هر آنچه باید در مورد اختلال شخصیت خودشیفتگی بدانید!
اختلال شخصیت خودشیفتگی از آن دست اختلالهایی است که فرد خودش را بسیار بزرگتر از آن چیزی که در واقعیت است میپندارد و به صورت غلوآمیزی احساس لیاقت و توانمندی میکند. چنین اشخاصی خودشان را در محور همه چیز میبینند و احساس برتری نسبت به بقیه مردم میکنند و بسیار افادهای و در ذهن خود انسانی مشهور هستند. در این مقاله قصد داریم در مورد این اختلال بیشتر با شما صحبت کنیم.
اختلال شخصیت خودشیفتگی
چنین افرادی به دلیل سرگرم بودن به احوالات خود و احساس برتری داشتن نسبت به دیگران، به همین دلیل توجهی به نگرانیها و نیازهای دیگر افراد ندارند و هیچ قسمتی از ذهن خود را درگیر نیازهای دیگران نمیکنند.
از ویژگیهای شخصیتی آنها تکبر و تحکم آمیز بودن آنها قابل توجه است چرا که حس برتری دارند و میخواهند دیگران به آنها دائماً احترام بگذارند و دیگران به حرفهای آنان گوش دهند.
اگر این افراد نتوانند نیازهایی که حس میکنند دارند را برطرف سازند و دیگران هم در جهت رفع نیازهایشان نتوانند اقدامی کنند، بسیار ناامید خواهند شد و حالات روانی آنها بدتر میشوند.
آیا اختلال شخصیت خودشیفتگی همه گیر است؟
طبق گزارشاتی که ارائه شدهاست شیوع این بیمار دو تا شانزده درصد از افراد بالینی و کمتر از یک درصد در افراد عادی و عمومی اتفاق میافتد. این بیماری در کودکان به احتمال بیشتر اتفاق میافتد چرا که تمام ویژگیهای خود بزرگ بینی در آنها توسط والدین جا میگیرند و آنها ممکن است این احساسات را واقع در خود درونی کنند.
ملاکهای تشخیص اختلال شخصیت خودشیفتگی
چنین حس و حالی یعنی نیاز به مقبولیت و فقدان حس همدلی به صورت یک الگوی نافذ در بزرگسالی افراد به وجود میآید که دارای علائمی نیز میباشد؛ که نوع از علائم آن از قرار زیر است:
۱- فرد یک احساس خود بزرگ بینانه به خود دارد به نوعی که خودش را بسیار مهم فرض میکند. (برای مثال در مورد خودش و توانمندیهای خودش اغراق میکنند و یا بدون داشتن دستاورد خاصی خودش را بزرگ میپندارد.)
۲- ذهنیاتش بسیار درگیر مهم بودن، داشتن قدرت، موفقیت، زیبا بودن، استاد بودن و … در کل هرچه خوبی در دنیا است را به صورت نامحدود از آن خود میداند.
۳- خیال میکند که بسیار استثنایی است و فکر میکند هیچ شخصی حرف او را نمیفهمد و فقط مراکز استثنایی یا کسانی که از سطح درک و شعور بالاتری نسبت به عموم جامعه برخوردار هستند میتوانند او را درک کنند.
۴- احتیاج دارند که به شکل بسیار زیادی مورد تحسین قرار بگیرند.
۵- احساس محق بودن دارد و فکر میکند همیشه حرف او حق است و باید دیگر افراد با او برخوردی رضایتبخش داشته باشند و یا خود افراد بدون هیچ مقاومتی خو به خود تسلیم حرفها و درخواستهای او شوند.
۶- در روابط بین افراد استثمارگر است یعنی کاری به امتیازات دیگران ندارد و از هر چیزی استفاده میکند تا به مقاصد خودش برسد خواه آن امتیازات برای خودش باشد و چه برای دیگران.
۷- حس همدلی در چنین افراد دیده نمیشود و توانایی درک دیگران را ندارند چرا که فقط خودشان را در دایره هدف و مرکز مقاصد میدانند و میبینند.
۸- اغلب احساس میکنند دیگران به او حسودی میکنند و انتقاد پذیر نیستند.
۹- رفتارهای آنها برافتاده و تکبر آمیز است و در میان عموم مردم مقبولیت بسیار کمی دارند.
خصایص بالینی افراد مبتلا به اختلال شخصیت خودشیفتگی
افرادی که دچار اختلال شخصیت خودشیفتگی هستند خودشان را بسیار بزرگ میبینند و به صورت اغراقآمیزی خودشان را مهمتر از دیگران میدانند. فکر میکنند که انسانهای خاصی هستند که تعداد کمی از آنها در دنیا وجود دارد و باید تمام افراد به آنها احترام کنند و توجه خاصی داشته باشند. چیزی که بسیار از آنها دیده میشود، احساس بهحق بودن و برتری داشتن آنها است.
