آشنایی با تکنیکها، نگرشها، اصطلاحات و وظایف یک مدیر محصول
توسعه مشتریان
توسعه محصول
آمادهسازی شما برای ورود به بازار کار
این درس نیازی به پیشنیاز نداشته و تمامی موارد مورد نیاز در دوره تدریس میگردد.
مدیریت محصول یک رشته و شغل میانرشتهای است که نیازمند کسب دانش و مهارتهای کافی است. ضمن اینکه تغییرات فضای کسبوکار و فناوری با سرعت بالایی اتفاق میافتد و منابع آموزشی کافی در دسترس نیست. در چنین شرایطی چه باید کرد ؟ چگونه میتوان با علم روز و کاربردی مدیریت آشنا شد و به عنوان مدیریت محصول (Product management | پروداکت منیجر) شروع به کار کرد؟
در این بخش قصد داریم تا به معرفی دوره آموزش مدیریت محصول بپردازیم و سپس مزایای شرکت در دورههای آموزشی را برای شما، همراهان همیشگی و دوستداران علم، شرح دهیم. اگر شما هم در فکر یادگیری مهارتهای مدیریت و نقش آفرینی در زمینه فناوری و تولید، بازاریابی و استراتژیهای کسبوکار و محصول هستید، تا آخر مطالب همراه ما باشید و دوره آموزش مدیریت محصول را دنبال کنید.
در این مطلب به عنوان مکمل دوره آموزش مدیریت محصول ابتدا یک تعریف کلی از مدیریت محصول بیان میکنیم. سپس با مفاهیم ابتدایی این حوزه کاری آشنا میشویم و در آخر به شما میگوییم که در پایان دوره آموزش مدیریت محصول چه سرفصلهایی مورد بررسی قرار میگیرد و شرکت کنندگان در این دسته از دورههای آموزشی بر چه مفاهیمی مسلط خواهند شد.
امروزه مفهوم مدیریت محصول (Product Management) در هسته شرکتهای تولیدی و خدماتی در سراسر دنیا نفوذ کرده است و یک امر چالش برانگیز برای کسبوکار به حساب میآید. امروزه بسیاری از شرکتها در طول عمر خود و در چرخه عمر محصول فراز و نشیبهای بسیاری را تجربه میکنند و در نتیجه آن، توجه بیشتری به عملکرد مدیریت محصول خود دارند؛ زیرا آنها درک کردهاند که مدیریت محصول، روشی نوین برای بهبود سبک مدیریت قدیمی در سازمان است.
برای مثال، یک سازمان ممکن است که چندین محصول داشته باشد. مدیر کسبوکار برای ایجاد حداکثر ارزش محصول و برآورد دقیق و به موقع نیازهای مشتریان خود نیاز به یک مدیر محصول دارد. مدیریت محصول، فعالیتی ترکیبی از عناصر مهم مهندسی، بازاریابی، تحقیق، مدیریت استراتژی و پروژه است و تمام این عناصر، کلید ساخت یک محصول عالی و خلاقانه به حساب میآید.
در حقیقت مدیریت محصول، روشی برای پیشبرد یک کسبوکار یا سازمان تجاری است و فرآیند هدایت استراتژیک هر مرحله از چرخه عمر محصول شامل مواردی از جمله کشف، نوآوری، استراتژی محصول، آزمایش، برنامهریزی، توسعه، معرفی، مدیریت و بازاریابی محصول میشود. توجه داشته باشید که تمام این اقدامات متناسب با سرعت رشد و تغییر بازارها، بازبینی میشود. به همین دلیل است که بسیاری از صاحبین کسبوکار معتقد هستند که مدیریت محصول نشان دهنده این است که آنها خواستهها و نیازهای مشتریان را در اولویت قرار دادهاند. چرا که مشتریان، افرادی هستند که خواستار دریافت آن محصولات بوده و در حقیقت، محصولات برای آنها تولید و عرضه میشود. به همین دلیل است که فرآیند تولید محصول (Product)، از ایده تا ورود به بازار، باید براساس سلایق و خواست مشتریان باشد تا زحمات کسبوکار و اعضاء تیم هدر نرود و پروژههای تولید محصول با شکست مواجه نشود.
به طور کلی میتوان گفت که دورههای آموزش مدیریت محصول مناسب افراد زیر است :
1. افرادی که به دید استراتژیک و دید کلنگر نسبت به مسائل علاقهمند هستند.
2. افرادی که به امور مدیریت علاقهمند هستند.
