مهارت های عکاسی به سادهترین زبان (درس اول)

عکاسی را راحت تر یاد بگیرید
از آن زمانها که عکاسی با دوربین آنالوگ انجام میشد، یعنی برای بهدست آوردن یک عکس میبایست علاوه بر دوربین عکاسی، فیلم هم درون دوربین قرار میگرفت و پس از ثبت تصویر بر روی فیلم، چارهای نبود غیر از اینکه ابتدا فیلم را ظاهر و سپس در تاریکخانه و با دستگاهی به نام آگراندیسور، آن را بر روی کاغذ حساس چاپ کرد تا پس از طی همهی این مراحل بتوان فهمید که چه انجام شده است. در این میان قصد داریم به شما آموزش عکاسی را ارائه کنیم.
سالها است که گذشته و انگار که هیچوقت نبوده است. در طول این مسیر، یعنی از زدن شاتر دوربین تا چاپ عکس روی کاغذ حساس و در هر مرحله، کارهای مختلفی انجام میشد تا نتیجهی دلخواه بهدست آید. در این میان، تفاوت افرادی که عکاس بودند با مردمانی که دوربین عکاسی داشتند و به فراخور، عکسی میگرفتند، برای همه قابل تشخیص بود.
عکاس کسی بود که همهی مراحل را از ابتدا تا انتها، خودش انجام میداد و به همهی ریزهکاریها و زیر و بم آن آشنایی و تسلط داشت و حتی اگر بخشی از کار را به دیگری واگذار میکرد (که گاهی پیش میآمد) فقط وقتی بود که بر حسب شناخت و تسلط فرد مورد نظر به آن بخش، کار را به او میسپرد و نه به دلیل ندانستن و ناتوانی خود در انجام کار، در حالی که مردم عادی، حتی اگر بهترین ابزار را هم در اختیار داشتند، به دلیل عدم آشنایی و توانایی در به سرانجام رساندن کار، بخش یا بخشهای بسیاری از این فرآیند را به دیگران واگذار میکردند.
عکاسی توسط فرد عادی
این واگذاری گاهی آنقدر وسیع بود که یک فرد عادی، از تمامی فرآیند عکاسی، فقط زدن شاتر دوربین را، خودش بر عهده میگرفت و حتی گذاشتن فیلم درون دوربین و بیرون آوردن آن از دوربین عکاسی را به دیگری واگذار میکرد.

بسیار پیش میآمد که چنین افرادی به یک آتلیهی عکاسی مراجعه میکردند و بدون شناخت از انواع فیلمهای عکاسی و کاربردهای متنوعشان، فیلمی خریداری کرده و از صاحب استودیو میخواستند که فیلم را برایشان درون دوربین بگذارد و پس از پایان حلقه فیلم، دوباره به آتلیه عکاسی مراجعه میکردند تا فیلم را برایشان از دوربین خارج کند.
چنین سخنی شاید برای آنهایی که دوران عکاسی آنالوگ را تجربه نکردهاند باورپذیر نباشد، آن هم در زمانهای که عکاسی دیجیتال، عکس گرفتن را به امری سادهتر از آب خوردن تبدیل کرده است.
مشکلات عکاسی های آنالوگ
اما واقعیت آن است که جا انداختن فیلم درون دوربین، کار چندان راحتی نبود. بسیار پیش میآمد که یک نفر، فیلمی ۲۴ فریمی را درون دوربین گذاشته و به فریم ۸۰ رسیده، اما هنوز فیلم به پایان نرسیده و عکاس خوشحال از اینکه بختش بلند بوده و یک فیلم ویژه در اختیار دارد، همچنان مشغول عکاسی بود، غافل از اینکه فیلم، درست جا نیفتاده و حتی یک فریم عکس هم نگرفته و شمارهها، همینطور برای خودشان جلو میروند و تازه وقتی که بالاخره شک میکرد که این معجزه از کجا حاصل شده و دوربین را باز میکرد، تازه به واقعیت ماجرا پی میبرد.