چنین افرادی به هیچ عنوان تحمل ندارند که نسبت بهشان انتقاد شوند و هرگونه انتقادی که به آنها وارد شود، حتی اگر انتقاد صحیح باشد آنها را باز هم عصبانی میکند و یا به انتقاد شخص مقابل احساس بیاعتنایی میکند و توجهی به انتقاد نمیکنند. چنین افرادی تنها نظر خودشان را قبول دارند و بیشتر اوقات در جهت به دست آوردن شهرت و ثروت بادآورده حرکت میکنند و افکار مسمومی دارند.
روابط اجتماعی آنها واقع عذاب آور است چرا که به هیچ یک از قواعد و اصول دیگران احترام نمیگذارند و در برخی شرایط خون خیلیها را به جوش میآورند. رفتار استثمار گونه آنها ازجمله رفتارهای پیش پا افتادهاست و خیلی باعث تعجب نمیشود و از هر چیزی استفاده میکنند تا به مقاصد خودشان برسند.
این افراد به هیچ عنوان نمیتوانند با کسی همدلی کنند و اگر در مواقعی میبینید که این افراد احساس همدلی ایجاد میکنند، به آنها شک کنید چرا که احتمالاً با این رفتار میخواهند نظر خودشان را به شما القا کنند تا به دیگر اهدافی که در ذهن دارند برسند. این بیماران اعتماد به نفس بسیار شکنندهای دارد و در معرض بیمار افسردگی هستند.
بسیاری از مشکلات مانند طرد شدن، مشکلات بین فردی و مشکلات شغلی و همچنین دوست نداشتن آنها ازجمله مواردی است که آنها به خاطر نوع رفتار خود ایجاد میکنند و باعث میشوند تا مردم نسبت به آنها گارد منفی داشته باشند.
ویدیو پیشنهادی : روانشناسی
تشخیص افتراقی افراد مبتلا به اختلال شخصیت خودشیفتگی
سه اختلال همزمان میتواند در فردی که مبتلا به اختلال خود شیفتگی است وجود داشته باشد: اختلال شخصیت مرزی، نمایشی و ضد اجتماعی!
کرنبرگ اعتقاد دارد که تفاوت بین اختلال مرزی و خودشیفتگی در چسبندگی بیش از اندازه افراد با اختلال مرزی است. کسانی که به بیماری اختلال شخصیت خودشیفتگی مبتلا هستند نسبت به بیماران اختلال شخصیت مرزی اضطراب کمتری دارند، کمتر از آنها زندگی دردناک و آشوبناکی دارند و کمتر دست به خودکشی میزنند.
کسانی که به اختلال ضداجتماعی مبتلا هستند سابقه رفتار تکانشی دارند که اغلب به سو مصرف الکل و سایر مواد ربط دارد و باعث میشود تا دائماً به گرفتاریهای قانونی مبتلا شوند.
بیماران مبتلا به اختلال نمایشی نیز خصایصی دارند ازجمله اینکه رفتار نمایشی را در برابر دیگران میپسندد و سعی در دست انداختن افراد و سرکارگذاشتن آنها دارند که این ویژگی باعث شده تا این اختلال با اختلال شخصیت خودشیفتگی تشابهاتی داشته باشد.
افرادی که دچار اختلال شخصیتی خودشیفته هستند رفتاری مکارانه و خودخواهانهای دارند و میخواهند از دیگران بهرهکشی کنند و هیچ احساس محبتی نسبت به دیگران ندارند و تنها اهداف و مقاصد خودشان برایشان اهمیت بالایی دارند. تمامی این موارد به اختلال شخصیت ضد اجتماعی نیز تشابه دارد.
وجه تمایز این دو اختلال در این است که افراد مبتلا به خودشیفتگی استعداد و توانمندیهای خودشان را بسیار از آن چیزی که واقع وجود دارد میپندارند و خود را بسیار بزرگ میدانند.
سیر و پیش اختلال شخصیت خودشیفتگی
کسانی که دچار اختلال شخصیتی خودشیفته هستند، یک اختلال مزمن و صعب العلاج را به دوش میکشند. این افراد در طول زندگی ضربههای زیادی را دریافت میکنند که تمام این ضربهها و واکنشهای منفی به این دلیل است که خودشان چنین رفتاری را در جامعه ایجاد میکنند و واکنشهای منفی نیز دریافت میکنند.
علت شناسی اختلال شخصیت خودشیفتگی
با توجه به صفاتی که گفته شد و ویژگیهایی که این افراد دارند این بیماری معمولاً در کسانی به وجود میآید که پیشینه منفی دارند و روابط والدین و فرزاندانشان در قبل خوب نبودهاست و نتوانسته ارتباط عاطفی را با کودک ایجاد کنند و موفقیتهای کودک را نیز به ندرت ستایش میکردند که در نتیجه این اتفاق منفی در کودک به وجود میآید.
چنین والدینی موفقیتهای کودک را معمولاً بی ارزش میدانند و سعی میکنند آنها را نادیده بگیرند و ترجیح میدهند در مورد موفقیتهای خودشان بیشتر صحبت کنند. با توجه به این اتفاقات کودک نیز سعی میکند در برابر این احساس بیارزشی بایستد و راهکاری پیدا کند که او را با ارزش جلوه دهد و احساس مقبولیت در افراد به وجود بیاورد.