3. افرادی که نگاه خلاقانه، انتقادی و رویکردهای متفاوت برای حل مسائل دارند.
4. افرادی که توانایی درک مسائل و برقراری ارتباط دارند.
5. افرادی که توانایی برنامهریزی و مدیریت پروژههای مختلف را دارند.
امروزه در کشورهای پیشرفته دنیا و در میان سازمانهای موفق، رقابتی تنگاتنگ در لایهی محصول جانبی راه افتاده است. این دسته از کسبوکارها در تلاش برای حل مشکلات مربوط به سطوح محصول کلیدی و واقعی مانند طراحی محصول هستند. در حقیقت، نوعی برابری محصول و یا Product Parity میان کسبوکارهای مختلف وجود دارد و از این جهت، رقابت در میان لایههای محصول جانبی صورت میگیرد. به طور معمول رقابت در میان انواع خدمات، ویژگیهای جانبی و اضافی محصول است و گاهی شامل ارائه خدمات پس از فروش، اقساط بلند مدتتر، بهره پایینتر، ارائه تضمین و غیره نیز میشود.
از مهمترین وظایف مدیر محصول میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
1. الزام محصول را شناسایی و اولویت بندی کند.
2. یک استراتژی کارآمد برای قیمت گذاری محصول تعیین نماید.
3. قادر به تنظیم و تدوین برنامه بازاریابی باشد.
4. ارتباطی شفاف و مستمر با اعضاء تیم خود و سایر تیمها برقرار کند.
5. یک فرآیند توسعه محصول مشترک در کل سازمان اتخاذ کند.
6.چرخه عمر محصول را به درستی حفظ کند.
7. قبل از هرچیزی، مفهومی برای موفقیت در این مسیر تعریف نماید و عملکرد را در طول زمان، اندازه گیری کند.
8. از تیم فنی بخواهد تا محصول و ویژگیهای آن را به طور مداوم تست کنند.
9. هماهنگ با روند صنعت حرکت نماید.
به طور معمول در دوره آموزش مدیریت محصول کاربران با مهارتهای نرم و سرفصلهای زیر آشنا خواهید شد :
علی منصور در چهار سال اخیر به عنوان مدیر محصول مشغول به فعالیت بوده و سعی کرده خودش را با مسائل این حوزه به چالش بکشد. منصور فارغالتحصیل دوره کارشناسی رشته مهندسی تکنولوژی نساجی از دانشگاه امیرکبیر تهران و همچنین فارغالتحصیل دوره کارشناسی ارشد MBA دانشگاه خوارزمی (علوم اقتصادی سابق) است.
او سابقه فعالیت در مجموعههایی همچون فناپ، تخفیفان، راهکارهای همراه کارینا و آدینه بوک را دارد. در حال حاضر یکی از مدیران محصول شرکت سفرهای علیبابا بوده و سعی دارد تا ضمن سودآوری برای مجموعهاش، تجربه متفاوتی را برای کاربران علیبابا خلق کند.
او همچنین به عنوان مشاور محصول با برخی شرکتها همکاری دارد و به برگزاری دوره و کارگاههای مرتبط با مدیریت محصول میپردازد.
مدیران محصول از ابزارهای متنوع و متفاوتی برای پیشبرد کار استفاده مینمایند. سه ابزار اصلی که مدیران از آن استفاده مینمایند
1. نقشه راه و استراتژی
2. تجزیهوتحلیل اطلاعات
3. طراحی محصول
نقشه راه یک برنامه بلندمدت در جهت توسعه محصول بهحساب میآید که توسط آن، تمام آنچه در ذهن شما است بر روی کاغذ مکتوب و اطلاعات آن را به مخاطبان ارائه میدهد. از ویژگیهای نقشهی راه، ساده و قابلفهم بودن آن است در نقشه راه موارد غیرضروری قید نمیگردد. همچنین به شما میگوید چه محصول با چه ویژگیهایی شما را به چشمانداز و هدف سازمان میرساند.
برای ترسیم نقشهی راه هم میتوانید از پیشفرض برنامهی اکسل و پاورپوینت استفاده نمایید هم میتوانید بهواسطه قلم و ماژِیک در کاغذ بهرسم آن بپردازید. توجه داشته باشید در این مرحله بهتر است به این روشها اکتفا نمایید و از صرف هزینه خودداری نمایید.
