نحوه استفاده از عبارات غیر رسمی در انگلیسی
عبارات رسمی و غیررسمی در زبان انگلیسی، کلیدی برای برقراری ارتباط موثر در موقعیتهای مختلف است. انتخاب کلمات مناسب نه تنها نشاندهنده سطح دانش زبان شما است؛ بلکه این کار در نحوه درک مخاطب نیز تاثیر میگذارد. عبارات رسمی انگلیسی در موقعیتهای رسمی مثل نامههای اداری، جلسات کاری و مکالمات با افراد غریبه به کار میرود. عبارات غیر رسمی انگلیسی نیز در مکالمات دوستانه، ایمیلها و مکالمات خانوادگی کاربرد دارد. اگر از اصطلاحات انگلیسی در جای درست استفاده نکنید، امکان دارد یکسری سوء تفاهم به وجود بیاید. برای جلوگیری از این موارد قصد داریم در ادامه به نحوه استفاده از عبارات غیررسمی در زبان انگلیسی و موارد مرتبط با آن بپردازیم. پس تا انتها همراه ما باشید.
استفاده از عبارات غیررسمی در زبان انگلیسی چه مزیتهایی دارد؟
نه تنها در زبان انگلیسی، بلکه در بسیاری از زبانهای جهان، مردم برای ارتباط با یکدیگر از اصطلاحات غیررسمی استفاده میکنند. یکی از مهمترین فواید این عبارات، برقراری ارتباط صمیمی با دوستان و آشنایان است. این اصطلاحات حس راحتی و آشنایی را با طرف مقابل ایجاد کرده و باعث میشود گوینده و شنونده احساس نزدیکی بیشتری با یکدیگر داشته باشند؛ بنابراین بهعنوان یک زبان آموز اگر قصد دارید ارتباط بهتری با مردم انگلیسی زبان برقرار کنید، یادگیری عبارات غیررسمی را باید در اولویت قرار دهید.
استفاده از عبارات غیر رسمی به انگلیسی فواید دیگری هم دارد که برخی از مهمترین آنها عبارتند از:
- افزایش سرعت و سادگی مکالمه: بسیاری از اصطلاحات غیررسمی انگلیسی، کوتاهتر از شکل رسمی آنها هستند. برای مثال، goona مخفف عبارت going to یا wanna مخفف عبارت want to است. کوتاه بودن این عبارات به مخاطب کمک میکند تا سریعتر و بدون پیچیدگی، مقصود خود را به طرف مقابل منتقل کند.
- ارتباط بهتر با افراد بومی: زمانی که افراد غیربومی از اصطلاحات غیررسمی استفاده میکنند، افراد بومی ارتباط بهتری با آنها برقرار میکنند.
- بیان احساسات به طور دقیق: عبارات غیررسمی کمک میکنند تا احساسات به شکلی ساده و دقیق بیان شود. برای مثال، I’m beat که به جای I’m very tired استفاده میشود، احساس خستگی شدید را به طور کامل بیان میکند.
آموزش نحوه استفاده از عبارات غیررسمی
اولین قدم برای یادگیری اصطلاحات غیررسمی این است که بدانید در چه موقعیتهایی امکان استفاده از آنها وجود دارد. از جمله این موقعیتها میتوان به مکالمات دوستانه، مکالمه در محیطهای اجتماعی مثل مهمانیها و جشنها، محیطهای کاری غیررسمی مثل استارتاپها، گفتگوهای آنلاین، بحثهای غیررسمی و گفتگو با افراد جوانتر اشاره کرد.
در ادامه قصد داریم نحوه استفاده از اصطلاحات غیررسمی در زبان انگلیسی را قدم به قدم توضیح دهیم.
١. آشنایی با عبارات غیررسمی
اصطلاحات غیررسمی انگلیسی به بخشهای مختلفی از جمله افعال، عبارات ربطی، اصطلاحات رایج، اختصارات و کلمات تاکیدی تقسیم میشوند که در قدم اول باید این موارد را یاد بگیرید. توصیه میکنیم فهرستی از عبارات غیررسمی مورد علاقه خود را تهیه کنید تا مرور آنها راحت باشد.
٢. تماشای فیلم و سریال
فیلم و سریالهایی که از به صورت عامیانه صحبت میکنند را پیدا کنید؛ تماشای این فیلمها کمک میکند تا نحوه استفاده از عبارات را به صورت واقعی یاد بگیرید. همچنین برای یادگیری بهتر میتوانید از ویدیوهای یوتیوب یا پادکستها استفاده کنید.
