي خشمگين میشویم و پرخاشگري میکنیم، در واقع شيوهای را انتخاب میکنیم تا ديگران را وادار كنيم، كاري را كه از آنها ميخواهیم انجام بدهند. اين شيوهای است كه ما در دنياي مبتني بر كنترل بیرونی آموختهایم.
از زمان تولد، خشم و عشق درون کودک وجود دارد. برای مهار خشم باید به سراغ یادگیری یکی از واجبترین مهارتهای زندگی برای کودکان برویم.
متأسفانه بسیاری از والدین بروز خشم را در فرزندان خود مورد سرزنش قرار داده و آن را امری ناپسند قلمداد میکنند. بهترین روش برای پیشگیری از اختلالهای روانی کودک، واکنش مناسب والدین به عصبانیت و خشم کودک است.
در واقع مادر کودک خود را با احساسات و هیجاناتش آشنا کرده و ذهن او را آرام میسازد. دیگر کودک از خشم خود نمیهراسد و نگران نخواهد بود که خشمش به دیگران آسیب میرساند و به دنبال آن هیچ سرزنش و احساس گناهی نخواهد داشت در واقع احساس گناه تبدیل به احساس همدلی در کودک میشود.
مدیریت استرس
کودکان احساسات خود را نمیشناسند.پیش از آموزش این مهارت زندگی برای کودکان و شناخت تکنیکهای مناسب تعریفی از احساس استرس و اضطراب را برای کودکان مطرح کنید. همچنین علائم مضطرب شدن را به او بگویید.
حالا به عوامل حمایتکننده کودک هنگامی که مضطرب است اشاره کنید.
میتوانید در یک فضای امن و راحت از کودک درخواست کنید که یک محیط امن و آرام را نقاشی و تجسم کند.
با تکرار این تمرین در وضعیت آرام انجام این تمرین برای او عادت و قابلیت استفاده آن در شرایط احساسی شدید مناسبتر میشود.
حل مسئله
در علم و تجارب بشری مشاهده میکنیم كه هر پيشرفت بزرگي ناشي از تفكر و نگرش و برداشت جديد از مسائل است.
انیشتین ميگوید: به هنگام رويارويي با مشكلات اساسي نميتوانیم از همان سطح تفكري كه آن مشكل را به وجود آوردهایم، آن را حل كنيم.
در خیلی از موارد آنچه كه اهميت دارد خود ماجرا و واقعه نيست بلكه تعبير و تفسير ما است كه به آن ماجرا معنا میبخشد.
انسانهای تأثیرگذار از مشکلات فرار نمیکنند و آنها را گردن دیگران نیز نمیاندازند بلکه عادت دارند مسائل را ابتدا کاملاً درک کنند، ابعاد آن را بشناسند و تعریف درستی از صورت مسئله داشته باشند و سپس آنها را به افرادی که در حل مشکل نقشآفرین هستند میفهمانند این عادت آنها را در ایجاد تفاهم در سختترین مسائل توانمند ساخته است.
برای تقویت این مهارت بهعنوان یک مهارت زندگی مؤثر اجازه دهید آنها حلکننده مشکلات باشند.
هنگامی که ما وارد یک مسئله میشویم و سعی میکنیم کار کودک را راحت کنیم، به او ضربه میزنیم. ما به قوه حلکننده مشکلات آنها آسیب میزنیم و اجازه نمیدهیم این قوه رشد کند.
مراقبت بیش از اندازه از کودک، اضطراب آنها را طی مرور بیشتر خواهد کرد. گاهی اوقات باید اشتباه کنیم، تا چیزی یاد بگیریم.
هنگامی که در مورد یک مشکل بحث میکنید از پرسیدن «چرا؟» پرهیز کنید و بهجای آن از «چگونه؟» استفاده کنید. بدین ترتیب کودک شما هم از خود میپرسید چگونه میتوان یک مشکل را جبران کرد یا آن را بهتر کرد.
ویدئو پیشنهادی : توسعه فردی
تفکر نقاد
بهترین راهکار برای اینکه بتوانید رفتاری را نقد کنید این است که در ابتدا مهارتهای انتقادکردن را بیاموزید و در وهله بعدی اجازه دهید فرزندتان هم از شما انتقاد کند. انتقادپذیر باشید.
هنگامی که فرزند شما میبیند پدر و مادرش اجازه انتقاد شدن میدهند، اینجا است که فرزندتان نیز راحتتر این مسئله را میپذیرد. داشتن جلسات ماهیانه انتقاد میتواند کمک مؤثری باشد. والدین نباید بههیچعنوان کودک را تکذیب کنند، ایراد بگیرند و عیب کارش را دائماً به او بگویند. اگر نقد و اصلاحی هم به کودک داشته باشیم؛ باید در قالب تأیید باشد.
خلاقیت
شاید در نگاه اول خلاقیت یکی از مهارتهای زندگی برای کودکان باشد که اهمیت چندانی ندارد اما باید بگویم که بررسیها نشان میدهد که داشتن یک زندگی خلاقانه، رشد مغزی را تحریک میکند. خلاقیت، موجب فوران سلولهای عصبی میشود؛ سلولهایی که عامل ارتباطات اجتماعی هستند و اساساً موجب رشد مغز در سنین پیری میشوند.
کودکی كه جنب و جوش ندارد باهوش نمیشود. ممكن است کودک حافظهای عالی داشته باشد ولی زمانی که از هوش خود استفاده نکند و آن را پرورش ندهد به خلاقیت نمیرسد.
مقاله پیشنهادی : خلاقیت کودکان
فردی که از نظر ذهنی فعالتر است و اندیشه کنجکاوانهتری دارد، هم روحیه بهتری داشته و هم شادتر خواهد ماند.
ایدههای خوب کودکان را مورد تمجید و ستایش قرار بدهید و آنها را تشویق کنید که ایدههایشان را با دیگران به اشتراک بگذارند. سپاسگزار انرژی مثبتی باشید که آنها برای خانواده به ارمغان میآورند.
به آنها آزادی بدهید که کاوش کنند و خلاقیت و ایدههایشان را به عرصة آزمایش بگذارند.