تفاوت اعتماد به نفس و عزت نفس
تفاوت اعتماد به نفس و عزت نفس: از نخستین روزهای کودکی، تا همین حالا که دقیقا نمیدانیم چند سالتان است، هر وقت پای صحبت کردن در میان جمع، یا پرسیدن آدرس از یک غریبه و یا حتی ارائهی یک کنفرانس به میان میآید، با جملهی: «آدم باید اعتماد به نفس داشته باشه!» از سمت خانواده یا حتی دوستانمان روبرو میشویم.
کلمهی «اعتماد بهنفس» آن قدر در ذهن ما چرخیده و چرخیده، که دیگر تقریبا همهی ما آن را به عنوان یک عنصر لازم میشناسیم و بابت کمبودش خودمان را سرزنش میکنیم.
اما اگر بخواهیم واقعبین باشیم، باید این نکته را در نظر بگیریم که علیرغم اینکه همیشه از ما میخواهند اعتماد به نفس داشته باشیم، هیچ کس به ما توضیح نمیدهد که چگونه باید آن را بهدست بیاوریم؟! انگار که داشتن اعتماد بهنفس، صرفا یک عمل ارادیاست و هر لحظه که بخواهیم میتوانیم آن را در خودمان به وجود بیاوریم و نیاز به هیچ تمرینی ندارد.
کلماتی مشابه، با بار معنایی متفاوت:
نکتهی مهم دیگر، تشابه واژهی اعتماد به نفس با تعدادی کلمهی دیگر در زبان فارسیست. ما اغلب، واژههای عزت نفس، اعتماد به نفس و خودباوری را هممعنا میگیریم و آنها را به جای هم استفاده میکنیم. حال آنکه تفاوت اعتماد به نفس، خودباوری و عزت نفس، بسیار زیاد است. هر چند که این مفاهیم در مواردی همپوشانی دارند.
در این مقاله میخواهیم یکبار برای همیشه، تکلیفمان را با اعتماد به نفس مشخص کنیم و تفاوت اعتماد به نفس و خودباوری را زیر ذرهبین بررسی کنیم.
ابتدا بیایید نگاهی کلی به هر یک از این مفاهیم داشته باشیم و با تعریف آنها بیشتر آشنا بشویم:
عزت نفس:
عزت نفس به معنای این است که ما چگونه برای خودمان ارزش قائل میشویم و چطور به خودمان احترام میگذاریم. در رشد و پرورش عزت نفس، عواملی مانند ژنتیک، تربیت خانواده و عوامل اکتسابی موثرند. هنگامی که عزت نفس داشته باشیم، خودمان را به عنوان یک انسان و با حقوق انسانی شناسایی میکنیم و در این صورت به حقوق طرف مقابلمان هم احترام میگذاریم و به این ترتیب، از رفتارهای آسیب زننده به خودمان و به دیگران جلوگیری میکنیم.
اعتماد به نفس:
عزت نفس، میتواند زمینهای برای شکلگیری اعتماد به نفس باشد، اعتماد به نفس در واقع اعتمادیست که ما نسبت به تواناییهای خودمان داریم. اینکه ما تا چه حد نقاط قوتمان را بشناسیم و به آنها افتخار کنیم، میزان اعتماد به نفس ما را تعیین میکند. افتخار به نقاط قوتمان، ما را به سمت برطرف کردن مشکلاتمان و ارزیابی درست استعدادهایمان سوق میدهد. اینجاست که تفاوت اعتماد بهنفس و عزت نفس و خودباوری آشکار میشود.
تفاوت اعتماد به نفس و عزت نفس:
خودباوری، در واقع یک شیوهی تفکر است که هنگامی که اعتماد به نفس و عزت نفس را در خودمان به وجود بیاوریم، در ما شکل میگیرد. وقتی به خودمان اعتماد داشته باشیم (اعتماد به نفس) و به خودمان احترام بگذاریم (عزت نفس)، میتوانیم خودمان را همانگونه که هستیم باور کنیم و خودباوریمان را افزایش بدهیم.
اگر بخواهیم در یک جمله تفاوت اعتماد به نفس و خودباوری و عزت نفس را بازگو کنیم، باید بگوییم:
«مجموع عزت نفس و اعتماد به نفس را که کنار هم بگذاریم، به خودباوری میرسیم.»
