انواع مدیریت پروژه – رویکردهای مدیریت پروژه برای صنایع مختلف
آشنایی با انواع مدیریت پروژه اهمیت زیادی برای مدیران دارد؛ زیرا بسته به نوع پروژه باید رویکرد مدیریتی متفاوتی به کار بگیریم. هر روش مدیریت پروژه اصول، تکنیکها و ابزارهای منحصر به فردی در راستای برنامهریزی، اجرا، مدیریت و کنترل روند تکامل پروژه دارد.
بر اساس این فاکتورها میتوانیم مزایا و معایب هرکدام از رویکردها را نسبت به نوع پروژه خود مشخص کنیم. در نهایت روشی که بیشترین سازگاری با مأموریت ما دارد را انتخاب و از آن بهره برداری خواهیم کرد. اگر موضوع مدیریت پروژه برای شما نیز به عنوان یک مدیر تبدیل به دغدغه شد است پیشنهاد میکنم این مطلب را نادیده نگیرید.
مدیریت پروژه چیست؟
مدیریت پروژه به فرایندی گفته میشود که طی آن چهارچوبی مشخص برای برنامهریزی، اجرا، مدیریت، کنترل و به پایان رساندن پروژه تعیین میکنیم. هدف از طراحی این ساختار دستیابی یک تیم یا سازمان به اهداف مشخص بر اساس معیارهای مشخص است.
شاید در نگاه اول مدیریت یک پروژه بزرگ سخت و حتی غیرممکن به نظر برسد. اما در صورت انتخاب رویکرد مناسب اینطور نخواهد بود. البته سختی و چالشهای هیچ کاری را نمیتوان نادیده گرفت.
با در نظر گرفتن این که یک پروژه موقتی بوده و نقطه آغاز و پایان آن تا حدودی مشخص است، میتوانیم با سختیهای پیش رو راحتتر برخورد کنیم. در نتیجه پس از کسب مهارت کافی در انواع روشهای مدیریت پروژه و شکل گیری ساختارهای ذهنی مناسب در مدیر پروژه و اعضای تیم، صحبت کردن در مورد سختی به نظر غیر ضروری میرسد.
از طرفی باید توجه داشته باشیم که هر پروژه حالتی منحصر به فرد داشته و نمیتوانیم اعضای تیم ثابتی برای تمام پروژههای در نظر بگیریم. شاید یکی از چالشها مدیریت پروژه و اعضای تیم همین باشد. در این مورد نیز باید گفت اعضای هر تیم در یک سازمان معمولاً تجربه همکاری در تیمهای مختلف را دارند. به همین دلیل باز هم میتوانیم بر آسانی روند کار ادعا داشته باشیم.
حال که با ماهیت مدیریت پروژه آشنایی کافی کسب کردیم، بهتر است سراغ اصل مطب برویم. در ادامه مدیریت پروژه را از جوانب مختلف مورد بررسی قرار خواهیم داد. برای این که هیچ جای ابهامی باقی نماند سعی میکنیم هر مورد را با توضیحات کامل و دقیق ارائه دهیم.
پیشنهاد مطالعه: مدیریت پروژه نرم افزاری
انواع مدیریت پروژه از نظر ساختار
رویکردها و تکنیکهای مدیریت پروژه بر اساس یک سری ساختار اولیه طراحی میشوند؛ بنابراین مدلهایی که در این بخش میخوانید، هر کدام میتوانند دارای چند رویکرد متفاوت باشند. به همین دلیل ابتدا قصد داریم پایه و اساس انواع مدیریت پروژه را مطالعه کنیم. پس توصیه میشود این بخش را در اولویت قرار دهید.
مدیریت پروژه به روش امانی
در مدیریت پروژه به روش امانی مسئولیت کل پروژه به عهده کارفرما است. مسئولیتهایی که یک کارفرما در مدیریت پروژه به روش امانی به عهده میگیرد عبارتاند از:
- تأمین مالی پروژه
- تأمین تجهیزات و ماشین آلات
- طراحی
- ساخت
- مدیریت نیروی انسانی
این روش بیشتر برای مدیریت پروژههای کوچک مناسب است و با توجه به مواردی که مطرح شدند به هیچ وجه برای پروژههای بزرگ مناسب نخواهد بود؛ زیرا مدیریت یک پروژه سنگین به واسطه یک نفر بسیار دشوار است. پروژههایی که این روش مدیریتی در آنها استفاده میشوند به شرح زیر هستند.
