آشنایی کامل با هنرهای هفتگانه جهانی
هنرهای هفتگانه جهانی چیست ؟
هنر توانایی خلق لذت برای بیننده، یا شنونده است. حس دلپذیری که در وجود شخص پس از دیدن یا شنیدن و یا لمس یک شئی به وجود میآید، نشانه آن است که فرد با یک هنر و اثر هنری روبرو شده است.
نکته مهم این است که لازم نیست صاحب حس حتما هنرمند یا هنر شناس باشد. اگر چه شخص هنر شناس مسلما از هنر به وجود آمده توسط شخص هنرمند لذت بالاتر و اگاهانه خواهد برد. اما نکته مهم این است که هنر و شیء هنری در وجود کسانی که خود به طور کلی درکی از هنر ندارند هم حس زیبایی شناسی و لذت به وجود میآورد.
این لذت درونی جهانی است، از این رو میگویند هنر یک امر جهانی است. تا کنون در دنیا از هفت هنر نام بردهاند که توانسته مردم را به اغنا بکشاند. هدف این نوشتار در سوال نهفته است: آیا میدانید هنرهای هفتگانه جهانی چیست؟ اگر مایلید برای آشنایی کامل از هنر اول تا هنر هفتم با ما همراه باشید.
هنر در زبان فارسی ریشهایی سانسکریتی دارد. از دوبخش “سو” و “نر” یا “نره” تشکیل شده است. بخش اول سو به معنای نیک و بخش دوم آن مفهوم مرد یا زن دارد. به مرور زمان “س” به “ه” تبدیل شده و واژه هونر یا هنر پدیدار گشتهاست.
مفهوم هنر ذهنی
حتی خود هنرمندان هم نمیتوانند تعریف کاملی از هنر داشته باشند. زیرا دیدگاه افراد متفاوت است. چون مفهوم هنر ذهنی است اما تعداد هنرهفتگانه جهانی تعریف شده و مشخص است.
هنر وسیله انتقال مفهوم درک شده در لحظه خاص توسط هنرمند از زمان، مکان، طبیعت، تاریخ و یا هر موجود دیگر به بیننده یا شنونده است. به همین دلیل هنر اغلب برداشتهای ذهنی از محیط است.
هنرمند برداشت خودش را از یک “آن” به سایرین عرضه میکند. توجه به تکرارهای یک هنرمند از یک اثر نشان دهنده ان است که حتی خود هنرمند هم ممکن است از هدف خود راضی نباشد. بطور مثال نقاشان بارها و بارها یک اثر نقاشی را تکرار میکنند و اهنگسازان بارها نت موسیقی خود را تغییر میدهند تا به آن لحظه ثبتی برسند که در ذهنشان وجود دارد.
هرمنوتیک
از این رو واقعا نباید انتظار داشت، آنچه را که هنرمند بازتولید میکند، دقیقا به همان خوبی که خودش لمس نموده است، توسط سایر مردم درک و فهمیده شود. از سوی دیگر باید دقت کرد دنیای ذهن همهء انسانها مانند هم نیست از این رو هر هنری که ارائه میشود، تاویلهای متفاوتی از ان ارائه میگردد که به آن هرمنوتیک گویند.
هرمنوتیک یک اثر معتقد است؛ پس از اینکه اثر تولید شد، هر شخصی مطابق با ذهن خود و میزان اطلاعاتی که از جنس ان هنر دارد، از اثر برداشتی خواهد داشت. این برداشت منجر به لذتی کاملا شخصی وخصوصی خواهد شد.
با این برداشت از هرمنوتیک باید بهتر بفهمیم چرا در میان قومی هنرتجسمی پیشرفت زیادتری از به طور مثال هنر موسیقی داشته است.
یا بهتر به این سوال پاسخ بدهیم چرا ایرانیان شاعری برگزیدند و رومیان مجسمهسازی و نقاشی و چینیان آینهکاری. ایرانیان شاعری را برگزیدند چرا که ذهن اغلب مردم با شعر اشنا بود و سخنوری را خوب میفهمیدند و ارتباط بهتری با آن برقرار میکردند. حال آنکه رومیان مردمی دیداری بودند و گچبری، نقاشی و مجسمهسازی را بیشتر میفهمیدند.
توجه هر قوم به یک هنر نشان از آن دارد که این هنر توسط مردم آن منطقه بهتر از سایر هنرها درک میشده است. وقتی نظامی شاعر قرن پنجم، تاریخ سنگتراشی فرهاد را با شعر بیان میکند و برای آن دلیلی عشقی و احساسی میآورد، به این مفهوم است که در زمان نظامی هنر سنگ تراشی فرهاد منسوخ شده و یا خریدار چندانی نداشته است.
سنگ تراشی
از این رو فرهاد را نه به عنوان هنرمندی سنگتراش که به خاطر عاشقی دلخسته که از قدرت عشق مدد جست و کوه را کند، معرفی میشود.
توجه به توضیحات بالا نشان میدهد که اگر شما از اقوام متفاوتی بپرسید: پاسخهای یکسانی دریافت خواهید کرد، چراکه اغلب اقوام میدانند چه چیزی موجب لذت در وجودشان میشود.