تعامل با مشتریان و اطلاع از نظراتشان به پیشبرد و پیشرفت سازمان کمک مینماید. به همین منظور میتوانیم از ابزارهایی مانند گوگل آنالیتیکس و ابزارهای دیگری همچون geckoboard ،gooddata ،Amplitude استفاده نمایید. هرکدام از این برنامهها ویژگیهای بخصوصی دارند. اما به دلیل تحریمهای ایران رایجترین برنامه که در سازمانها استفاده میشود برنامهی گوگل آنالیتیکس بوده که رایگان بودن از مزایای آن است.در مورد برنامههای دیگر مانند gooddata به طراحی آن بهعنوان ویژگی میتوان اشاره کرد. اما در کل برنامهی گوگل آنالیتیکس گزینهی بهتری است.
در طراحی محصول چیزی که مدنظر باید باشد این است که هرچه در ذهنتان است را روی کاغذ بیاورید و آنوقت با طراح محصول جهت جابهجایی المانها صحبت کنید. بهصورت عینی بحث سر محصول باعث طراحی بهتر میگردد. برای طراحی محصول خوب در ادامه سه ابزار به شما معرفی خواهیم کرد:
ساختار کلی محصول در وایرفریم ساده است. وایرفریم جزییات کمی را پوشش میدهد و در زمان کمتر بیشترین کارایی را به نمایش میگذارد. در اینجا شما به تجربه کاربری «UX» توجه خواهید داشت . که با رابط کاربری یا ui طرح دارای رنگ و جزئیات ظاهری و ذهن شما را از کلیات کلیدی به جزئیات غیرضروری منحرف مینماید.
برای رسم وایرفریم از قلم و مدلهای چاپی و یا از نرمافزار Balsamiq هم میتوانیم بهعنوان یک نرمافزار کاربردی نام ببریم. اما من پیشنهاد میکنم وایرفریم دستی بکشیم و به وسیله اپلیکیشن Marvel تصاویر رو به هم مرتبط کنیم.
همان وایرفریم که به آن رابط کاربری یا UI دادیم. در ماکاپ جزئیات بیشتری به طرح اضافه میشود ولی خبری از ارائه عملکرد محصول نیست. در این مرحله رنگ، فونت، سایهها و… توسط طراح آماده میشود.. Sketch ،PhotoShop ،Illustrator و غیره از ابزارهای پیادهسازی ماکاپ هستند.
شبیهترین نمونه به محصول نهایی مورد انتظار که تمامی فرآیندها و جزئیات رو داخل خودش جا داده. البته مانند یک محصول واقعی کاربردی نیست اما راه معقول و کمهزینهای برای فهمیدن نظرات ذینفعان و بازخورد آنهاست. Keynote ،Marvel ،InVision و غیره از ابزارهای ساخت پروتوتایپ هستند.
هر موضوعی که به صورت مستقیم و چه به صورت غیرمستقیم به محصول و فرایند تولید آن ربط داشته باشد بهتبع ، به مدیریت محصول نیز مربوط است. همچنین باید بتواند در آن موضوع تغییرات لازمه را اعمال کرده و سپس نتیجه را با آنچه درنظرداشته مقایسه کند و در مورد روند توسعه، نظرات خود را گفته و اعمال نماید.
یک مدیر محصول خوب، به مانند یک مدیرعامل بر محصول نظارت کرده و تنها فرد در سازمان است که مسئولیت شکست یا موفقیت یک استارتاپ را میپذیرد. به همین علت از پروداکت منیجر به عنوان مدیرعامل کوچک نیز یاد میشود.
قبلاً در شرکتهای تولید محصولات مصرفی، نقش سنتی مدیران محصول به عنوان مدیران اجرائی محصولات بوده است. مدیران اجرائي از تحقیقات مربوط به بازار گرفته تا توسعهی محصول، بستهبندی، تبلیغات و فروش را بر عهده داشتند و در جهت رشد و سوددهی بیشتر تلاش میکردند. با گذشت زمان و به مرور، در هر بخش از صنعت نیاز به مدیران محصول احساس شد. حتی شرکتهایی که بر روی ارائهی خدمات متمرکز بودند، بر روی نوعی مدیر محصول تکیه کردند تا بتوانند نیازهای مشتری و بینشهایی که از بازار دریافت میکنند را به خدمات جدیدی تبدیل کنند.
در بعضی بازارها نیز این نقش به دو قسمت مدیر محصول و مدیر بازاریابی محصول تقسیم شد. مدیر محصول یا همان پروداکت منیجر بر روی هماهنگیهای داخلی تمرکز داشته و با تیمهای تحقیق، توسعه و مهندسی سازمان همکاری میکند در حالیکه مدیر بازاریابی بر روی بازاریابی خارجی تمرکز دارد. این تقسیم وظایف و در عین نزدیکی حوزه کاری دو گروه باعث پیشرفت هرچه بهتر سازمان میگردد.