برای همین هم حتی قرار دادن فیلم درون دوربین، تبدیل به یک مهارت خاص میشد و بودند عکاسانی که برای نشان دادن توانایی خود، با یک دست فیلم را درون دوربین جای میدادند و باعث حیرت دیگران میشدند.
در آن ایام، قیمت یک دوربین عکاسی، فیلم و هزینهی ظهور و چاپ عکس چنان بود که، هم تعداد آنهایی که عکاس بودند و هم آنهایی که دوربین داشتند و عکاسی میکردند ولی عکاس نبودند (مردم عادی) چندان زیاد نبود.
برای همین، علاوه بر آتلیههای عکاسی، عدهای هم به شغل عکاسی دورهگرد اشتغال داشتند و در کوی و برزن برای مردم عکس میگرفتند و زیاد با مهارت های عکاسی آشنا نبودند و برخی در کوچه و خیابان میگشتند و در مناطق مسکونی ندا میدادند که «عکس میگیریم، عکس»، و برای خود مشتری دست و پا میکردند و عکسی میگرفتند و چند روز بعد عکس را تحویل میدادند و از بین اینها، بعضی در برخی تفرجگاهها، دوربین به گردن میگشتند و مشتری میجستند و خاطرات مردم را برایشان به تصویر میکشیدند.
استفاده از دوربین های دیجیتال برای افزایش مهارت عکاسی
شغلی که با رونق دوربین دیجیتال و بعد از آن، گوشیهای هوشمند، به یکباره محو شد و جز خاطرهای برای برخی مردم، چیزی از آن باقی نمانده است.

همهی اینها، تعداد عکسهای خوب را محدود میکرد (اینکه عکس خوب به چه میگویم را توضیح خواهم داد). کل محصولات عکاسی محدود میشد به حاصل کار عکاسان (آنها که برای عکاسی اصول را رعایت میکردند و این مجموعه درسها قصد دارد که آن اصول را آموزش دهد) و تعداد بیشتری از مردم که عکاس نبودند ولی امکان عکاسی داشتند و بیشتر، خاطراتشان را به تصویر میکشیدند و بهعبارتی «عکس خاطره» میگرفتند.
به همین دلیل حاصل مجموعهی عکسها، تعداد بسیاری عکس معمولی از تولیدات مردم عادی و درصد ناچیزی عکس خوب، نتیجهی کار عکاسان بود.
و البته مردمی بسیار، که در تولید این مقدار از عکس، سهمی نداشتند، چون دوربین نداشتند. البته در سالهای پایانی عکاسی آنالوگ، یکی از شرکتهای صاحبنام در تولید محصولات عکاسی به نام «polaroid» دوربینی را به بازار عرضه کرد که زحمت فیلم و ظهور و چاپ را از بین برده بود و کافی بود از موضوع عکس گرفته شود تا با خروج کاغذ حساس از دوربین، در زمانی کوتاه، عکس گرفته شده روی کاغذ حساس و در پیش چشمان بیننده ظاهر شود که این برای مردم عادی بسیار ایدهآل بود.
مهارت عکاسی برای عکاسان مُد
هرچند عکاسان مُد هم در کارهای خود برای سرعت در رسیدن به نتیجه، از آن به عنوان یک ابزار جنبی بهره میبردند و امروزه هم با نمونههای به روز شده آن عکاسی میکنند.
با ورود به دوران دیجیتال و رواج دوربینهای دیجیتالی و نیز با ورود گوشیهای مجهز به دوربین عکاسی و پس از آن، گوشیهای هوشمند، به ناگهان، انبوهی غیر قابل باور از تصویر، توسط مردم کوچه و بازار تولید شد.
افزایش درآمد عمومی هم سبب شد که صاحبان دوربینِ با کیفیت بالا نیز افزابش پیدا کند، تا جایی که تقریبا همهی مردم در تمامی ساعات روز مشغول عکاسیند و تقریبا همهی وسایل دارای دوربینند، به جز قاشق غذاخوری، که احتمالا دیر نیست تا قاشقها هم دارای دوربین شوند و عموم مردم در هنگام غذاخوردن هم از خود سلفی بگیرند و در فضای مجازی منتشر کنند و زیر آن بنویسند «من و قاشقم، همین الان، یهویی».