خودباوری، یکی از ارکان مهم برای رسیدن به موفقیت است. وقتی از انجام دادن کاری میترسیم، یا در انجام فعالیتی که در آن استعداد داریم خوب عمل نمیکنیم و نمیتوانیم خودمان را آنطور که باید نشان دهیم، یکی از چیزهایی که باید روی آن کار کنیم، خودباوری است.
پشت سر گذاشتن موانع ذهنی؛ بزرگترین کلید خودباوری:
شاید بدانید که بیشتر موانعی که ما فکر میکنیم در دنیای بیرون وجود دارند، تنها ساخته و پرداختهی ذهن خودمان هستند. به خودباوری رسیدن، یعنی ما مطمئن هستیم که میتوانیم از این موانع عبور کنیم. برای درک مفهوم خودباوری و همچنین درککردن تفاوت اعتماد به نفس و عزت و نفس و خودباوری، کافیست به واژهی خودباوری نگاه کنیم: خود باوری، یعنی خودت را باور کن! خود، یعنی من. همان منی که بسیاری از ویژگیهای آن با سایر انسانها مشابه است. وقتی به خودباوری میرسیم، قبول میکنیم که خودمان را با تمام مشابهتها با سایر افراد و همهی تفاوتها پذیرفتهایم و باور کردهایم. ما در این مرحله میدانیم که به واسطهی انسان بودنمان، هر که باشیم و هر کجا که باشیم ارزشمندیم و دوست داشتنی هستیم.
ستون فقراتی برای روان ما:
بسیاری از روانشناسان و متخصصان، اعتماد به نفس و عزت نفس را ستون فقرات روانی ما میدانند. همانطور که در بدن ما ستون فقرات، کمک میکند تا سرپا بیاستیم و و فرو نریزیم، اعتماد به نفس و عزت نفس هم کمکمان میکنند تا پایههای روانیمان را محکم و مستحکم برپا کنیم.
دوست داشتن خود، با وجود همهی کاستیها:
حالا که با مفاهیم اصلی آشنا شدیم و تفاوت اعتماد بهنفس و عزت نفس و خودباوری را هم بررسی کردیم، بیایید با هم یک موقعیت را تصور کنیم:
خاطرهای را به یاد بیاورید از روزی که با تعدادی از دوستانتان دور هم جمع شده بودید. به لحظههایی فکر کنید، که دوستانتان از ویژگیهای شما تعریف میکردند، یا شما موفق میشدید با تعریف یک مطلب خندهدار، آنها را بخندانید. چه احساسی داشتید؟
حالا سعی کنید ضمن به خاطر سپردن احساس قبلی، روزی را به خاطر بیاورید که یک جوش بزرگ روی صورتتان داشتید، یا موهایتان را به دست فردی ناشی سپردید و او آنها را به بدترین شیوه کوتاه کرد. در این لحظهها احساس شما چگونه بود؟ آیا همچنان و با همهی این تغییرات، خودتان را همان گونه که بودید و هستید دوست داشتید؟
یادتان باشد که مفهوم اعتماد به نفس، اگر به درستی در ما نهادینه شده باشد، ربطی به شرایط موجود و اتفاقات بیرونی ندارد، اعتماد به نفس واقعی، با زدن یک جوش ساده از بین نمیرود. اگر در تمام شرایط و پستی و بلندیهای زندگی، خودتان را همانگونه که هستید دوست داشتید، به حد خوبی از اعتماد به نفس رسیدهاید.
چگونه اعتماد به نفسمان را افزایش دهیم؟
در پایان این مقاله میخواهیم راهکارهایی را برای افزایش اعتماد به نفس و رسیدن به خودباوری پیشنهاد کنیم. اما پیش از آن، باید به یک نکته توجه کرد و آن اینکه بسیاری از مردم معقدند که اگر اعتماد به نفس داشته باشند یا خودشان را همانطور که هستند باور کنند ممکن است افرادی مغرور و کم تواضع یا خودشیفته به نظر برسند. باید این نکته را بدانیم که داشتن اعتماد به نفس، هیچ ارتباطی با خودشیفتگی ندارد. اعتماد به نفس هم مانند هر مفهوم دیگری، یک طیف است و میتواند کم یا زیاد باشد. همانطور که کمبود آن میتواند مشکلآفرین باشد، داشتن اعتماد به نفس بیش از حد طبیعی نیز خطرناک است. پس وقتی دربارهی داشتن اعتماد به نفس حرف میزنیم، منظورمان حد طبیعی از اعتماد به نفس است.