اما اگر ترتیب این هنرها را سوال نمایید؛ پاسخهای یکسانی دریافت نخواهید نمود. چرا که نزد هر قوم هنری برتر از هنر دیگر محسوب میشود. با این حال چون دستهبندی هنر توسط غربیان صورت پذیرفته است، به صورتی است که آنها انتخاب کردهاند. ترتیب سنتی هنرهای هفتگانه جهانی به صورت زیر است:
- موسیقی
- هنر دستی ( مجسمهسازی،شیشهگری و… )
- هنر ترسیمی( نقاشی، خطاطی، عکاسی…)
- ادبیات (شعر، داستان، نمایشنامه، فیلمنامه و.. )
- معماری
- رقص و حرکات نمایشی
- هنرهای نمایشی ( سینما، تئاتر..)
ترتیب زمانی هنرهای هفتگانه جهانی را به این صورت بیان کردهاند: نقاشی، هنر تجسمی، معماری، ادبیات، موسیقی، تئاتر و سینما.
موسیقی
هنر اول هنر شنیداری است. هنرهایی که گوش آنها را میشنود جزو اولین هنرها هستند. این هنرها شامل انواع موسیقی است. موسیقی همزاد آدم است. آنجا که به چهچهء پرندگان یا نوای آبشار دل میسپرده و لذت میبرده است، در حقیقت موسیقی طبیعت را میشنیده است.
در تاریخ فیثاغورث را سازنده اولین تارهای انسان ساز میدانند و در اسلام داوود نبی را که خواننده خوبی بوده و آهن در دستش مانند موم نرم بوده است را مبتکر علم موسیقی میدانند. اما ما اطمینان داریم قبل از هردوی آنها موسیقیهای ضربی وجود داشته است. حداقل میدانیم انسانها به وسیله دمیدن در شاخ جانوران با هم ارتباط داشتهاند.
موسیقی از طریق حس شنیداری در وجود ما حس لذت پدیدار میکند. این هنراکنون صرفا برای لذت بخشی تولدی نمیشود بلکه به نشانههایی از اعتراض، توضیح و یا نشانههای دیگر تبدیل شده است. از این رو توصیف موسیقی به معنای هنری که احساسات را برمیانگیزد، معنای درستی حساب نمیشود.
بنابراین بهتر است تعریف پرفسور رابرت گرینبرگ را به عنوان توصیف موسیقی بپذیریم :« هنر موسیقی یعنی؛ صدا در زمان» به این ترتیب موسیقی نه تنها به عنوان یک لذت دهنده صرف، بلکه به معنای واقعی آن تعریف میشود.
هنر نمایشی
هنر نمایشی سعی در نشان دادن یک مفهوم با حرکات نمایشی و بدنی دارد. هنر نمایشی میتواند گروهی یا یک نفره انجام گیرد. هدف هنر نمایشی نزدیکی هرچه بیشتر روح با جسم بیننده است. این هنر به قسمتهای متفاوتی تقسیم شده است.
- رقص: رقص به صورت یک نفره یا گروهی انجام میگیرد. رقص با حرکات فیزیکی بدن به طور ریتمیک همراه است. معروف است که مولانا جلال الدین بلخی که مبدع رقص سماع بود، با گذر از بازار آهنگرها و شنیدن صدای کوبیدن اهنگرها به وجد آمد و به سماع پرداخت. رقصها خود شامل انواع گوناگونی میشوند که هرکدام برای بیان مفهومی متفاوت هستند.
- اپرا: بازگویی یک داستان یا یک حادثه با رقص، بازیگری، نمایش، ادبیات و موسیقی. یک هنر کامل.
- سیرک: سیرک هنربازی گرفتن از حیوانات به همراه حرکات فیزیکی بدن در حالی که همراه با انواع تمرینات ورزشی است.سیرک در قرن هفده میلادی آغاز گردید.
هنر ترسیمی
هنرهای ترسیمی آن دسته از هنرهایی هستند که از طریق نشان دادن یک ایده از زوایای مختلف به وجود میآیند. نقاشی، خطاطی، عکاسی از جمله هنرهای ترسیمی هستند.
هنر تجسمی شامل یا هنر دیداری هنری سه بعدی است. انواع هنرهایی که در معماری، مجسمهسازی، کاریکاتور، طراحی لباس و شیشهگری و انواع این هنرها دیده میشود، را هنر تجسمی گویند. هنر تجسمی گستردگی زیادی دارد. هنر تجسمی به دلیل گستردگی زیاد قلمرو آن در هنر از مهمترین رکنهای هنری محسوب میشود.
هنر در هنرهای تجسمی به دوصورت خودش را نشان میدهد. به صورت نمود بیرونی و فیزیکی مانند؛ خط، نقطه، سطح، رنگ و شکل
به صورت درونی به صورت کیفیت دیداری مانند؛ تناسب، تعادل و کنتراست. این سه عامل موجب یه تعادل و تناسب قوی در اثر میگردد.