هنگام گوش دادن به گفتگوها، به لحن، تن صدا و نحوه بیان عبارات توجه ویژهای داشته باشید. این جزئیات کمک میکند تا درک بهتری از نحوه استفاده از اصطلاحات غیررسمی به دست آورید.
٣. استفاده در مکالمات روزمره
برای درک بهتر عبارات غیررسمی، در مکالمات روزانه خود حتما آنها را به کار ببرید. حتی میتوانید با دوستان خود گروهی تشکیل داده و هر روز زمانی را به تمرین اختصاص دهید.
لیست کلمات formal و informal
اصطلاحات رسمی و غیررسمی در انگلیسی با اینکه معنای یکسانی را میرسانند، اما از لحاظ شکل نوشتاری و نحوه بیان، متفاوت از یکدیگر هستند. برخی از عبارات غیررسمی، شکل خلاصه شده عبارت رسمی و برخی دیگر به طور کامل متفاوت هستند. در جدول زیر میتوانید رایجترین عبارات رسمی و غیررسمی به همراه ترجمه آنها را مشاهده نمایید.
Formal (رسمی) | Informal (غیررسمی) | ترجمه |
As soon as possible | ASPA | در اسرع وقت |
Request | Ask | درخواست، سوال کردن |
Require | Need | نیاز داشتن |
Terminate | Quit | خاتمه دادن، ترک کردن |
Facilitate | Help out | تسهیل کردن، کمک کردن |
Assist | Lend a hand | کمک کردن |
Purchase | Buy | خریدن |
Utilize | Use | استفاده کردن |
Commence | Start | شروع کردن |
Demonstrate | Show | نشان دادن |
Inform | Tell | مطلع کردن، گفتن |
Accomplish | Get done | به انجام رساندن، انجام دادن |
Examine | Look at | بررسی کردن، نگاه کردن |
Negotiate | Talk about | مذاکره کردن، صحبت کردن |
Respond | Get back | برگشتن |
Advise | Tell | مشاوره دادن، گفتن |
Allocate | Give out | تخصیص دادن، توزیع کردن |
Acquire | Get | به دست آوردن، گرفتن |
Allocate | Give | تخصیص دادن، دادن |
Convey | Pass on | انتقال دادن |
Disseminate | Spread | منتشر کردن، پخش کردن |
Evaluate | Check out | ارزیابی کردن، بررسی کردن |
Generate | Make | تولید کردن، ساختن |
Implement | Put in | پیادهسازی، گذاشتن |
Indicate | Point out | نشان دادن، اشاره کردن |
Investigate | Look into | تحقیق کردن، بررسی کردن |
Modify | Change | اصلاح کردن، تغییر دادن |
Participate | Join in | شرکت کردن |
Propose | Suggest | پیشنهاد دادن |
Provide | Give | فراهم کردن، دادن |
Recommending | Suggest | توصیه کردن، پیشنهاد دادن |
Television | T.V | تلویزیون |
photograph | photo | عکس |
cell phone | cell | تلفن همراه |
children | kids | فرزندان |
positive | good | مثبت |
intelligent | Smart | باهوش |
Dear Sir or Madam | Hi Robert | آقا یا خانم عزیز |
much, many | lots of/ a lot of | بسیار زیاد |
completely, strongly | totally | به طور کامل، قویاً |
However | But | با این حال |
In addition, Additionally | Also | علاوه بر این |
In the interim | In the meantime | در این میان |
To summarize | In a nutshell/Basically | به طور خلاصه |
increase | go up | افزایش دادن |
explode | blow up | منفجر شدن |
معرفی اصطلاحات غیر رسمی رایج در زبان انگلیسی
عبارات غیر رسمی تنوع بسیار زیادی دارند و با توجه به منطقه و فرهنگ میتوانند متفاوت باشند.
در ادامه برخی از اصطلاحات رایج در زبان انگلیسی را آوردهایم تا از آنها در مکالمات خود استفاده نمایید.
اصطلاح | ترجمه | مثال |
What’s up? | چه خبر؟ | Hey, what’s up?
هی چه خبر |
Chill out | آرام باش، خونسرد باش | Just chill out, everything will be fine.
فقط آروم باش، همه چیز درست میشه. |
No worries | مشکلی نیست، نگران نباش | Thanks for helping me. No worries, it was nothing.
ممنون که کمکم کردی. نگران نباش، چیزی نبود. |
Gonna (Going to) | قصد انجام کاری را داشتن | I’m gonna watch a movie tonight.