مدیریت محصول، مدیریت پروژه نیست. حتی مدیریت پروژههای نرمافزاری هم نیست. اساساً حوزهای فراتر از همه اینهاست. امروزه احتمالاً واژگان مدیریت محصول و یا مدیر محصول و حتی مدیرعامل محصول را شنیدهاید، این حوزه را میتوان فصل مشترک، تجربه کاربری یا UX، بازاریابی و قسمتهای بیزنسی و بخش توسعه و فنی دانست. مدیر محصول با همراهی طراحان تجربه و کارشناسان تجربه کاربری ضمن شناخت خواسته و نیاز اصلی کاربران در تلاش است تا تجربهای هرچه بهتر برای کاربران محصول و بهطور دقیقتر تمامی ذینفعها رقم بزند.
پس شناخت نیاز و دغدغههای اصلی کاربر با بخش فنی ویژگیهای مورد نیاز کاربران را مطرح کرده تا در اسپرینتهای آتی ریلیز شده و تحویل مشتریان گردند. و با تعامل و همکاری با واحد بازاریابی اهداف افزایش فروش را دنبال مینماید چرا که پاسخ به انتظارات تعیین شده حجم فروش از شرح وظایف پروداکت منیجر است.
یکی از فعالیتهای کلیدی و حائز اهمیت مدیر محصول مذاکره با ذینفعهای محصول و تلاش برای رسیدن به درک و توافقی مشترک بین همهی آنهاست. مدیر پروژه مسئولیت هماهنگی و هدایت تیمها جهت کار بر روی طرحهای موقتی را برعهده داشته و از استانداردهای صنعتی و شیوهنامهی صدور گواهینامه استفاده میکند در حالیکه مدیر محصول محصولاتش را از یک چشمانداز مدیریتی و از ایده تا عمل آغاز میکند. در این دوره از آموزش مدیریت محصول بیشتر با این مفاهیم آشنا خواهید شد و تفاوتها و تمایزها را درک خواهید کرد.
برای درک ساده از فرآیند مدیریت محصول از ابتدا باید بدانید، مراحل اولیهای که مدیر محصول انجام میدهد شامل، شکلگیری ایده، پیادهسازی جایگاه محصول در بازار، قیمتگذاری، بررسی رقبا است که باید در همهی مراحل درخواست مشتریان و نظرات آنها را مدنظر قرار داد، زیرا محصول برای مشتری تولید میگردد و در صورت عدم رضایت مشتری تولید محصول با شکست مواجه میشود. باید در نظر داشته باشید هر محصول چرخهی عمر خودش را دارد و باید به عنوان یک موجود زنده در نظر گرفته شود و فرآیند رشد، بقا و نگهداری آنهم مدنظر قرار گیرد.
در جایگاه ارتباطی مدیر محصول با تیم تجربه کاربری، یکی از وظایف مدیر محصول این است که بازخورد مشتریان را دریافت و نظرات آنها را با اهداف کسبوکار تطابق دهد. همچنین تیم تجربهی کاری را به سمت طراحی محصول مفید و مناسب هدایت نماید، که موجب لذت بردن کاربر نهایی از محصول گردد. کاربر نهایی وقتی با یک محصول ارتباط مناسبی برقرار کند همانند کسی است که نیازهایش را با سرویسی که از شما میگیرد دریافت نماید.
در پایان، این مدیر محصول هست که تمام نیازمندیهای مشتری و مدیران سازمان رو در نظر دارد و تمامی این اطلاعات را در اختیار تیم طراحی تجربه کاربری قرار داده و همهی این اطلاعات را با زبان ساده در اختیار تیم توسعه محصول قرار میدهد. ازاینجا به بعد تواناییهایی مانند رهبری، شناخت بازار، روابط عمومی، ارتباط با مشتری و مهارتهای نرم به کار میآید تا درنهایت و با تلاش همه اعضای تیم، محصول با استراتژی موفق وارد بازار گردد.
انسانها غیرقابلپیشبینی هستند و مدیریت آنها سخت است. هر محصول یک موجود زنده بوده و بنا به شرایط خودش، شرایط رشد، بقا، پیشرفت و درعینحال نگهداری خاص خود را میطلبد. پس نمیتوان یک نسخه کلی و جامع برای اصول مدیریت محصول در نظر گرفت و تمامی این مراحل را قدمبهقدم طی کرد تا به رشد محصول کمک نمود. اما بااینحال یک سری اصول اولیه و در عین حال چالشبرانگیز برای شروع وجود دارد.