- پروژه ساختمانی
- پروژه تسطیح زمین
- پروژهای راهسازی
- پروژههای حمل و نقل
- و هر پروژه مشابه و هم سطح با موارد ذکر شده
مدیریت پروژه به روش سنتی
در روش مدیرت سنتی، پروژه مورد نظر به بخشهای مختلف تقسیم شده و هر بخش به صورت مجزا و با ترتیب مشخصی نسبت به مراحل قبلی و بعدی اجرا میشود. مدیریت پروژه به روش سنتی به برنامهریزی دقیقی نیاز دارد. این تکنیک را به ۵ بخش اساسی زیر تقسیم میکنیم.
- تعیین نیازمندیها: در این مرحله باید به صورت دقیق و اصولی نیازمندیهای پروژه را شناسایی و اولویت بندی کنیم. مراحل بعدی کاملاً وابسته به این کار هستند.
- برنامهریزی: تعیین مراحل انجام کار و ترتیب آنها در این سطح صورت میگیرد. اولویت نیازمندیها در این مرحله اهمیت خود را نمایان میکند.
- اجرای پروژه: با توجه به نیازمندیهای مشخص شده و برنامهریزی که انجام دادیم شروع به اجرای پروژه به ترتیب مشخص شده، میکنیم. طبق اصول مدیریت سنتی هر مرحله باید به اتمام برسد تا بتوانیم به مرحله بعدی برویم.
- کنترل: این بخش طی اجرای پروژه انجام میشود. هر مرحله را کنترل میکنیم تا در صورت نیاز به تغییر، این کار را انجام دهیم.
- تحویل پروژه: در نهایت پس از اطمینان کامل از کارایی درست پروژه و کیفیت آن اقدام به تحویل نهایی میکنیم. تحویل پروژه در این روش به معنی اتمام کار است. در صورت نیاز به تغییرات پس از تحویل، پروژه جدیدی تعریف میشود.
مدیریت پروژه به روش پیمان
در مدیریت پروژه به روش پیمان، کارفرما تمام کارها را به پیمانکار میسپارد. در واقع تمام عملیاتی که در بخش مدیریت امانی مطرح شدند این بار به عهده پیمانکار خواهند بود. در این روش این پیمانکار است که باید رویکرد مناسب مدیریت پروژه را شناسایی و مورد استفاده قرار دهد.
در روش مدیریت پروژه به روش پیمان، نقش کارفرما ایجاد هماهنگی و ارائه مشاورههای لازم به پیمانکار و دیگر اعضای پروژه است. همچنین تأمین نیازمندیهای مالی پروژه نیز بر عهده کارفرما خواهد بود.
پیمانکار نیز علاوه بر وظایف ذکر شده باید افراد متخصص را برای هر بخش از پروژه شناسایی و استخدام کند. نکته مهم این که در این روش طراحی پروژه ارتباطی با پیمانکار ندارد. یک پیمانکار در روش مدیریت پیمان طرح آماده را دریافت و اجرا میکند. این روش برای پروژههای نسبتاً بزرگ و پیچیده مناسب است.
مدیریت پروژه به روش طرح و ساخت
در ادامه مقاله انواع مدیریت پروژه از نظر ساختار به روش طرح و ساخت رسیدیم. منظور از اصطلاح طرح و ساخت این است که به مسئولیتهایی که در بخش قبلی برای پیمانکار تعریف کردیم، طراحی نیز اضافه میشود.
در این روش نام پیمانکار برای مجری پروژه مناسب نبوده و به جای آن از عبارت مدیر طرح استفاده میکنیم. یک مدیر طرح در این رویکرد ۲ وظیفه اصلی دارد.
- انتخاب یک روش مدیریتی مناسب برای اجرای صحیح پروژه و مدیریت هزینهها
- تأمین پرسنل، ابزار و مستغلات بر اساس بودجه دریافتی از کارفرما
مدیریت پروژه به روش کلید گردان
اگر یک لایه مدیریتی به روش مدیریت طرح و ساخت اضافه کنیم، تکنیک مدیریت کلید گردان به وجود میآید. این روش با نام مدیریت پروژه به روش کلید در دست نیز شناخته میشود. یعنی یک مدیر یا عامل دوم در سازمان انتخاب میکنیم که وظیفه دارد بر اساس نیازهای پروژه شرکتهای پیمانکاری مختلف را به خدمت بگیرد.
