آشنایی با مدیریت پروژه پایدار
دیدگاه خاصی که به بحث مدیریت پایداری میشود نتیجهی توجه ویژه به تولید خدمات و مدیریت پروژه در نسل حاضر و تاثیرات آن بر نسل آتی میباشد. تفکر مدیریت پروژه که به نام مدیریت پروژه سبز مرسوم است باعث به وجود آمدن دانشی نوین در علم مدیریت با نام پایداری پروژه گردید.
چهار هدف مختلف اما بههمپیوسته مدیریت پروژه عبارتند از: تعریف و تشریح مفهوم پایداری از دیدگاههای اقتصادی، اجتماعی و محیطی برای تعیین اهمیت پایداری به عنوان یک فاکتور مهم در حال ظهور در مدیریت پروژه برای بحث در مورد مزایای اتخاذ اقدامات کسبوکار مسئول اجتماعی بحث در مورد اهمیت انتقال دانش در زنجیرههای تامین، اجرای اصول پایداری همانطور که میدانید موضوع پایداری مدیریت پروژه در استانداردهای مدیریت مطرح نشده است اما در ویرایش اخیر استانداردهای مدیریت پروژه توجه اندکی به این بحث شده است.
مدیریت پروژه پایدار یا ایجاد کردن شیوههای مدیریت پروژه شامل استفاده مسئولانه از منابع و مدیریت پروژهها برای پایداری مربوط به استفاده از پروژهها برای پشتیبانی از تغییرات آتی است. طی مطالعاتی که انجام گرفته است در شرکتهای بین المللی توجه خاصی به این موضوع میشود که نتیجهی چشمگیری برای سازمان دارد.
تعریف مدیریت پروژه
مدیریت پروژه پایدار برنامهریزی، نظارت و کنترل فرایندهای تحویل و پشتیبانی پروژه، با در نظر گرفتن جنبههای زیستمحیطی، اقتصادی و اجتماعی چرخه حیات پروژه، فرایندها، نتایج و اثرات، با هدف درک منافع سهامداران است، و به شیوهای شفاف، منصفانه و اخلاقی انجام میشود که مشارکت ذینفعان فعال را شامل میشود.
جایگاه مدیریت پروژه در پروژه های توسعه پایدار
پروژهها ابزاری برای دستیابی به راهحلهای پایدار هستند. در سال ۲۰۱۵، سازمان ملل متحد ۱۷ هدف توسعه پایدار سازمان ملل را برای شکل دادن یک دستور کار جهانی برای همه، از جمله حرفه مدیریت پروژه، به راه انداخت.
استاندارد GPMP5 برای مدیریت پروژه پایدار مشتریان، سرمایه گذاران، سهامداران و حتی رقبا تصمیمات خود را بر روی چیزی که باید خرید یا سرمایهگذاری کنند قرار میدهند، از چه کسی، و همچنین در مورد آنچه که شرکتها گزارش میدهند. مدیریت پروژه پایدار یک جز مهم است و در اصل همه آن P۵TM است.
تعیین معیارهای جهانی برای پایداری کار آسانی نیست چون هر کسبوکار منحصر به فرد است.
اهداف توسعه پایدار (SDGs)یک رویکرد جهانی برای دستور کار توسعه پایدار را میپذیرند. آنها صراحتا از کسبوکار برای استفاده از خلاقیت و نوآوری برای پرداختن به چالشهای توسعه استفاده میکنند.
اهداف توسعه پایدار مدیریت پروژه
حرفه مدیریت پروژه در مقیاس بزرگ باید اهداف توسعه پایدار را با توسعه اهداف، طرحها و تنظیم آنها در یک زمینه مشخص ارتقا دهد. یک اتحادیه جهانی مانند IPMA میتواند این حرفه را با شیوههای خوب خود به عنوان مثال استانداردها تامین کند و دستیابی به پایداری در پروژهها را به رسمیت بشناسد (به عنوان مثال از طریق جوایز موفقیت).
دستیابی به پایداری نیازمند نقش فعال تمام افراد درگیر در پروژه، برنامهها، و پورتفولیوها است. از آستانه، اعضای of یک درخواست جهانی برای اقدام جهت حمایت فعال از دستیابی به پایداری از طریق پروژهها با افزایش آگاهی و اتخاذ قابلیتهای پایدار هستند.
Reinhard واگنر، رئیسجمهور IPMA، موضع IPMA را تایید کرد و گفت: گوش دادن به اخبار روزانه باعث میشود احساس کنم که ما واقعا باید چیزی را تغییر دهیم. ۱۷ هدف توسعه پایدار سازمان ملل متحد این راه را هدایت میکند و فراخوانی فوری برای تمام افراد درگیر در زمینه مدیریت پروژه است. ما در حال تغییر هستیم! ما میتوانیم به روشی که مدیریت پروژهها را مدیریت میکنیم تفاوت ایجاد کنیم.
