آشنایی با کلیدیترین تفاوت تحلیل تکنیکال و بنیادی در بورس
برای تمامی افراد علاقه مند به حضور در بازار بورس ایران و خارج آشنایی به تحلیل تکنیکال و بنیادی یکی از کلیدیترین دانشهایی است که افراد باید قبل از حضور در بورس آن را کسب کنند. تحلیل تکنیکال و بنیادی یکی از دانشهایی است که کسب آن میتواند افراد را از روند انجام معاملات آشنا سازد و سبب گردد افراد حضور قدرتمندی در بورس داشته و بتوانند از انجام معاملات مبتنی بر تحلیلهای علمی، سودهای کلانی برای خود به دست آوردند.
افراد مبتدی ممکن است تفاوت تحلیل تکنیکال و بنیادی را کاملا درک نکنند. برای آشنایی با تفاوت تحلیل تکنیکال و بنیادی مثال سادهای میزنیم. همانطور که از نام تحلیل تکنیکال و تحلیل بنیادی معلوم است تحلیل تکنیکال بر پایه تکنیکهای فنی و مالی به ارزیابی قیمت یک سهام در بازار میپردازد اما تحلیل بنیادی بر پایه تحلیلهای اساسی به ارزیابی ارزش ذاتی سهام میپردازد و اینگونه شرکت مناسب سرمایهگذاری را تشخیص میدهد.
فرض کنید که قصد دارید در منطقهای به صید ماهی بپردازید. یک صیاد تکنیکال به فرد یاد میدهد چه ابزارهایی برای ماهیگیری، چه منطقهای و چه فصلی برای ماهیگیری مناسب هستند. یک صیاد بنیادی شما را در مورد این که گوشت کدام ماهی خوشمزهتر است، کدام ماهی گرانتر است و یا کدام ماهی خریداران بیشتری دارد، آموزش میدهد. علیرغم نظرات افراد مختلف بهتر است بدانید که تحلیل تکنیکال و بنیادی مکمل یکدیگر هستند و برای خرید سهام پر ارزش بایستی به هر دو مورد تحلیل تکنیکال و بنیادی توجه شود.
تحلیل تکنیال یا بنیادی:
یک تریدر یا معاملهگر سهام بورس بایستی بداند که هر کدام از روشهای تحلیل تکنیکال و بنیادی به تنهایی ممکن است باعث ضرر چشمگیر در خرید و فروش سهام شود. یک معاملهگر برای خرید سهام بایستی ابتدا با کمک تحلیل تکنیکال و بنیادی ارزش سهام را مشخص ساخته و شرکتهای مناسب را تشخیص دهد و با فکر وارد معامله شود. چنین تریدری هیچگاه با شکست مواجه نخواهد شد.
بسیاری از تازه واردان بازار سرمایه و بورس گمان میکنند که بایستی تنها از یک مورد تحلیل تکنیکال و بنیادی برای خرید و فروش سهام استفاده کنند و آموزش روشهای تحلیل دیگر کارساز نیست. این تلهای است که اغلب افراد در آن دچار شده و در همان لحظه ورود ممکن است ضررهای مالی فراوانی کنند. بنابراین توصیه میشود در این پست با ما همراه باشید تا از کلیدیترین تفاوتهای تحلیل تکنیکال و بنیادی آگاه شده و سپس با علم کافی و با کمک هر دو تحلیل تکنیکال و بنیادی حضور موثری در بازار معاملاتی سهام بورس ایران داشته و انتخاب مطمئن و پرسودی برای خود رقم بزنید. برای آشنایی با تحلیل تکنیکال و بنیادی شرکت در آموزشهای رایگان وبسایتهای آموزش بورس و تحلیل تکنیکال و بنیادی میتوان شرکت کرد و قبل از ورود به بورس با دانش کافی روند انجام معاملات و تفاوت تحلیل تکنیکال و بنیادی در بازار بورس ایران و خارج را بررسی کرد.
تفاوت تحلیل تکنیکال و فاندامنتال:
در ادامه میخواهیم به تفاوتهای تحلیل تکنیکال و بنیادی بپردازیم ولی باید این را بدانیم که هیچ کدام از این روشها بر دیگری برتری ندارند و هر دو روش لازم و مکمل یکدیگر هستند.