در این روش مدیریت پروژه یک مدیر مسئول در دو سطح میتواند فعالیت کند:
- کلید در دست کامل: در این سطح مدیریتی کل مسئولیت پروژه به عهده پیمانکار یا مدیر دوم است.
- نیمه کلید در دست: در این سطح مدیریتی کارهای اصلی را پیمانکار انجام داده و فعالیتهای جانبی در لیست مسئولیت کارفرما قرار میگیرد.
مدیریت پروژه به روش طرح و ساخت تواَم
در مدیریت پروژه به روش طرح و ساخت تواَم حدود یک سوم کار پروژه با دستان کارفرما یا مدیر پروژه انجام میشود و دو سوم باقی آن به شرکت پیمانکاری واگذار خواهد شد. یعنی کارفرما مرحله طراحی را به کمک مشاورانش انجام داده و سپس اجرای ادامه پروژه را به یک پیمانکار خارج از سازمان میسپارد. در این صورت انتخاب پیمانکار مناسب به مراتب آسانتر میشود.
پیشنهاد مطالعه: مدیر پروژه کیست و وظایف اصلی آن چیست؟
مدیریت پروژه به روش ساخت، بهره برداری، انتقال
این روش مدیریتی یک تکنیک نسبتاً مدرن محسوب میشود که در دهه ۹۰ میلادی برای اولین با در ترکیه اجرا شد. این رویکرد از انواع مدیریت پروژه معمولاً در قراردادهایی استفاده میشود که بین دولت و بخش خصوصی منعقد شده است. روش مدیریتی ساخت، بهرهبرداری و انتقال در سه بخش خلاصه میشود.
ساخت: برای توضیح این مرحله باید با دو بازیگر اصلی در این نوع مدیریت آشنا شوید.
- پیمانکار: شرکتی که سرمایهگذاری پروژه را از طریق سهامدارانش تأمین میکند.
- مالک: شرکت یا سازمانی که این سرمایه را میپذیرد.
در مرحله ساخت شرکت پیمانکار و سرمایه پذیر بر سر پروژه به توافق میرسند. سپس پیمانکار منابع مالی برای اجرای پروژه را تأمین میکند.
بهرهبرداری: در این مرحله نقش پیمانکار به مالک تغییر میکند. یعنی پیمانکار به نوعی دارایی انتخاب شده برای پروژه را میخرد؛ بنابراین مدیریت و نگهداری پروژه به عهده پیمانکار خواهد بود.
انتقال: پس از اتمام پروژه انتقال مالکیت انجام میشود. یعنی مالکیت پروژه به مالک اصلی بازگردانده خواهد شد.
بهعنوان مثال فرض کنید دولت پروژهای دارد. امتیاز پروژه به بخش خصوصی تفویض میشود تا اجرای آن به مشکلات اداری و اجرایی برخورد نکند. در انتها وقتی پروژه تکمیل شد امتیاز به دولت بازگردانی خواهد شد.
انواع رویکرد مدیریت پروژه
انواع مدیریت پروژه از نظر ساختار را مورد بحث قرار دادیم. در این بخش قصد داریم رویکردهایی را مطرح کنیم که میتوانند برای مدیریت اجرای پروژه انتخاب شوند. در حقیقت میتوان گفت مطالبی که تا اینجا خواندید لایه اول یک سیستم مدیریت پروژه را تشکیل میدهند. اما قبل از آن که به رویکردها بپردازیم، بهتر است معیارهای اصلی برای انتخاب یک رویکرد را معرفی کنیم. این معیارها عبارتاند از:
- صلاحیت و ظرفیتهای شرکت برای اجرای آن رویکرد
- بودجه و منابع مورد نیاز برای اجرای پروژه
- زمانبندی لحاظ شده برای اجرا و تحویل پروژه
- میزان پیچیدگی و گستردگی پروژه
- صنعت فعالیت پیمانکار و کارفرما
- منافع و نیازهای ذینفعان پروژه
- متغیرهای مهم پروژه که رویکرد مورد نظر بر آنها تأثیر خواهد گذاشت
- میزان ریسکپذیری کارفرما و پیمانکار در پروژه
- توانایی اجرای رویکرد توسط تیم اجرایی پروژه
موارد زیادی را در این زمینه میتوانیم مطرح کنیم. اما معیارهایی که خواندید اساس کار را شکل میدهند. حال طبق دانشی که تا این لحظه کسب کردیم میتوانیم یکی از رویکردها را که در ادامه یاد میگیریم برای اجرای پروژه خود استفاده کنیم.