اما به رغم این حجم انبوه از تصاویر تولید شده، تعداد عکسهای خوب نه تنها افزابش نیافته، بلکه به تناسب درصد، تعداد عکسهای خوب، درصدی پائینتر از دوران آنالوگ را داراست. دلیلش هم روشن است، داشتن دوربین عکاسی دیجیتال و انبوه گوشیهای تلفن همراه که دوربین هم دارند، با آنکه امکان عکاسی را برای افراد بسیار بیشتری فراهم کرده، ولی آنها را عکاس نکرده، چرا که عکاس بودن با عکس گرفتن متفاوت است.
مهارت عکاسی برای گرفتن عکسهای با کیفیت
مثل این میماند که خودکار و مداد در اختیار بخش وسیعی از مردمان است ولی نویسندگان، همچنان انسانهای نادری هستند. این سوای از استعداد است که در افراد بسیار معدودی یافت میشود. موضوع، قواعدی است که بدون رعایت آنها، یک عکس خوب بهوجود نمیآید مگر بر حسب قضا و قدر، که آن هم بسیار کم رخ میدهد.
اما حالا که تقریبا همه مجهز به دوربین عکاسی هستند، چه کنیم که تعداد عکسهای خوب فزونی یابد؟ قصد این مجموعه درسها هم همین است و امید میرود که در پایان این مباحث و به شرط انجام تمرینها، بر تعداد کسانی که میتوانند عکس خوب بگیرند، افزوده شود.
عکس خوب کدام است؟
به چه عکسی عکس خوب میگوئیم؟ واقعیت آن است که برای شناخت عکس خوب یک روش بسیار ساده وجود دارد. آن عکسی که ببینیم و با خود بگوئیم «کاش این عکس را من گرفته بودم»، قطعا یک عکس خوب است. خیلی وقتها از دیدن یک عکس خوب حیرت میکنیم، فقط به این دلیل بسیار ساده که با خود میگوئیم «من هم آنجا بودم، پس چرا من نتوانستم چنین عکسی بگیرم»؟
تجهیزات مناسب برای آموز ش مهارت عکاسی
موضوع همین است، عکسهای خوب حیرتانگیزند، به این دلیل ساده که «نمیدانیم چگونه چنین عکسهایی توسط عکاسان گرفته میشود». خیلی از ما گمان میکنیم که با داشتن تجهیزات عالی، میتوان یک عکس خوب گرفت، این برداشت مثل آن است که گمان کنیم «فئودور داستایوفسکی» به این دلیل یک نویسندهی درجه یک بود، چون با بهترین خودنویس کتاب «جنایت و مکافات» را نوشت یا بگوئیم «بهترین راننده کسی است که با اتومبیل بنز رانندگی میکند».
همانطور که بهترین خودنویس نمیتواند از ما یک «احمد شاملو» یا «گابریل گارسیا مارکز» دیگری بسازد و اگر حتی اتومبیلمان »پورشه» باشد، باز هم برای «مایکل شوماخر» شدن به چیزی غیر از اتومبیل نیاز داریم، گرفتن عکس خوب هم فراتر از داشتن دوربین خوب است. یک اتومبیل خوب ما را رانندهتر نمیکند، بلکه رانندگی را برایمان راحتتر میکند و امکانات بیشتری در اختیارمان قرار میدهد.
تجهیزات خوب برای ارتقا مهارت عکاسی هم همینطور است. یک رانندهی خوب، هم با پراید خوب رانندگی میکند و هم با پورشه. عکاس خوب هم همینطور است. اما ببینیم که چگونه میتوان یک عکس خوب گرفت.
همهی عکسهای خوب را میتوان ذیل دو دسته جای داد:
- الف) عکسهایی که از موضوعی متفاوت گرفته شدهاند
- ب) عکسهایی که با نگاهی متفاوت گرفته شدهاند
اما این دو دسته چه معنایی دارند؟ برای روشن شدن موضوع، هر دو را شرح میدهم.