همانطور که متوجه شدید تحلیل بنیادی بر روی ارزش ذاتی سهام انجام میشود. عوامل مختلفی از جمله عوامل محیطی، عوامل صنعتی و عوامل درون سازمانی موجب اثرگذاری بر روی قیمت همان شرکت میشوند. این عوامل تاثیرگذار در قیمت سهام بر تصمیم معامله گران بنیادی تاثیر می گذارد.
اما نکات کلیدی در تفاوت تحلیل تکنیکال و فاندامنتال این امر است که چنانچه ارزش ذاتی سهمی از ارزش فعلی آن در بازار بورس بیشتر باشد، این سهم در آینده رشد بیشتری خواهد داشت و بهترین گزینه برای خرید میباشد. اما از سوی دیگر چنانچه ارزش ذاتی یک سهم از ارزش فعلی آن در بورس کمتر باشد، این سهم اصطلاحا گران بوده و گزینه مناسبی برای فروش میباشد. تمامی درک این پروسهها به دید سرمایهگذار و میزان دانش معاملاتی وی وابسته است. در حالت سوم ممکن است ارزش ذاتی سهمی برابر با ارزش فعلی آن سهم در بورس باشد که در چنین شرایطی با خرید و فروش آن سهم سودی نصیب سرمایه گذار نخواهد شد.
نمونهای از تحلیل بنیادی:
برای مثال ارزش سهمی در بازار معاملاتی برابر ۲۵۰۰ تومان است یعنی در حال حاضر در بورس ایران با این قیمت خرید و فروش میشود. یک تحلیل کار بنیادی به سراغ تحلیلهای شرکتی این سهام رفته و عوامل مختلف اثرگذار بر سهام این شرکت را استخراج کرده و در نهایت میبیند که ارزش ذاتی این سهم برابر با ۳۰۰۰ تومان است. در چنین شرایطی معلوم است که این سهام در آینده رشد خواهد کرد و در نتیجه بهتر است از آن به میزان کافی خریداری نمود تا سود قابل توجهی در آینده نصیب فرد سرمایهگذار شود.
از سوی دیگر چنانچه ارزش ذاتی این سهم ۲۰۰۰ تومان بود بنابراین این میتواند هشداری برای معاملهگر فرض شده و در نتیجه بهتر است چنین سهامی فروخته شود تا از ضرر بیشتر در آینده جلوگیری شود. البته با آشنایی به دانش مالی و فرق تحلیل تکنیکال و بنیادی خواهید دانست که انجام این دو تحلیل به آسانی نبوده و در نتیجه ممکن است افراد نظرات گوناگونی داشته باشند.
تمامی این تحلیل تکنیکال و بنیادی به دید سرمایهگذار بستگی دارد و ممکن است افراد در محاسبه ارزش ذاتی سهام دچار اختلاف نظر شوند. برای مثال اگر شرکتی بازگو کند که در سال جاری ۲۰ درصد افزایش فروش داشته باشد، ممکن است افرادی تشخیص دهند که این افزایش فروش به سودآوری منجر خواهد شد ولی افراد دیگری چنین فرض خواهند کرد که این افزایش فروش منجر به افزایش هزینه خواهد شد و در نتیجه سودآوری برای شرکت حاصل نخواهد شد.
تریدرها چه زمانی موفق میشوند؟
تحلیلکاران بنیادی مبتدی بایستی بتوانند پس از کسب آموزشهای لازم تحلیل تکنیکال و بنیادی بتوانند روندهای شاخص اقتصادی از قبیل میزان رشد تولید ناخالص داخلی، نرخ بیکاری، نرخ تورم، میزان عرضه و تقاضای پول، میزان ارزش داراییهای تحت مالکیت شرکت، سیاستهای خارجی کشور، فرصتهای رشد و سرمایهگذاری موجود، فضای رقابتی موجود در داخل و خارج، رشد تکنولوژی و عوامل دیگری را به درستی تحلیل کند و وضعیت حقیقی یک شرکت را بدون اغراق تشخیص دهد.
یکی از تحلیلهای بنیادی بسیار موثر در بحث شرکتها میزان ثبات سودآوری آنها است. این مقوله در تحلیل تکنیکال و بنیادی جهت خرید و فروش سهام بسیار حائز اهمیت است.