همانطور که گفته شد وظیفه اصلی مدیریت محصول توجه به خواست مشتری و تولید محصول مطابق با نیاز بازار است اما با این حال یک سری از مسئولیتهای کلی به شرح زیر هستند.
بر اساس آمار هر سال بالای ۳۰۰ هزار محصول جدید رونمایی میشود که ۸۵ درصد از آنها با شکست مواجه میشوند. یکی از مهمترین دلایل شکست آنها عدم مناسب بودن بسیاری از این محصولات برای بازار میباشد. بنابراین نادیده گرفتن بخش توسعهی محصول و تمرکز بیش از حد بر روی بخشهای دیگر منجر به شکست و از دست دادن منابع مالی میشود. با مدیریت محصول درست و اصولی میتوان احتمال شکست در بازار را تا میزان قابل توجهی کاهش داد.
در آن زمان مدیران محصول بخشی از تیم بازاریابی بودند و بر 4P مارکتینگ تمرکز داشتند. مدیران محصول تلاش میکردند که محصول (product) را در مکان (place) درست و با قیمتی (price) مناسب به دست مشتری برسانند.
Promotion نیز برای نمایش ارزش محصول به کار میرفت. اما با توجه به زنجیره تولید طولانی به نظر میرسید بر سه p دیگر تمرکز داشته و به عنوان مدیر برندینگ شناخته میشدند.بهتدریج و با وجود آمدن تکنولوژیهای جدید دیگر سه p پاسخگوی نیاز بازار نبود و وجود مدیر محصول برای تمرکز بر ساخت محصول به صورت مشتریپسند و مطابق با خواست مشتری پیش از پیش احساس میشد. تاریخچه مدیریت محصول در دوره مدیریت محصول مکتبخونه به دانشجویان ارائه میشود.
تطبیق و مقایسه محصول با نقشه یکی از تواناییهای است که مدیر محصول باید به خوبی به آن مسلط باشد. مدیر محصول باید هدفی را در نقشه راه تنظیم کند که با چشم انداز و استراتژی محصول تطابق کامل داشته باشد. اگر نقشه تنها به صورت انتشار نقشه باشد رویکردی ناقص است که نمیتواند اهداف یا سنجههای اندازهگیری شما را نشان بدهد.
اگر مدیر محصول نقشه راهی را ارائه کند که تنها شامل ویژگیهای محصول باشد جز فاجعه چیز دیگری نخواهد بود و نمیتواند اهداف، چشم اندازها و استراتژی محصول شما را نشان بدهد. داشتن یک نقشه راه کامل و همه جانبه این اطمینان را به مدیر محصول میدهد که تیم رهبری و دیگر تیمهای داخلی ارزشهای استراتژیک را به خوبی درک کرده و تصمیمهای خود را با استفاده از نقشه راه میگیرند.
مدیر محصول ارتباط مستقیم با محصول دارد. هنگامی که تیم تحت حمایت مدیر مشغول کار بر روی یک محصول است اعضای تیم باید بدانند که در ادامه چه اتفاقی در انتظار آنها است. آیا این محصول به پایان خود رسیده است؟ آیا توان افرایش محصول برای رفع نیازهای دیگر بازار در طول زمان وجود دارد؟ این چشم انداز و نقشه راه است که به این سوالات پاسخ میدهد و به تیم انگیزه کافی برای ادامه راه میدهد.
این نقشه راه است که در مورد تصمیم گیری های آینده بسیار تاثیر گذار است و میتواند ویژگیهای حساس محصول را در نسخههای آینده پیاده کرده و باعث شود تا اعضای تیم نسبت به کار خود احساس بهتری داشته باشند. نقش راه همچنین به مهندسان سازمان درک درستی از آینده محصول داده و زمینه تصمیم گیریهای دیگر برای آینده را نیز ایجاد میکند. این کار باعث میشود تیم برای دوباره سازی عناصر اصلی به خطر نیفتد.
فایده دیگر تطابق نقشه راه با محصول این است که آینده محصول را تعیین کرده و در آینده فروش و بازاریابی و ارتباط محصول با مشتریان را تبیین میکند. البته ارائه جزئیات محصول و در دسترس بودن آن نیز از نظر رقابتی باید مراقبت لازم را به عمل آورد زیرا ممکن است این فاکتورها در طول زمان تغییر کنند. تطبیق و مقایسه نقشه با محصول در دوره مدیریت محصول آموزش داده میشود.