امشب میخوام فیلم ببینم. |
Wanna (Want to) | میخواهم | Do you wanna grab some coffee?
میخوای بریم قهوه بخوریم؟ |
Hang out | وقت گذراندن با دوستان | Let’s hang out at the mall this weekend.
آخر هفته بریم پاساژ وقت بگذرونیم. |
I’m beat | خیلی خستهام | After working all day, I’m beat.
بعد از یک روز کاری، خیلی خستهام. |
Bail | ترک کردن مکانی یا لغو کردن برنامه | Sorry, I have to bail on our plans for tonight.
متاسفم، باید برنامهمون برای امشب رو کنسل کنم. |
Cool | عالی، خوب | That’s cool! I didn’t know you could play guitar.
خیلی عالیه! نمیدونستم گیتار میزنی |
Crash | خوابیدن یا ناگهان افتادن خواب | I was so tired, I crashed on the couch.
خیلی خسته بودم، روی کاناپه خوابیدم. |
Hit the road | رفتن به راه، سفر کردن | We need to hit the road early tomorrow.
باید فردا زود راه بیفتیم. |
Break a leg | موفق باش (به طور خاص در مورد آرزوی موفقیت برای بازیگر یا هنرمند) | Good luck with your performance tonight, break a leg!
برای اجرای امشبت موفق باشی، امیدوارم موفق بشی! |
Piece of cake | خیلی آسان | That math test was a piece of cake.
اون امتحان ریاضی خیلی آسون بود. |
Broke | بیپول | I can’t go out, I’m broke this week.
نمیتونم بیرون برم، این هفته بیپولم. |
YOLO | فقط یک بار زندگی میکنی (اشاره به لذت بردن از زندگی و انجام کارهای پرریسک) | Let’s go bungee jumping, YOLO!
بیا بریم پرش بانجی، فقط یک بار زندگی میکنی! |
Catch up | ملاقات یا صحبت برای بهروزرسانی یا گفتگو | We should catch up sometime and talk.
باید یه وقت همدیگه رو ببینیم و گپ بزنیم. |
Hit me up | با من تماس بگیر، خبر بده | Hit me up if you want to hang out later.
اگه خواستی وقت بگذرونیم، بهم خبر بده. |
Bummer | ناراحتکننده یا ناامیدکننده | It’s such a bummer that the concert got canceled.
خیلی ناراحت کنندهاس که کنسرت کنسل شد. |
No biggie | مهم نیست، چیزی نیست | No biggie, I can handle it.
مهم نیست، میتونم از پسش بربیام. |
On point | بینقص، دقیق | Her outfit is always on point.
لباسش همیشه بینقصه. |
Couch potato | کسی که تمام وقت خود را در خانه و روی کاناپه میگذراند و تلویزیون تماشا میکند | He’s such a couch potato on weekends, just watching TV all day.
آخر هفتهها همیشه روی کاناپه لم میده و تمام روز تلویزیون میبینه. |
Blow off steam | کاهش استرس یا فشار | I went for a run to blow off some steam.
رفتم دویدن تا کمی از استرس کم کنم. |
Bail out | ناگهانی از جایی یا کاری خارج شدن | I had to bail out of the meeting because of an emergency.
بهخاطر یک کار فوری مجبور شدم جلسه رو ترک کنم. |
تفاوت بین زبان رسمی و غیررسمی در انگلیسی
زبان رسمی و غیررسمی در انگلیسی، دو نوع متفاوت از سبکهای گفتاری و نوشتاری هستند که در موقعیتهای مختلف استفاده میشوند. هر یک از این دو نوع قوانین و کاربردهای خاص خود را دارند و انتخاب از میان آنها، به نوع مخاطب، موقعیت اجتماعی و هدف ارتباط بستگی دارد.
اصطلاحات رسمی انگلیسی یا Formal Language در موقعیتهای جدی مثل مکاتبات اداری، نامهنگاری رسمی، سخنرانی رسمی و مقالات علمی استفاده میشود. در این سبک، کلمات دقیقی را به کار میبرند تا بیان به صورت واضح و حرفهای باشد. معمولا زبان رسمی به انگلیسی، طولانی و با ساختار گرامری کامل است؛ به این صورت که افعال را به صورت کامل میآورند و از مخففها استفاده نمیکنند.