رابطه توسعه پایدار با اهداف پروژه
پروژهها ابزاری هستند برای ایجاد تغییر، ارائه محصولات و خدمات جدید، و در نتیجه جامعه ما را شکل میدهند. پروژهها و مدیریت پروژه به جامعه ما برای دستیابی به اهداف توسعه پایدار کمک میکنند.
توسعه پایدار نباید فقط یک راهحل باشد، بلکه باید یکی از اهداف پروژه باشد. بنابراین، مدیریت پروژه باید پایداری را به عنوان یکی از مهمترین عوامل موفقیت در نظر بگیرد.
توسعه پایدار پروژه با یک سیستم ارزشی شرکت و یک رویکرد اصولی برای مدیریت پروژهها، برنامهها، و پروژهها آغاز میشود.
نقش مدیران پروژه در توسعه پایدار
مدیران پروژه توسط افراد حرفهای ترغیب میشوند تا نقش خود را گسترش دهند و از “انجام کارها درست” به “انجام کارهای درست” پیشرفت کنند. لازم است مدیران پروژه مالکیت نتایج پروژه از جمله معیارهای پایداری پروژهها را برعهده بگیرند.
اما دقیقا این که چگونه مدیر پروژه انتظار میرود این کار را انجام دهد، از اظهارات نهادهای مدیریت پروژه حرفهای شفاف نیست. تفاوتهای ظریفی در اظهارات مختلف افراد حرفهای وجود دارد، اما در اصل، مدیران پروژه مسئول مدیریت پروژه پایدار و نیز مدیریت پروژهها برای پایداری هستند.
ایجاد کردن شیوههای مدیریت پروژه شامل استفاده مسئولانه از منابع و مدیریت پروژهها برای پایداری مربوط به استفاده از پروژهها برای پشتیبانی از تغییرات آتی است.
بنابراین، نه تنها مدیران پروژه گسترش یافتند تا این مسئولیتها را در مجموعه خودشان به آن اضافه کنند، بلکه باید یکپارچگی پایداری را در سراسر زنجیره تامین چند سطحی که در این پروژه دخیل بودند، تضمین نمایند.
بسیاری از محققان پروژههایی را به عنوان سازمانهای موقتی که در مورد نوعی تغییر در سازمانهای تجاری، محصولات، خدمات، سیاستها یا داراییهای آنها به ارمغان میآورند، برجسته میکنند.
ارتباط بین پایداری و مدیریت پروژه
متعاقبا می توان گفت که یک جامعه پایدار نیازمند پروژههای پایدار است. اگرچه این ارتباط بین پایداری و مدیریت پروژه دو دهه پیش توسط کمیسیون جهانی محیطزیست و توسعه به وضوح توسط کمیسیون جهانی محیطزیست و توسعه ایجاد شد، استانداردهای مربوط به مدیریت پروژه هنوز در دستور کار پایداری نیستند.
بنابراین، ارتباط بین پایداری و مدیریت پروژه هنوز یک حوزه در حال ظهور در مدیریت کسبوکار در نظر گرفته میشود.
عوامل متعددی بر موفقیت و عملکرد پروژه تاثیر میگذارند. اغلب برای مدیران دشوار است که آنهایی را انتخاب کنند که در بهبود موفقیت یک پروژه حیاتی هستند. از آنجا که محیط کسبوکار بسیار رقابتی و پیچیده است، عوامل موفقیت برای یک پروژه احتمالا نسبت به صنعت در نظر گرفته میشوند و اهدافی که پروژه فردی تلاش میکند به آن دست یابد.
بهرهوری، هزینه، و مدیریت زمان همگی در یک پروژه یا هر کسبوکار حیاتی هستند، و مدیران همیشه قصد کاهش هزینه و زمان اختصاصدادهشده به هر پروژه را دارند، در حالی که هدف از آنها افزایش بهرهوری، بهرهوری و گردش مالی است.
البته عوامل دیگری موثر بر موفقیت پروژه برجسته شدهاند؛ مانند مشارکت و قدرت تصمیمگیری رهبران و مدیران، مهارتهای کارکنان، فرهنگ سازمانی در طول پروژه، سطح تیمی که توسط تیم نمایش داده میشود و…
همچنین ممکن است این موضوع بر بودجه و زمان پروژه تاثیر داشته باشد، که تحت دستور کار مدیریت پروژه به طور گستردهای مورد توجه قرار گرفتهاست.
جمع بندی
این مقاله نتیجهگیری میکند که پیادهسازی پایداری به طور مثبت بر پیامدهای مدیریت پروژه بر حسب موارد زیر تاثیر میگذارد:
- آزاد کردن دسترسی آینده به سرمایه در مدیریت پروژهها
- بهبود وفاداری مشتری بهبود روحیه کارمند و بهرهوری
- بهبود زنجیره تامین توسعه تواناییها
- بهبود عملکرد عملیاتی و کارایی در بلند مدت
- افزودن ارزش برای سهامداران
- کاهش خطرات کسبوکار بهبود استخدام و حفظ کارمندان با استعداد
هم چنین با بهرهمندی اصولی از مدیریت پروژه سبب رشد و تعالی چشمگیر سازمان واحد میگردد.