یکی از روشهایی که استفاده میکنند این است که به خود دائماً دلداری میدهند و خودشان را متقاعد میکنند که با استعداد و با ارزش هستند.
محصول نهایی چنین افرادی تنها یک چیز است که این فرد به دلیل گذشته نامطلوبی که دارد بسیار بی اعتماد به نفس میشود که درمورد استعدادهای خودش به دنبال این است که بتواند جلب توجه کند و نسبت به دیگران بیعاطفه است و نمیتوان آنها را درک کنند چرا که در کودکی درک نشده و روابط عاطفی دریافت نکردهاست.
چیزی که این موضوع را تائید میکند و بر روی آن صحه میگذارد، گذشته افرادی است که به اختلال شخصیت خودشیفتگی مبتلا شدهاند. اغلب این افراد قربانی بدرفتاری و غفلت بودهاند اما این بدرفتاری و غفلت در دوران کودکی شاید اثرگذار باشد اما شرط اصلی برای مبتلا شدن به اختلال شخصیت خودشیفتگی نیست.
برخی از رفتار شناسان معتقدند که برخی از والدین با تائیدهای نابه جا همه رفتارهای کودک باعث میشوند که آنها یک احساس خود بزرگ پنداری منفی داشته باشند چرا که زیادی از حد به خود مطمئن میشوند و فکر میکنند همه مانند والدینشان آنها را ستایش میکنند و در هر شرایطی تحسین کننده آنها هستند.
جالب آنجا است که شواهد نشان میدهد اغلب افرادی که مبتلا به اختلال شخصیت خودشیفتگی هستند، فرزندان اول خانواده و یک تک فرزند هستند و محبت زیادی را دریافت کردهاند که نتیجه آن سو رفتار بودهاست.
مقاله پیشنهادی :لجبازی کودکان
روان درمانی اختلال شخصیت خودشیفتگی
درمان این اختلال از دشوارترین درمانها است چرا که فرد هیچ اعتقادی به بیمار بودن ندارد و اینکه مراحل درمانی را طی کند بسیار کار دشوار و خسته کنندهای خواهد بود. اگر قرار باشد پیشرفتی برای درمان به وجود بیاید بهتر است بیمار این را بپذیرد که بیمار است و دچار اختلال شدهاست.
روانپزشکان مختلفی در سطح جهان بر این باور هستند که بهتر است افراد مبتلا به اختلال شخصیتی خودشیفته را با رویکردهای روانکاوانه درمان کنند اما ابتدا باید مشخص شود که این رفتار درمانی یک درمان موثر است یا خیر و اگر میتواند موثر باشد، بهتر از کدام نوع روشهای آن استفاده کرد تا به درمان با کیفت تری برسیم.
برخی از بالینگران این اعتقاد را دارند که این افراد باید گروه درمانی را شروع کنند تا با قرار گرفتن در دیگران و مشارکت کردن با آنها یاد بگیرند که چگونه در برابر افراد مختلف رفتار کنند و مشارکت و همدلی را در خود به وجود بیاورند.
وقتی برای درمان از روش رواندرمانی استفاده شود معمولاً بر روی خود بزرگ بینی و احساس حساسیتها و عدم همدلی با دیگران تمرکز میشود و سعی بر اصلاح رفتار دارند.
در شناخت درمانی به این موضوع تمرکز نشان داده میشود که افراد باورهای غلط و خیال بافانه خود را اصلح کنند و کنار بگذارند. البته این کنار گذاشتن خیالات گذشته با راهکارهایی همراه است و سعی در جایگزین آنها با افکار خوش و مثبت است.
برای این افراد در جهت مقابله شدن با دیگران و انتقاد دیگران از رفتار ریلکس کردن استفاده میشود تا بتوانند خودکنترلی را به دست بیاورند. همچنین روی یک موضوع دیگر نیز که کار میشود و خیلی برای این افراد مفید است، توجه به احساسات دیگران است. این افراد در شرایطی قرار دارند که ممکن است به شدت افسرده شوند و باید بسیار روی درمان آنها حساس بود.
مقاله پیشنهادی : افزایش خلاقیت کودکان
دارو درمان برای مبتلایان به اختلال شخصیت خودشیفتگی
یکی از داروهایی که برای افرادی تجویز میشود که رفتارشان سریع میچرخد، لیتیوم است. از آن سمت که افراد مبتلا به اختلال شخصیت خودشیفتگی در معرض طرد شدن و نادیده گرفته شدن هستند و این موضوع در بین آنها بسیار شایع است و ممکن است باعث افسردگی آنها بشود، داروهایی برایشان تجویز میشود که مانع از افسردگی افراد باشد ما داروهای ویژه سروتونرژیک و … که میتواند برای آنها مفید واقع شود.
در انتها امیدواریم این مطلب برای شما مفید بوده باشد و توانسته باشیم اطلاعات مهم و مناسبی را در اختیار شما قرار دهید، در صورتی که هرگونه سوال یا ابهامی که دارید و نیاز به مشاوره رایگان دارید میتوانید با همکاران ما به صورت شبانه روزی در ارتباط باشید.
مقاله پیشنهادی : تربیت جنسی کودکان