امروزه با پررنگ شدن مدیر محصول نیاز به استفاده از نرم افزار نیز بیش از گذشته احساس میشود. در گذشته به علت نبود نرم افزار مشخص برای مدیران محصول بیشتر از نرم افزارها و اسناد متنی برای ایجاد نقشه راه و پیشبرد اهداف استفاده میشد اما امروزه نرم افزارهای مخصوص مدیران محصول طراحی شده است تا برای تعریف وضعیت محصول، تنظیم استراتژی و دریافت بازخورد مشتریان از آن استفاده میشود. نرم افزار مدیریت محصول برای همکاری بهتر و تصمیم گیری در آینده به کمک مدیران محصول میآید.
به طور کلی میتوان گفت نرم افزار بالزامیک یک برنامه طراحی وایر فریم است که یک نمایش بصری از روابط نرمافزاری مانند وب، دسکتاب، تلفن همراه و غیره را ایجاد میکند. این برنامه توسط مدیران، طراحان، توسعه دهندگان و کارآفرینان مورد استفاده قرار گرفته است. بالزامیک قادر خواهد بود بین مفاهیم و ایدهها ارتباط منطقی برقرار کند؛ مفاهیمی که معمولاً روی کاغذ پیاده میشوند اکنون با برنامه بالزامیک در قالب یک برنامه پیاده شده و ارتباط معنایی نیز با یکدیگر دارند. این برنامه میتواند نمونه سازیهای ساده را برای مدیران محصول پیاده کند و آموزش نرم افزار بالزامیک برای مدیران محصول بسیار کارآمد و لازم است.
مدیریت محصول بخشی عملیاتی در شرکتهای نرمافزاری بوده و روشی مدیریتی برای پیشبرد چرخههای تولید نرمافزار با محوریت تمرکز بر خواست مشتری است. یک شرکت نرمافزاری با داشتن این بخش قوی میتواند از مزایایی همچون مطلع شدن از درخواست و صدای مشتریان در طول چرخه تولید محصول و تطبیق کیفیت محصول مطابق با درخواست مشتری و افزایش کیفیت نرمافزار، همکاری چندجانبهی تیمهای مختلف در سازمان و کمک به کاهش زمان آمادهسازی محصول برای ارائه به بازار، افزایش انعطافپذیری محصول و همگامسازی سریع خود با تغییرات موجود و در نهایت ایجاد تغییرات اساسی در طراحی اولیه انجام شده و کاهش تکرار کارها و بهتبع آن کاهش هزینهها و بهبود سودآوری بهرهمند گشت.
در زمانی نه چندان دور، کار مدیران محصول محدود به ارزیابی اطلاعات بازار ، ایجاد نیاز در مشتری و مدیریت فرآیند تا رسیدن به فروش نهایی بود اما امروزه سازمانها تغییر کردهاند. با پیشرفت ثانیهای تکنولوژی و ورود محصولات دیجیتالی و فراگیر شدن آنها شاید حتی نیاز باشد یک محصول در روز چندین بار بهروزرسانی شود. این امر باعث شده است که مدیریت محصول مدام در حال یادگیری و فعالیت باشد.
ساندار پیچای (مدیرعامل گوگل)، مریسا مایر (مدیر عامل یاهو) ، رید هافمن (بنیانگذار لینکدین) و کوین سیستروم (بنیانگذار اینستاگرام) از جمله افراد مشهوری هستند که این نقش را در یک شرکت نرمافزاری برعهده داشتهاند.
در صورتیکه تقاضای کلی بازار رو به کاهش باشد، مدیر محصول باید بتواند شرایط منفی را به نفع سازمان تغییر دهد. همچنین با استفاده از قدرت نفوذ تکنولوژی و ارزش برند بایستی بتواند از این برهه عبور کند و چهبسا موفقیتهایی بالاتر از عرضهی اولیه محصول به دست آورد.
برندهای بنامی همچون اپل، مایکروسافت و مک دولاند تغییر رویه انجام دادند.
افرادی که وارد این حوزه میشوند با این سؤال روبرو میشوند که چه مسیر شغلی را میتوانند طی کنند و چه جایگاههایی میتوانند داشته باشند. با توجه به اینکه، با توجه به دپارتمان محصول هر شرکتی این جایگاهها متفاوت است اما در کل همه آنها از یک چارچوب استفاده میکنند. در زیر این جایگاهها و میزان تواناییها و تجربه لازم بحث خواهد شد.