رویکرد چابک «Agile» در مدیریت پروژه
اگر دنبال انواع متدولوژیهای توسعه نرمافزار هستید، این رویکرد یکی از بهترین گزینههای شما خواهد بود. در سالهای اخیر استفاده گستردهای از این روش مدیریت پروژه در حوزه تولید و توسعه نرمافزار مشاهده شده است. این تکنیک سه ویژگی مهم دارد:
- یک روش تکرار شونده است.
- انعطافپذیری بالایی دارد.
- تولید کننده فرایند است.
فرایند چابک بر اساس مرور مجدد پایهریزی میشود؛ بنابراین مدیریت شرایط پیش بینی نشده در این تکنیک آسان خواهد بود. این تکنیک یکی از سازگارترین متدولوژیهایی است که در این مطلب با آنها آشنا میشوید.
مراحل متدولوژی چابک
انواع مدیریت پروژه به روش چابک در ۶ مرحله زیر خلاصه میشوند.
- شروع یا پیشبینی یک پروژه: پیشبینی، شروع یا تصور اولین مرحله چرخه حیات یک پروژه است. در این مرحله برنامهریزی، تعیین محل تأمین منابع مالی و تجهیزات، شرح دقیق پروژه و نیازمندیها و ارزیابی و برآورد هزینهها انجام میشود. همچنین باید به سؤالاتی مانند چی، چرا و چگونه پاسخ دهیم.
- تکرار: شروع این مرحله، زمان تقسیمبندی پروژه به نقاط عطف کلیدی است. مباحث اولیه تیم اجرایی در مورد پروژه در این مرحله اتفاق میافتد. جدول زمانی تکامل پروژه نیز در این بخش تنظیم میشود. در واقع میتوانیم بگوییم مرحله تکرار مهمترین بخش مدیریت پروژه به روش چابک است.
- درک پروژه و فرایند آن، اولویتبندی و مشخص کردن ترتیب کارها و در نهایت مشخص کردن نقشه راه در این مرحله انجام خواهد شد. دلیل نامگذاری این مرحله این است که در صورت نیاز به هرگونه تغییر یا اصلاح پیشبینی نشده در پروژه این بخش قابلیت تکرار دارد. لازم به ذکر است از تمام مراحل بعدی میتوان به این مرحله برگشت.
- توسعه: پس از مشخص شدن نقشه راه نوبت به اجرای پروژه میرسد. طبق برنامهریزی، اولویتبندی و زمانبندی انجام شده مرحله توسعه شروع میشود. در صورت نیاز به اصلاح، تغییر یا ارتقای پروژه میتوانیم به مرحله تکرار برگردیم.
- رهایی: در این مرحله محصول تقریباً آماده ارائه است. اما هنوز تست کیفی روی آن انجام نشده. در نتیجه قبل از رسیدن به مرحله تولید آزمایشهای لازم توسط تیم کنترل و تضمین کیفیت بر روی محصول انجام میشود.
- تولید: این روش از انواع رویکردهای مدیریت پروژه مخصوص توسعه نرمافزار است. در نتیجه نرمافزار مورد نظر در این مرحله به طور کلی آماده بهرهبرداری خواهد بود. در ادامه تیم توسعه، پشتیبانی محصول را حفظ کرده و در صورت نیاز به مرحله تکرار مراجعه میکند.
- بازنشستگی: زمانی که کارفرما اعلام کند دیگر نیاز به تولید ندارد به مرحله بازنشستگی میرسیم. این مرحله تنها بخشی از متدولوژی چابک است که برگشتی به مرحله تکرار ندارد.
انواع متدولوژیهای چابک
روش چابک انواع مختلفی دارد که اگر در حوزه کامپیوتر و IT فعالیت دارید بهتر است با آنها آشنا باشید. برخی از متداولترین آنها را در لیست زیر میبینید.