زبان غیررسمی یا informal Language در موقعیتهای دوستانه و روزمره مثل پیامها و مکاتبات شخصی، پیامهای اجتماعی و مکالمه با دوستان و همکاران به کار میرود. واژگان این سبک ساده و خودمانی هستند و معمولا به صورت مخفف یا شکل کوتاه آورده میشوند. همچنین جملات آن ساختار سادهای دارند و تا حد امکان کوتاه هستند.
مکالمه رسمی و غیر رسمی در انگلیسی
برای اینکه تفاوت بین مکالمه انگلیسی اینفورمال و فورمال را به صورت کامل متوجه شوید، در این بخش قصد داریم یک مکالمه را به دو صورت رسمی و غیررسمی بیاوریم.
مطالعه این مکالمه کمک میکند تا استفاده از عبارات غیررسمی در زبان انگلیسی را به طور کامل متوجه شوید.
١. مکالمه کارمند و رئیس به صورت رسمی
Employee: Good morning, Mr. Smith. I hope you’re doing well. I wanted to inform you that the meeting with the client has been scheduled for 10 AM tomorrow.
صبح بخیر آقای اسمیت. امیدوارم حال شما خوب باشد. میخواستم به اطلاعتان برسانم که جلسه با مشتری برای ساعت 10 صبح فردا برنامهریزی شده است.
Boss: Thank you for letting me know. Could you please ensure that all the necessary documents are prepared before the meeting?
ممنون که به من اطلاع دادید. آیا میتوانید اطمینان حاصل کنید که تمام مدارک لازم قبل از جلسه آماده باشند؟
Employee: Of course, I’ll make sure everything is ready. Is there anything else you would like me to prepare for the meeting?
البته، من مطمئن خواهم شد که همه چیز آماده است. آیا چیز دیگری هست که بخواهید برای جلسه آماده کنم؟
Boss: No, that will be all for now. Thank you for your hard work.
خیر، همین کافی است. از زحمات شما سپاسگزارم.
Employee: You’re welcome, Mr. Smith. Have a great day.
خواهش میکنم، آقای اسمیت. روز خوبی داشته باشید.
٢. مکالمه غیررسمی بین دو دوست صمیمی
Friend 1: Hey, what’s up? Are we still going to watch that movie tonight?
هی، چه خبر؟ امشب قراره بریم اون فیلم رو ببینیم؟
Friend 2: Yeah, for sure! What time do you want to go?
آره، حتماً! چه ساعتی میخوای بریم؟
Friend 1: How about 7 PM? We can grab some snacks before the movie.
ساعت 7 چطوره؟ میتونیم قبل از فیلم یکم تنقلات بگیریم.
Friend 2: Sounds good! See you then.
عالیه! پس میبینمت.
Friend 1: Cool, see you later!
خوبه، بعداً میبینمت!
اگر به دو مکالمه بالا توجه کنید، متوجه خواهید شد که در برخی از موارد با هم تفاوت دارند که در جدول زیر تفاوتها را آوردهایم.
مکالمه رسمی | مکالمه غیررسمی |
استفاده از القاب (Mr., Mrs., Dr.) | استفاده از نام کوچک یا عبارات خودمانی |
جملات بلندتر و با ساختار کامل | جملات کوتاهتر و سادهتر |
استفاده از عبارات احترامآمیز (Thank you, Please) | استفاده از اصطلاحات عامیانه (Hey, What’s up) |
رعایت دقیق قواعد گرامری | استفاده از مخففها و اصطلاحات خودمانی |
عدم استفاده از شوخی یا عبارات غیررسمی | ممکن است شامل شوخی و لحن دوستانه باشد |
جمعبندی
در این نوشته سعی کردیم نحوه استفاده از عبارات غیررسمی در زبان انگلیسی را توضیح داده و مثالهایی را برای درک بهتر بیاوریم. یادگیری نحوه بهکارگیری اصطلاحات رسمی و غیررسمی کمک میکند تا در موقعیتهای مختلف از عبارات صحیح استفاده کنید و ارتباط بهتری برقرار نمایید.
یادگیری زبان انگلیسی اصول و قوانین مخصوص به خود را دارد و عدم پیروی از آنها میتواند چالشهای زیادی را به وجود آورد. در همین خصوص، مکتب خونه دورههای آموزش زبان انگلیسی را با همکاری اساتید متخصص و حرفهای تولید کرده است تا علاقمندان، این زبان را در مدت زمان کوتاه یاد بگیرند. در طول دوره نیز میتوانید با اساتید به صورت مستقیم صحبت کرده و سوالات خود را از آنها بپرسید.