مهارت عکاسی برای عکسهایی که از موضوعی متفاوت گرفته شدهاند
موضوع متفاوت در اینجا یعنی آن چیزی که بهطور معمول و هر روزه با آن سر و کار نداریم. مثالی میزنم. فرض کنید در خیابان قدم میزنید و به یکباره در جلوی چشمتان دو اتومبیل با هم شاخ به شاخ میشوند و به هم میکوبند. شما تصادف را دیدهاید ولی این تصادف چیزی نیست که هر روز و بارها و بارها در طول زندگیتان ببینید.
این تصادف «یک موضوع متفاوت» با آن چیزهایی است که هر روز میبینید. حالا اگر از لحظه شاخ به شاخ شدن و کوبیدن دو اتومبیل عکسی گرفته باشید، عکس شما یک عکس متفاوت است، چرا که از یک رخداد متفاوت با وقایع عادی و معمول هر روزه گرفته شده است.

تعداد عکسهایی با موضوع متفاوت چندان زیاد نیست، چون یا در لحظهی اتفاق، عکاس حضور ندارد و یا اگر هم حاضر باشد، عکسی گرفته نشده است.
عکس صحنهی برخورد هواپیما به برجهای دوقلوی نیویورک در ۱۱ سپتامبر، یکی از همین عکسها با موضوع متفاوت است. عکسهای خبری، معمولا عکسهایی با موضوع متفاوتند، ولی الزاما همهی عکسهای با موضوع متفاوت، عکسهای خبری نیستند. مثلا عکاسی از یک سفرهماهی که از آب بیرون پریده، یک عکس با موضوع متفاوت است ولی یک عکس خبری نیست.
یک موضوع متفاوت، از قبل خودش را اعلام نمیکند تا ما با آمادگی قبلی از آن عکس بگیریم، برای همین، پیشبینیپذیری برای یافتن یک موضوع متفاوت، احتیاج به تمرین و ممارست فراوان دارد تا عکاس بتواند چنین موضوعاتی را برای عکاسی بیابد.
عکسهایی که با نگاهی متفاوت گرفته شدهاند
اگر یافتن موضوعات متفاوت برای عکاسی، چندان ساده نیست، چگونه میتوان عکسهای خوب گرفت؟ پاسخ این سوال همان مورد «ب» است. موضوعِ بیشتر عکسهای خوبی که میبینیم، همان چیزهایی است که هر روز در دور و برمان مشاهده میکنیم. موضوعاتی مثل کودکان، طبیعت، مردم، ساختمانها، شهر، حیوانات و از این قبیل.
همان موضوعاتی که هر روز بسیاری از ما از آنها عکاسی میکنیم. اغلب عکاسان هم مانند بسیاری از ما از همین موضوعات عکاسی میکنند، اما انگار عکسی که آنها گرفتهاند «یک چیز دیگر» است. این یک چیز دیگر همان «نگاه متفاوت» است.
گویی یک عکاس، همان چیزی که ما دیدهایم، دیده است، ولی یکطور دیگر. همین یکطور دیگر است که عکس یک عکاس را با عکسی که ما میگیریم، متفاوت میکند. تلاش ما در این مجموعه درسها، ارائه راهحل برای رسیدن به نگاهی متفاوت است.
برای نشان دادن به دیگران، عکس خاطره نگیریم
بسیار شنیدهایم که میگویند «عکس، حفظ خاطرات ما است» این جمله کاملا درست است ولی در درون خود یک جمله دیگر هم پنهان کرده است که کمتر به آن توجه میکنیم. در این جمله یک عبارت کلیدی وجود دارد، «خاطرات ما». توجه کنید که میگوید «خاطرات ما» و نه «خاطرات دیگران».
آنچه به آن توجه نمیکنیم این است که خاطرات ما برای خود ما اهمیت دارد و نه برای دیگران، مگر آنکه این خاطره، به دیگری هم مربوط باشد، یا بر سرنوشت و زندگی دیگری هم تاثیر بگذارد و یا اینکه در درون خود موضوع جذابی را به تماشا بگذارد.