هنر ادبی
ادبیات هنر خلق لحظه است. هنری که در آن هنرمند با تمام حواس ششگانهاش درک میکند، سپس با اندیشه زیبای خود میپروراند و آن را با استفاده از هنر خوب نوشتن آن لحظه را با دیگران به اشتراک میگذارد. هنرهای ادبی معمولا برای گفتگو یا ایجاد ارتباط با دیگران استفاده میشود، اما زمانی فرا میرسد که نویسنده یا شاعر کسی جز مخاطب ذهنی برای خودش پیدا نمیکند.
این گونه آثار گر چه در ابتدا مورد شماتت قرار گرفتند اما کم کم و با گسترش روانشناسی ادبیات پست مدرن نامیده شدند و اکنون علاقمندان بسیاری در سراسر دنیا دارند.
ادبیات نمونه کاملی از انتقال مفاهیم در طول زمانهای مختلف بوده است. ادبیات شامل شعر، داستان، فیلمنامه، نامه و نثر است. ادبیات خود شامل انواع لحنهای حماسی، احساسی، خبری و… است.
هنر نمایشی
هنرهای نمایشی از قدیم به صورتهای متفاوت در کشورهای دنیا رواج داشته است. شباهت هنر نمایشی با هنر حرکات نمایشی در وجود حرکتهای فیزیکی هنرمندان است.
هنر نمایشی تلفیقی از حرکات فیزیکی- گاهی بدون هماهنگی موسیقیایی بدن و موزیک- زمان اجرا، متن و محل نمایش برای ارتباط با تماشاگر و شناساندن هدف و یا نکته کشف شده توسط هنرمند به اوست. از جملهء هنرهای نمایشی میتوان به تئاتر، نمایشهای آیینی، پانتومیمها و نمایشهای عروسکی اشاره کرد.
دورههای پییشنهادی : آموزش نقاشی
هنر سینما
سینما اگر چه در سالهای اخیر به وجود آمده است. اما به تنهایی شامل شش هنر فوق نیز هست. سینما با طی کردن یک خط فکری داستانی با ادبیات همراه شده و ذهن را به چالش میکشد، در همان حال با موسیقی متن، لذت شنیداری-لذت، ترس، نفرت وو- را به بیننده القا میکند.
در همان حال رقص و تئاتر و هنرهای تجسمی را با یکدیگر ترکیب کرده و کاملترین نوع هنر را به بیننده تحویل میدهد. هر نویسنده و یا کارگردان از یک زاویه دید خاص به یک موضوع نگاه میکند و برداشت ذهنی خودش را به ما ارائه میدهد. از این روست که میبینیم از روی یک اثر تاریخی بارها و بارها فیلم ساخته میشود و این فیلم باز هم تماشایی است.
با این حال سینما نیز مانند همه هنرهای دیگر زیاد هستند فیلمهایی که بسیار هنرمندانه ساخته و پرداخته شدهاند اما مردم در زمان ساخت خود اثر با آن ارتباط برقرار ننموده و از آن استقبال نکردهاند. بعد از گذشت سالها و رسیدن مردم به آن سطح از تفکر فیلم دوباره بر پرده سینماها رفته و موجبات لذت مردم را فراهم آورده است.
سخن پایانی
سخنان پایانی نوشتار ” هنرهای هفتگانه جهانی چیست” این است که هنرها اگر چه به اسم از یکدیگر جدا میشوند اما در حقیقت در هم تنیدهاند و کمتر هنری را میتوان یافت که اثری از سایر هنرها در آن وجود نداشته باشد.
حتی اگر بتوان هنرها را به طور کامل از هم جدا نمود، باز هم وجوه مشترک زیادی بین آنها وجود دارد. بعنوان مثال یکی از این وجهها، تخیل است. تخیل عامل اصلی به وجود آمدن هنر است. هرقدر هنر تخیل بیشتر و قویتر باشد، اثر ارائه شده منحصر به فردتر خواهد بود و کسی کمتر خواهد توانست با آن رقابت نماید.
یکی دیگر از وجوه مشترک بین انواع هنر، عواطف و احساسات هنرمند است. این عواطف نحوه نگرش به جهان هستی و یا موضوع هنر را مشخص میکند و برای هر شخص منحصر به فرد است. از این رو دو اثر کاملا شبیه به یکدیگر وجود ندارد. البته این گفته به معنای دوری هنرمند از عقلانیت نیست. بلکه به این معنی است که در ساخت و شکل گیری اثر هنری ابتدا احساسات بر تعقل پیشی میگیرند.
از جمله وجوهی که همه آثار هنری در آن مشترک هستند، چند وجهی بودن آنهاست. به محض این که هنر از ذهن هنرمند تراوش نموده و به اثر تبدیل شد، هر کسی که با اثر مواجه شود، از دید خود و از وجهی که نگرش او را به دنیا تشکیل میدهد، از اثر برداشت متفاوتی خواهد داشت.
اگر به دنبال پاسخ سوال هنرهای هفتگانه جهانی چیست به این سایت وارد شدهاید، امیدواریم این مقاله اطلاعات کاملی از هنر هفتگانه به شما داده باشد و شما آشنایی کامل با هنر اول تا هفتم پیدا کرده باشید.