مدیر محصول، فردی است که به شناسایی نیازهای مشتری میپردازد و اطمینان حاصل میکند اهداف گستردهتر کسبوکار به واسطه ارائه محصولات یا ویژگیهای آنها محقق میگردد. در حقیقت، مدیر محصول یا پروداکت منیجر فردی است که باید تصویری از موفقیت هر محصول را ترسیم کرده و تیم توسعه محصول را برای تبدیل این چشمانداز محصول به واقعیت هدایت نماید. درک این نقش، مستلزم شناخت عمیقی نهتنها از حوزه مدیریتی و بازاریابی، بلکه مفاهیم و ابزارهای ضروری مدیریت محصول از مرحله شکلگیری ایده تا تبدیل آن به محصولی واقعی و قابلارائه است.
با این وجود، درک نقش مدیر محصول همواره با دشواری هایی روبرو است که ناشی از عدم دانش و فراگیری ناکافی ابزارها و الزامات این شغل است. عمده تفاوت این جایگاه با مدیرمحصول جونیور، میزان تجربه و درک از بازار و توانایی تحلیل است. بسیاری از افراد سالها در جهت کسب تجربه بیشتر در این جایگاه باقی میمانند.
وظیفهی مدیر محصول جونیور کاملاً مشابه با مدیر محصول بوده با این تفاوت که جونیور به نسبت تجربهی کمتری داشته و تحت نظر یک مدیر محصول دیگر کار میکند.
افرادی وارد این جایگاه میشوند که دید بلندمدتتری به محصول داشته و میتوانند برای محصول دید تعریف بکنند. این جایگاه مرز بین مدیر محصول و مدیریت کردن مدیران محصول است. بهطوریکه اولین تجربهی مدیریت کردن دیگر مدیریت محصول ها در اینجا یافت میشود.
به عنوان مدیرمحصول سنیور بایستی تواناییهای تحلیل استراتژیک داشته و بتوانید در لایههای بالاتر، برای اهداف بلندمدت سازمان تصمیم گیری کرده و برای تصمیم گیری کمک بکنید.
پس از گذراندن دوره مدیریت محصول به مهارتهای زیر و چندین مهارت دیگر دست خواهید یافت که از مهمترین آنها میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
نکات زیر در مصاحبه موفقیت شغلی پروداکت منیجیر بسیار مهم است:
به طور کلی به عنوان یک مدیر محصول، کار شما این است که محصول خود را از فاز معرفی به رشد تکامل داده، رشد را تا زمانی که ممکن است حفظ کنید، با ارزش آفرینی تا جای ممکن مرحله بلوغ را طولانی کنید و دوره افول را کوتاه کردهتا محصول پایداری خود را حفظ کند.
OKR چیست؟ این مفهوم برای اولین بار توسط شرکتهای بزرگ مانند intel، google و zynga مورد استفاده قرار گرفت و بعد از آن شرکتهای دیگر برای رسیدن به هدف از آن استفاده کردند. OKR از دو بخش تشکیل شده است: اولین بخش هدف و دومین بخش نتیجه کلیدی است که نشان میدهد ما به هدف رسیدهایم.
اما ارتباط OKR با مدیریت محصول چیست؟ در واقع نقشه راه محصول و OKR در رابطه با توسعه محصول ارتباط مستقیم دارند. OKR در مورد انگیزه و خروجی مورد انتظار صحبت میکند اما وظایف، ویژگیها و الزاماتی که برای رسیدن به آن برنامهریزیشده است را ارائه نمیدهد بنابراین میتوان گفت نقشه راه محصول در این مسئله از اهمیت بالایی برخوردار است.OKR معمولاً برای برنامهریزی نه چندان بلندمدت و سهماهه مورد استفاده قرار میگیرند. این در حالی است که نقشههای راهبردی محصول معمولاً بلندمدت و بیش از سه ماه تا سه سال و بیشتر هستند. در ادامه چرخههای محصول را بررسی کرده و نحوه ارتباط OKR با مدیریت محصول را بررسی میکنیم.
اگر هدف از ایجاد محصول بر طرف کردن نیازهای مشتری است بنابراین میتوان گفت سیستم OKR کاملاً قابل استفاده در مدیریت محصول است. در مرحله رشد نیز که محصول تولید شده و مناسب بازار است، ممکن است ناقص باشد یا برای رقابت مناسب نباشد. در این مرحله محصول باید بر اساس ویژگیهای کاربر بنا شود. در آنجا است که نقشه راه محصول باید با هدف تطابق کامل داشته باشد. بنابراین در مرحله رشد محصول وجود نقشه راه به همراه OKR الزامی است.