- اسکرام «Scrum»
- کانبان «Kanban»
- اسکرامبان «Scrumbal»
- دواپس «DevOps»
- باس دواپس «Bus DevOps»
موارد بالا تنها ۵ مورد از بیش از ۴۰ تکنیک مدیریت پروژه به روش چابک هستند. سعی کردیم مثالهایی را مطرح کنیم که در دنیای در حال توسعه جهانی بیشتر به گوشتان میخورند. برخی از مثالهای بالا را در ادامه به صورت کامل توضیح خواهیم دارد.
رویکرد اسکرام «Scrum» در مدیریت پروژه
فریمورک اسکرام یکی از زیر مجموعههای روش چابک محسوب میشود. اسکرام به عنوان متدولوژی مستقل شناخته نمیشود؛ زیرا یک فریمورک بر اساس روس چابک هست. این روش بر ۵ اصل تعهد، شجاعت، تمرکز، خلاقیت و احترام استوار است.
اسکرام معمولاً برای تیمهای ۷ نفره یا کمتر کاربرد دارد. خواستگاه این متدولوژی ژاپن است.
رویکرد کانبان «Kanban» در مدیریت پروژه
رویکرد بعدی که قصد معرفی آن را داریم یکی دیگر از تکنیکهای مدیریت است که از متدولوژی چابک الگو میگیرید. این روش کانبان نام دارد. کانبان نیز یک فریمورک محسوب میشود و نمیتوان آن را در رده متدولوژیها قرار داد.
طبق اصول این فریمورک پروژه را روی یک تابلو ترسیم میکنیم. وظیفه این تابلو کمک کردن به اعضای تیم در جهت ردیابی جریان پروژه است. با این تکنیک افراد تازه وارد به راحتی در جریان پروژه قرار میگیرند.
مواردی که در تابلو کانبان دیده میشوند عبارتاند از:
- وظایف در حال انجام.
- وظایف بعدی که باید انجام شوند.
- وظایف انجام شده.
رویکرد اسکرامبان «Scrumban» در مدیریت پروژه
از ترکیب دو رویکرد Scrum و Kanban روشی به نام scrumban شکل گرفته است. در این روش تجزیه وظایف طبق scrum و ردیابی جریان پروژه مشابه Kanban انجام میشود.
رویکرد ناب «Lean» در مدیریت پروژه
روش ناب یکی دیگر از انواع مدیریت پروژه است که بر سرعت و کاهش هدر رفت در فرایند پروژه تأکید دارد. روش لین تمرکز خود را بر روی کاهش هزینه و صرفهجویی در وقت منعطف میکند. این روش ژاپنی بر ۳ اصل زیر استوار است.
- مودا: جلوگیری از هدر رفت
- مورا: جلوگیری از تغییرات ناخواسته
- موری: حذف اضافه بار
این سه اصل با نام 3M نیز شناخته میشوند و سازمان را به سوی ارائه بهترین محصول یا خدمت در بهترین زمانبندی ممکن سوق میدهند.
رویکرد آبشار «Waterfall» در مدیریت پروژه
روش آبشار یکی از انواع مدیریت پروژه به روش سنتی است. این روش یک رویکرد طراحی خطی و متوالی محسوب میشود. طرح مدیریت پروژه آبشاری در سال ۱۹۷۰ توسط وینستون دبلیو رویس نوشته شد. این تکنیک از مراحل زیر تشکل شده است.
- آنالیز
- طراحی
- پیاده سازی
- تست
- نگهداری
رویکرد بلوری «Crystal Method» در مدیریت پروژه
این روش که عنصر انسانی بیش از روشهای دیگر در آن اهمیت دارد یکی دیگر از انواع متدولوژیهای چابک است. در واقع این فریمورک، انسان محور بوده و فرایندها و ابزارها طبق نیازهای تیم تنظیم میشوند. در این روش بر این اصل تأکید داریم که مدیریت بهتر تیم، درک بهتری به آنها میدهد و این موضوع منجر به نتایج فوقالعاده خواهد شد.
پیشنهاد مطالعه: آموزش جامع مدیریت پورتفولیو
رویکرد مسیر حرانی «Critical Path Method» در مدیریت پروژه
روش مسیر بحرانی بر خلاف نام آن که به نظر دشوار میرسد کاملاً ساده و بهینه است. در این روش مراحل زیر طی میشوند.
