مدیریت پروژه زنجیره بحرانی (critical chain project management)
مدیریت پروژه زنجیره بحرانی (critical chain project management) : زنجیره بحران چیست؟ آیا از تئوری مدیریت پروژه زنجیره بحران آگاهی دارید؟ چند سال پیش، هنگامی که صحبت به سمت نرمافزارهای مدیریت پروژه در تئوری مسیر بحران کشیده شد، فردی به نام گولدرت (Eliyahu Goldratt) یک ایده ارائه داد. این ایده تبدیل به تئوری زنجیره بحران شد.
در حقیقت، علتی که باعث شکلگیری تئوری زنجیره بحران شد، مشکل تسطیح منابع پروژه بود؛ مثلا، در دنیای کامل و بینقص، منبع به صورت ایدهآل توزیع میشود. در این دنیای رویایی، هنگامی که یک فعالیت به اتمام میرسد، فعالیت بعدی به همراه منابع مورد نیاز، به سرعت در دسترس قرار خواهد گرفت.
در دنیای واقعی و امروزه، مثال بالا اتفاق نخواهد افتاد. بنابراین، زمانی که با منابع بحرانی مواجه میشوید، به تئوری زنجیره بحران خواهید رسید. در این موارد، تمرکز گروه بر روی کار واقعی است، نه کار برنامهریزی شده.
تا آخر این مقاله با من همراه باشید تا به طور مفصل، تئوری زنجیره بحران و مدیریت پروژه زنجیره بحرانی برای شما عزیزان شرح دهم.
تعریف مدیریت پروژه زنجیره بحرانی چیست؟
مدیریت پروژه زنجیره بحرانی (critical chain project management) یا CCPM روشی برای مدیریت پروژه و برنامهریزی فعالیتها است. تاکید و تمرکز اصلی در این روش بر روی منابع مورد نیاز برای اجراء فعالیتها میباشد.
این روش در مقابل روشهای سنتی مانند پرت( PER) و مسیر بحران( این روشها بیشتر بر روی برنامه و زمانبندی سفت و منظم تاکید دارد.) قرار دارد. در مدیریت پروژه زنجیره بحرانی نیاز به منابع و برنامه انعطافپذیر دارید.
شاید برایتان جالب باشد و تصور کنید که اولین بار است که درباره این تئوری میشنوید. اجازه دهید تا با ذکر یک مثال، درک این مسئله را آسانتر کنم. فرض کنید که بدلیل ترافیک یا مسائل شخصی، دیر به فرودگاه رسیدهاید. در این مثال، برنامه زمانبندی پرواز همان پروژه و هواپیما همان منبع بحرانی است. یکی دیگر از منابع بحران، خدمه پرواز هستند.
تئوری زنجیره بحرانی باعث میشود که منابع غیربحرانی منتظر بمانند تا منابع بحرانی مورد استفاده قرار بگیرند. به همین خاطر، به مسافران میگویند که ۲ساعت قبل از پرواز در فرودگاه حاظر شوند. پس، مسافران منابع غیر بحرانی هستند. اگر مسافران به موقع به پرواز برسند یا نه، کم اهمیتتر از نرسیدن خدمه یا هواپیما است.
قبل از پرواز، با یک منبع بحرانی دیگر که همان بخش کنترل پرواز است، مواجه میشوید. همانطور که متوجه شدید، برنامه پروژه طبق برنامهریزی شما چیده نشده است و شما تنها یک منبع در دسترس هستید.
به طور قطع، روزانه از تئوری بحران در کاهای خود استفاده میکنید، بدون آنکه از آن مطلع باشید.
روش مدیریت پروژه زنجیره بحرانی CCM :
مدیریت پروژه زنجیره بحرانی از یک سری عناصر ترمینالی وابسته به منابع تشکیل شده است که امکان تکمیل پروژه با استفاده از منابع محدود را در کوتاهترین زمان ممکن برای شما فراهم میکند.
در صورتی که منابع همیشه در بیشترین حالت در دسترس باشد، زنجیره بحرانی پروژه مانند مسیر بحرانی خواهد بود. مدیریت پروژه زنجیره بحرانی به جای استفاده از مدیریت ارزش کسب شده (earned value management) برای ارزیابی کارایی پروژه از مدیریت بافری استفاده میکند.
برخی مواقع مدیر پروژه احساس میکند که استفاده از تکنیک مدیریت ارزش کسب شده باعث گمراهی او خواهد شد؛ زیرا، این روش تفاوتی میان پیروی از زنجیره بحران و یا مسیرهای دیگر قائل نمیشود.