بهتر است بدانید تحلیلکاران بنیادی زمانی در بازار بورس موفق خواهند شد که ارزش ذاتی سهام و تبعات ناشی از تغییر قیمت سهم را زودتر از سایرین تحلیل کرده و نسبت به خرید و فروش سهام اقدام کنند. بسیاری از شرکتها بودجه و وضعیت مالی سال آینده خود را زودتر انتشار میکنند، در این شرایط کسانی که بتوانند وضعیت فروش سهام و ارزش ذاتی آن را زودتر تحلیل و پیش بینی کنند، در آینده در خرید سهام بورس شرکتهای تولیدی و صنعتی بسیار موفقتر از دیگران عمل خواهند نمود.
سهامهای بنیادی کدامند؟
یک نکته کلیدی در تفاوت تحلیل تکنیکال و فاندامنتال بر این اصل استوار است که در میان صدها هزار شرکت بورسی کدام صنعت برای سرمایهگذاری بهترین گزینه است. تنها نمیتوان با توجه به جذاب بودن صنعتی و یا شناخته شده بودن کمپانی نسبت به خرید سهام آن اقدام کرد چون در بازار متزلزل امروزی معلوم نیست چه بر سر شرکتها میآید بنابراین بایستی با دانش کافی تحلیل تکنیکال و بنیادی وارد بازار سرمایهگذاری بورسی شد.
به دلیل درگیر بودن تحلیل بنیادی در بررسی عوامل مالی از جمله سودآوری شرکت، میزان فروش، نرخ مالیات، گردش دارایی، حاشیه سود و متغیرهای حسابداری صورت میگیرد در نتیجه میتوان اینگونه ارزش ذاتی سهام را مشخص کرد و رتبه شرکت را از لحاظ صنعتی و تولیدی معلوم ساخت.
مرحله بعدی در تحلیل بنیادی تعیین پتانسیل شرکت در حوزه رقابتی، بهرهگیری از تکنولوژیهای روز، قدرت مدیریتی و حضور در بازارهای خارجی است. این عوامل در اختیار شرکت قرار دارند و در واقع کمپانی میتواند در هر کدام از این متغیرها سرآمد رقیبان خود در بازار باشد و اینگونه بتواند دارای سهام در حال رشد باشد.
مراحل تحلیل تکنیکال:
دومین و فنیترین تحلیل شاخصهای بورسی بر تحلیل تکنیکال تکیه دارد. این تحلیل بر اساس نوسانات قیمت سهم در بازار به پیش میرود. به عبارتی مبنای تحلیل تکنیکال استفاده از روند تغییرات قیمت سهام در گذشته برای پیشبینی قیمت در آینده است.
در این تحلیل معاملهگر از روابط ریاضی و نمودارها برای پیش بینی قیمت آینده سهام استفاده میکند. در این تحلیل با استفاده از نمودارهای نوسانات قیمت، اگر برداشت شود که در آینده قیمت سهم افزایش خواهد یافت، خرید آن سهم به صرفه خواهد بود. اگر نمودارها کاهش قیمت در آینده را نشان دهند، سهامداران سهامهای مربوطه را بهتر است به فروش برسانند.
موافقان تحلیل تکنیکال بر این باورند که صرف نوسانات قیمت یک سهم بازگو کننده تمامی موارد موثر در حیطه آن شرکت میباشد و دیگر نیازی نیست که از عواملی موثر بر قیمت مانند نرخ تورم، رقبا، سیاستهای داخلی، میزان فروش اطلاعات کاملی به دست آورد. از سوی دیگر تمامی این عوامل برای تحلیل کاران بنیادی با ارزش بوده و تنها با اتکا به این موارد قادرند نسبت به خرید و فروش سهام در بورس ایران اقدام کنند. همانطور که گفته شد این دو روش تحلیل در کنار یکدیگر برای آشنایی کامل نسبت به روند بازار سهام مورد نیاز میباشند و در نتیجه بایستی تریدرها دانش کافی در مورد تحلیل تکنیکال و بنیادی را کسب کنند.
مفروضات اساسی تحلیل تکنیکال:
مفروضات اساسی تحلیل تکنیکال در سه اصل زیر خلاصه می شود:
- نمودار قیمت نشان دهنده همه چیز است.