در مرحله بعدی نیز محصول به بلوغ رسیده و بازار بالقوه خود را پیدا کرده است. در این مرحله تمرکز باید بر روی بهینهسازی محصول باشد تا بتواند به اهداف خود برسد. این مرحله نیز با استفاده از OKR قابل مدیریت است. End of Life نیز مرحلهای است که محصول در آن به حال نگهداری رسیده و تغییری در آن اعمال نمیشود.
هر گونه تلاش در زمینه مدیریت محصول باید به خوبی توجیه شود و استفاده از سیستم OKR در این مرحله منطقی است. بنابراین میتوان گفت مدیریت محصول و OKR با این چارچوب در کنار هم قرار گرفتهاند و میتوان در کنار نقشه راه از OKR نیز استفاده کرد. استفاده از OKR در مدیریت محصول نیاز به تجربه و دانش کافی در این زمینه دارد و شرکت در دوره آموزشی مدیریت محصول میتواند در این زمینه مؤثر باشد.
مخاطب اصلی آموزش مدیریت محصول مکتبخونه مدیران محصول و کارشناسان حوزه محصول و بازاریابی هستند که علاقمند به توسعه توانمندی و شایستگی خود در راستای آمادگی برای توسعه محصول میباشند. اما با توجه به نیاز کارکنان سایر بخشهای سازمان به آگاهی از مدیریت محصولات، این دوره همچنین برای شرکتکنندگان حوزههای فروش، بازاریابی، مهندسی و برنامهریزی تولید، عملیات و حتی نقشهای پشتیبانی همچون مالی و منابع انسانی نهتنها مفید است، بلکه رقابتپذیری را در مسیر رشد حرفهای فرد و عملکرد سازمانی افزایش میدهد.
آموزش مدیریت محصول ، بهگونهای طراحی شده که هر فرد آشنا به حوزهای از کسبوکار امکان بهبود سطح دانش و مهارت مدیریت محصول را داشته باشد و بتواند ضمن درک چارچوب و مفاهیم اصلی آن، از روشهای جدید فراگیری شده به شیوهای آسان در حوزه کاری خود نیز بهرهمند گردد. از جمله مزایای آموزش مدیریت محصول در مکتبخونه میتوان به فراگیری روشهای افزایش بازگشت سرمایه و هزینه طرحهای توسعه محصول جدید، کوتاه کردن زمان بازارگذاری یا لانچ محصول، افزایش بهرهوری و همکاری کارکنان و افزایش رقابتپذیری و سطح رضایت مشتری و سرانجام ایجاد ارزش و تمایز بیشتر در ارائه محصولات اشاره کرد.
در آموزش پروداکت منیجمنت (Product management)، فراگیران وظایف روزمره مدیر محصول را میآموزند و با حوزههای راهبردی و تاکتیکی این نقش مهم سازمانی آشنا میشوند. سرفصلهای این دوره مهمترین مهارتهای مدیر محصول را تحت پوشش قرار میدهد و شامل سرفصلهایی همچون پژوهش و مطالعه بر بازار و شتری و رقبا، توسعه استراتژی محصول، نقشه راه محصول، هماهنگسازی توسعه محصول و تیم محصول و تحلیل دادههای توسعه محصول است. دوره آموزش مدیریت محصول با بیان تمام سرفصلهای لازم برای ورود به این حوزه شما را در راستای این شغل راهنمایی خواهد کرد.
در دنیای مدرن امروزی، بسیاری از کسبوکارها و شرکتها جایگاه شغلی مدیریت محصول را به مجموعه خود اضافه کرده و از این طریق موفق شدهاند تا به میزان قابلتوجهی از اهداف خود دست پیدا کنند. اما متأسفانه بسیاری از شرکتها به طور کامل از مسئولیتهای مدیریت محصول و تأثیر نقش آن بر پیشرفت مجموعه آگاه نیستند.
مطالعه مطالب فوق و شرکت در دوره آموزش مدیریت محصول به شما کمک میکند تا با ابعاد مختلف مدیریت محصول آشنا شوید و اطلاعاتی کارآمد در حوزه مدیریت محصول، بهصورت فشرده و منسجم، کسب نمایید. در آخر امیدواریم که مطالب فوق موردتوجه و رضایت شما قرار گرفته باشد.