تا اینجای مسیر، تفاوت اعتماد به نفس و خودباوری و عزت نفس را دانستیم و با تعاریف هر کدام آشنا شدیم و متوجه شدیم که کاربرد هر کدام برای احساس رضایت از زندگی و رسیدن به اهدافمان چیست. اگر پس از خواندن این متن، دچار احساس کمبود در اعتماد به نفستان شدهاید، باید این نوید را بدهیم که اصلا نباید نگران باشید. این نکته درست است که خانواده نقش زیادی در شکلگیری احساس ما نسبت به خودمان و اعتماد بهنفس دارد. اما باید بدانیم که در هر سن و شرایطی که هستیم، تمریناتی وجود دارند که به ما کمک میکنند اعتماد به نفسمان را بالاتر ببریم. بیایید با هم نگاهی به تعدادی از این تمرینات بیاندازیم و آنها را در حد چند کلمه بررسی کنیم:
- باور به امکان تغییر:
گام اول در سفر افزایش اعتماد به نفس، این است که باور کنیم میتوانیم خودمان را تغییر دهیم. در این مرحله باید با خودمان روراست باشیم، مسیر گذشته را بررسی کنیم، به خودمان قول بدهیم که برای تغییر شرایط موجود، تمام تلاشمان را میکنیم و در پایان، این امر که ما میتوانیم تغییر کنیم را مانند یک حقیقت بپذیریم. در دنیایی که هر روز با تغییرات بزرگ دست و پنجه نرم میکند و همه چیز آن عوض میشود، ما چرا نتوانیم تغییر کنیم؟
- تدوین اهداف واقعی:
شاید تا به حال، بارها اهداف خودمان را روی کاغذ نوشته باشیم. گاهی موفق میشویم که به آنها برسیم و گاهی هم نه. گاهی برای رسیدن به آنها تلاش میکنیم و گاهی هم خسته میشویم. نکتهای که مهم است این است که بدانیم، درصد زیادی از اهدافی که در ذهنمان داریم، ساخته و پرداختهی تخیلات و انتظارات بیدلیل خودمان و دیگران است. رسیدن به اهدافمان، اعتماد به نفس ما را افزایش می دهد. با این حال چطور میخواهیم به اهدافی برسیم که برای ما ساخته نشدهاند؟
در این مرحله باید پس از نوشتن هر یک از اهدافمان به این فکر کنیم که چه باورها یا اتفاقاتی باعث شدهاند که به این هدف فکر کنیم؟ و این باورها چقدر قوی هستند؟
- پاداش دادن:
مغز ما مانند مغز اغلب موجودات دیگر، به پاداشها واکنشی شگفت انگیز نشان میدهد. هنگامی که برای انجام کاری پاداش میگیریم، سیستم عصبی ما برای انجام آن کار تقویت میشود. از این ویژگی میتوان برای افزایش اعتماد به نفس استفاده کرد. هر بار که به اهدافتان میرسید، یا موفق میشوید نسبت به خودتان محبت درونی احساس کنید، به خودتان پاداش بدهید و از خودتان قدردانی کنید. یادتان باشد هیچکس به اندازهی خودتان شما را دوست نخواهد داشت.
- تمرین کردن:
یادتان باشد هر چقدر هم که بتوانیم دربارهی اعتماد به نفس مطالعه کنیم و اطلاعاتمان را بالا ببریم، برای تثبیت این مهارت در وجودمان، به تمرین احتیاج داریم. هر بار که جایی با اعتماد به نفس عمل میکنید، آن رویداد را به خاطر بسپارید و سعی کنید بررسی کنید که چه عواملی باعث این اتفاق شدند، تلاش کنید تا تعداد این موقعیتها را در طی روز بیشتر کنید و به خودتان برای انجامشان پاداش دهید.
در پایان، خودتان را دوست داشته باشید، خودتان را دوست داشته باشید، خودتان را دوست داشته باشید.