برای تعیین سایز پروژه و بافرهای منابع، میتوانید از روش زنجیره رویداد(event chain methodology) استفاده کنید.
ویژکیهای زنجیره بحرانی:
زنجیره بحرانی یک جایگزین برای مسیر بحرانی(critical path analysis) است. ویژگیهای اصلی این زنجیره به شرح زیر میباشد:
-
استفاده از وابستگیهای منابع به صورت ضمنی:
ضمنی بودن نشانه این است که وابستگی به منابع در شبکه پروژه جای ندارد. اما با نگاه کردن به نقشه کلی مسیر، الزامات منابع شناسایی خواهند شد.
-
فقدان جستجو برای راهحل بهینه:
همانطور که میدانید یک روش تحلیلی یا مبنا برای تشخیص بهینه مطلق وجود ندارد. بنابراین، خوب و منطقی بودن یک راهحل، کافی است. از سوی دیگر، تخمینهای نامطمئن باعث ایجاد اختلاف بین راهحل بهینه و راهحل نزدیک به بهینه برای مدیریت پروژه زنجیره بحرانی است.
-
شناسایی و تعبیه بافرها:
برای مدیریت پروژه زنجیره بحرانی لازم است که بافرهای پروژه، تغذیه و منابع را شناسایی کنید. گاهی اوقات، شرکتها با استفاده بیش از حد منابع مخالف هستند.
مدیریت پروژه زنجیره بحرانی، مقادیر ایمنی زیادی را که به پروژه اضافه شده است، در غالب بافر جمعآوری میکند تا کارها را در تاریخ تعیین شده، توسط تیم اجرا شوند. اینکار مانع از هدر رفتن زمان و منابع میشود.
از سوی دیگر، اجرای تئوری زنجیره بحران، از تلف شدن زمان توسط موارد زیر، پیشگیری میکند:
- گاهی اوقات افراد چند وظیفه میشوند و از عملکرد آنها کاسته میشود.
- برخی از افراد در لحظات پایانی، شروع به انجام وظیفه میکنند و با اینکار باعث تلف شدن بافرها میشوند. این موضوع را با عنوان سندروم دانشآموزی (student syndrome) میشناسند.
- گاهی اوقات اجرای پروژه آنقدر طولانی میشود که زمان از قبل تعیین شده، پر میشود. این امر نیز با عنوان قانون پارکینسون (Parkinson’s Laww) شناخته شده است.
چکیدهای از مدیریت پروژه زنجیره بحرانی:
-
برنامهریزی پروژه:
مدیریت پروژه زنجیره بحرانی برای برنامهریزی از روشی مشابه با مسیر بحرانی استفاده میکند. این برنامهریزی برای هر یک از افراد یا گروههای اجرایی یک مدت زمان مشخص در نظر میگیرد.
مدیر پروژه براساس فعالیتهای تعیین شده به تخصیص منابع میپردازد.
مدیریت پروژه زنجیره بحرانی با در نظر گررفتن سندروم دانشآموز و قانون پارکینسون، احتمال میدهد که فعالیتها در زمان تعیین شده به اتمام نرسند و نیاز به صرف زمان بیشتری باشد. به همین خاطر از بافرها برای پایش برنامه زمانبندی و نحوه عملکرد مالی پروژه استفاده میکند.
بافرها در پایان هر رشته از فعالیتها که به زنجیره بحران تغذیه میدهد با یکدیگر جمع میشوند. تاریخ انتهای بافر به سرمایهگذاران زمان سررسید و تحویل پروژه را اعلام میکند.
-
اجرای پروژه:
هنگامی که جلسه کیکآف (Kick Off Meeting) برگزار میشود، شبکه پروژه و سایز بافرها مشخص میشود. بنابراین، مدت زمان برنامهریزی شده برای فعالیتها در طول پروژه تغییر نخواهد کرد.
-
پایش پروژه:
بزرگترین مزیت استفاده از روش زنجیره بحران، پایش پروژه است. از آن جهت که مدت زمان وظایف با ۵۰درصد تخمین تغییر میکند، مدیر پروژه سعی دارد تا تمام وظایف و فعالیتها به موقع تکمیل شوند.
در دنیای واقعی، تخمینها بیعیب نخواهند بود. به همین خاطر، بافرهای اجرایی در مرحله برنامهریزی شده را پایش میکنیم.