برای دیگران چه اهمیتی دارد که «پارسال با هم دسته جمعی رفته بودیم زیارت»؟ اهمیتش برای دیگری وقتی است که او هم در این جمع به زیارت رفته، حضور داشته یا اینکه با شنیدن مابقی خاطره که «برگشتنی یه دختری خوشگل و با محبت، همسفر ما شده بود همراهمون میومد»، کنجکاو بشود که در ادامهی ماجرا چه اتفاقاتی افتاده است.
عکاسی خاطرهای
موضوع عکاسی خاطره دقیقا همین است. اگر مثلا در بالا میخواندیم که «برگشتنی یه دختری بیریخت و معمولی همسفرمون شده بود»، برای دیگری چه اهمیت داشت که حالا بداند این زیارت دسته جمعی، چه بوده است؟
همه ما این تجربه را داشتیم یا ناظر بودهایم که در یک مهمانی صاحبخانه آلبوم عکس مثلا کودکش را باز کرده و عکسهای کودک دلبندش را با طول و تفصیل به ما نشان داده و با کلی ذوق، برای هر عکس، جملاتی را گفته است. ولی حقیقتا چند نفر ما با اشتیاق به این آلبوم نگاه کردهایم و در انتظار دیدن عکس بعدی ماندهایم؟ احتمالا این ضربالمثل را شنیدهاید که میگوید «بچه سوسک وقتی از دیوار بالا میرفت، مادرش هم قربان صدقهی دست و پای بلوریش میرفت».
ماجرای عکس خاطره دقیقا همین است. این خاطرهی ما است و نه خاطرهی دیگری و این عکس به خاطر اینکه خاطراتی از زمان آن عکس را برایمان زنده میکند، اهمیت مییابد (که البته آن خاطرات مرتبط، در عکس دیده نمیشود) و چون بیننده هیچ اشتراکی در آن خاطرات مرتبط با عکس ندارد، حسی هم نسبت به آن عکس نخواهد داشت و فقط این پا آن پا میکند بلکه یک نفر او را از این عذاب تماشای خاطرهی دیگران نجات دهد.
پس اگر موضوعی را با هدف تماشای دیگران عکاسی میکنیم و بیننده، هیچ اشتراکی در خاطره ندارد، حتما یادمان باشد که جذابیت آن زیارت دسته جمعی برای دیگران، یا به جهت حضور در آن جمع به زیارت رفته است و یا ماجرای آن «دختر خوشگل با محبت».
مهارت های عکاسی به سادهترین زبان (درس دوم)
نتیجه
پس یادمان باشد که یک عکس خوب، یا:
- عکسهایی هستند که از موضوعی متفاوت گرفته شدهاند
- عکسهایی هستند که با نگاهی متفاوت گرفته شدهاند
دیگر اینکه «عکسهای خاطره»، خاطرات ما هستند و به احتمال بسیار زیاد، خاطرات ما هیچ اهمیت و جذابیتی برای دیگران ندارد و اگر میخواهیم عکسی که به دیگران نشان میدهیم، برای آنها نیز جذاب باشد، باید ترفندهایی به کار ببریم.
درسهای بعدی ما در مورد مهارت های عکاسی همین ترفندها به زبانی ساده و کاملا کاربردی است.
مفید بود،سپاسگزارم.
سلام وقت شما بخیر
سپاسگزاریم که با مجله مکتوب همراه هستید
اگر سوالی در مورد درس داشتید حتما مطرح کنید
خیلی واضح و ساده بود ممنونم
ممنونم استاد خیلی واضح و خوب بود
جلسه بعدیش کی منتشر میشه ؟
و این که تایتل عکاسی رو که تو سایتتون سرچ میکنم این مطلب نمیاره من از لینک تو اینستا گرام تونستم دسترسی پیدا کنم
درس دوم آموزش عکاسی درج شده است. متاسفانه دورهای مبنی بر آموزش عکاسی بر روی وب سایت مکتب خونه نداریم.