- انتخاب نماد برای هر یک از فعالیتهای لازم برای اتمام پروژه «مانند شماره و حروف الفبا».
- تهیه لیست پیش نیازهای هر فعالیت.
- افزودن فعالیتهایی که پیش نیازهای آنها تأمین شدهاند، به لیست فعالیتها، طبق نماد تعریف شده. به این معنی که هر فعالیت با نماد منحصر به فرد خود در نمودار ظاهر میشود. نمودار مذکور دایره خواهد بود.
- اتصال هر نماد به نقطه شروع حلقه بدون پیش نیاز، برای سهولت کار «چون از تأمین پیش نیازها اطمینان حاصل شده».
- اتصال حلقه به نقطه پایان.
- در نمودار نهایی مسیرهای مختلفی بین شروع و پایان مشاهده خواهیم کرد.
رویکرد توسعه سریع «Rapid Action Development» در مدیریت پروژه
در این روش از ابزارهای مدیریت پروژه جهت نمونهسازی سریعتر، از کمترین میزان برنامهریزی استفاده میشود. در روش توسعه سریع مراحل تجزیه و تحلیل، طراحی، تولید و آزمون به چرخههای تولید تکراری کوتاه مدت تقسیم میشود. به این ترتیب این روش سازگاری بالایی با تغییرات پیش بینی نشده دارد. اما برای اجرای چنین تکنیکی به یک تیم قوی و با تجربه نیاز خواهیم داشت.
رویکرد شش سیگما «Six Sigma» در مدیریت پروژه
در روش شش سیگما برای از بین بردن نواقص، بهبود فرایندها و در نهایت سودآوری بهتر یک سازمان از یک سری ابزار کنترل کیفیت استفاده میشود. این تکنیک را متخصصان شرکت موتورولا در دهه ۸۰ میلادی ابداع کردند.
این روش از دستورالعملهای مدیریت پروژه یک رویکرد آماری و داده محور بوده و بر مطالعه نقصهای کوچک اما تأثیرگذار تمرکز دارد. در روش شش سیگما تلاش میکنیم چرخه زمانی تولید را بهبود بخشیده و نواقص موجود را حذف کنیم. این تکنیک در ۵ گام تعریف، اندازه گیری، تحلیل، کنترل و بهبود پیاده سازی شده است.
رویکرد حلزونی «Spiral» در مدیریت پروژه
روش اجرای مدیریت پروژه حلزونی در توسعه سیستمها و فناوری اطلاعات کاربرد زیادی دارد. یکی از ویژگیهای کلیدی این تکنیک امکان مدیریت بهینه ریسک در مراحل مختلف تولید انواع پروژه است. روش مدیریت پروژه حلزونی در پروژههای بسیار بزرگ و فوقالعاده پیچیده کاربرد دارد.
رویکرد زنجیره بحرانی «Critical Chain» در مدیریت پروژه
در این روش به جای فعالیتها، بر مدیریت منابع تأکید میشود. در مدیریت زنجیره بحران بر خلاف روش مسیر بحرانی، زمان کافی داریم. در نتیجه میتوانیم به راحتی بر مدیریت منابع تمرکز کنیم. این تکنیک برای پروژههایی مناسب است که نیازهای ثابت دارند و در طول زمان تغییری در آنها مشاهده نخواهد شد.
سخن پایانی
مدیریت صحیح پروژه یک مهارت مهم بوده و همه مدیران نیازمند داشتن دانش کافی در این زمینه هستند؛ زیرا اجرای یک پروژه نیاز به رعایت فاکتورهای زیادی دارد. از مسائل مالی و هزینهها گرفته تا تکنیکهای اجرایی باید به صورت کاملاً بهینه انجام شوند.
در این مطلب سعی کردیم کاملترین راهنمای کاربردی را برای انواع مدیریت پروژه ارائه دهیم. برای آشنایی بیشتر با هر کدام میتوانید از مطالب مرتبط در مجله مکتب خونه استفاده کنید. همچنین برای یادگیری این تکنیکها به صورت حرفهای میتوانید سری به دورههای آموزش مدیریت پروژه آکادمی مکتب خونه بزنید.