- تاریخ تکرار خواهد شد.
- قیمت سهام در تمامی شرکت در عوامل محیطی مشابه مطابق روند مشخصی حرکت میکنند.
به توصیه کارشناسان حاضر در بازار معاملاتی بورس بهترین تحلیل روش ترکیبی است. یک سرمایهگذار ماهر و باتجربه بایستی بتواند از این روش تحلیل برای انتخاب سهم جهت خرید یا فروش استفاده کند. بایستی جزئیات تک تک سهام موجود در سبد سرمایهگذاری به طور کامل مشخص شود و تصمیم نهایی اتخاذ گردد. بسیاری از شرکتها همواره سیر صعودی را تجربه میکنند اما گاهی با اعمال سیاستهای خارجی از قبیل تحریم و یا تغییر عوامل درون صنعتی، نزول یکباره سهام این شرکت در بورس اتفاق میافتد. بنابراین تحلیل تکنیکال بدون تحلیل فاندامنتال یا برعکس تحلیل بنیادی بدون تحلیل تکنیکال اثربخش نیست.
تحلیل فاندامنتال یا بنیادی و تاثیر آن در روند تحلیل تکنیکال بازار معاملاتی:
تحلیل بنیادی یا همان تحلیل فاندامنتال از جمله تحلیلهایی است که با کمک متغیرهای مالی، شاخصهای اقتصادی و شرایط ملی و بین المللی ارزش یک دارای مشخص میشود. تمامی جوانب و عوامل تاثیرگذار بر روی یک برند یا دارایی و یا یک سازمان و شرکت همه در تحلیل فاندامنتال مورد ارزیابی قرار میگیرند.
بر فرض مثال فردی در یک وبسایت مخصوص مانند سایت آمازون شاهد انتشار خبری مثل پذیرش ارزش دیجیتال بیت کوین باشد و سپس اقدام به خرید سهام این شرکت کند چون تشخیص داده است با نشر این خبر قیمت بیت کوین افزایش خواهد یافت، چنین تحلیلی بر پایه تحلیل فاندامنتال انجام شده است.
بهتر است بدانید که سرمایهگذاری در بورس شامل سرمایه گذاری بلندمدت، میان مدت و کوتاه مدت میشود. بر اساس تجربه اگر افراد از تحلیل تکنیکال برای سرمایهگذاری کوتاه مدت استفاده کنند، ممکن است به سودآوری خوبی برسند اما اساس سرمایهگذاریهای میان مدت و بلند مدت را تحلیل بنیادی تشکیل میدهد. البته این تحلیل در کنار تحلیل تکنیکال برای این سرمایهگذاریها کاربرد دارد.
عوامل موثر بر عرضه و تقاضای سهام:
عوامل موثر بر عرضه و تقاضای سهام موجود در تحلیل فاندامنتال به چهار بخش عوامل اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و بحرانی طبقهبندی میشوند. تحلیل بنیادی به دلیل متغیر بودن لحظهای این عوامل بسیار پیچیده و حیاتی است. زیرا شرایط اقتصادی و سیاسی در هر روز در حال تغییر است و کارکرد تجاری شرکتهایی که در حال رقابت با بازارهای داخلی و خارجی هستند را دگرگون میکند.
عواملی از قبیل تراز پرداختها در کشور میتواند نقش عمدهای در عرضه و تقاضای ارز محلی داشته باشد و بدین صورت ارزش ذاتی سهام را بالا ببرد. هر چقدر کشور در حال ورود سرمایه به داخل مرزهای خود باشد، بدین نحو تقاضای ارز محلی افزایش یافته و در نتیجه ارزش ذاتی سهام شرکتهای در حال صادرات بالا خواهد رفت. از دیگر شاخصهای اقتصادی میتوان به نرخ بهره اشاره نمود. هر چقدر میزان نرخ بهره در کشوری بالا باشد،سرمایهگذاران خارجی سرمایه خود را وارد آن کشور میکنند و از سوی دیگر سرمایهگذاران داخلی تقاضای ارز محلی را بالا میبرند و بدین شکل تحلیلهای بنیادی رشد سهام یک شرکت در آینده را نشان خواهند داد.