نگاهی به سفر خودشناسی و مراحل آن
مراحل خودشناسی: از ابتدای خلقت بشر تا همین حالا که ما سعی کردهایم خودمان را با زندگی پر هرج و مرج امروز وفق بدهیم، خودشناسی همواره پدیدهی جذابی بودهاست. اگر بخواهیم به ریشهها و دلایل این جذابیت نگاه کنیم، شاید به این نتیجه برسیم که انسانها مانند هر پدیدهی دیگری در این جهان پیچیدگیهای خاص خود را دارند و ما هر چقدر سعی میکنیم که از این پیچیدگیها سر دربیاوریم بیشتر به این عظمت و نامحدود بودن تفکر انسان پی میبریم. همین مسئله هم باعث شده کنجکاوی ما بیشتر شود و تمام تلاشمان را بکنیم که از زوایای تاریک و کنج روانمانمان سر در بیاوریم و خودمان را هر روز بیشتر از پیش بشناسیم.
خودشناسی؛ سفر پرماجرا
در این مسیر طولانی، به جاهای زیادی سرک کشیدهایم. از دانش ستارهشناسی و ربط دادن آن به خصوصیات انسان گرفته تا فلسفهی بهوجود آمدن روانشناسی برای شناخت بیشترپیچیدگیهای روانمان.
شاید به همین خاطر هم بتوانیم با جرئت بگوییم که هیچ سفری به اندازهی سفر خودشناسی ما انسانها پر پیچ و خم و طولانی نبوده و نیست و همین پیچیدگی باعث شده که وقتی از خودشناسی حرف میزنیم، موضوع سخنانمان دایرهی گستردهای از عرفان، ادبیات، روانشناسی و … را فرا بگیرد.
ما در این مقاله سعی میکنیم با هم از منظر روانشناسی به مفهوم خودشناسی نگاه کنیم و به بررسی این موضوع جذاب بپردازیم.
پیش از آنکه سفرمان را آغاز کنیم باید بدانیم که وقتی از خودشناسی صحبت میکنیم، با مجموعهای از صفات سر و کار داریم که برای راحتتر شدن شناختمان مطرح شدهاند. صفاتی مانند درونگرا، برونگرا، احساسی، منطقی، هیجانطلب و… از جمله صفاتی هستند که حتما در مسیر خودشناسی به آنها بر میخوریم. این مقاله برای توضیح هر کدام از این صفات نیست و میتوانیم برای هر صفت یک کتاب بنویسیم! در این مقاله میخواهیم مراحل خودشناسی را بررسی کنیم و به اهمیت خودشناسی در زندگی روزمرهمان پی ببریم.
برای رسیدن به خودشناسی چه مراحلی را باید طی کنیم؟
در مقالات و پژوهشهای متعدد، عوامل بسیاری را برای رسیدن به خودشناسی مطرح کردهاند. واقعیت این است که خودشناسی، یک نسخهی همگانی نیست که بتوانیم آن را برای همهی افراد تجویز کنیم که اگر اینطور بود کار برای همهی ما خیلی آسانتر میشد. مسیر خودشناسی، برای هر کس به نوعی چیده شده تا مهارتهای شخصی و بینش همان فرد را ارتقا بدهد. با همهی این تفاوتها، در بعضی از موارد نقاط مشترکی در بین تمام افراد وجود دارد. نقاط و ویژگیهایی که با دانستن آنها میتوانیم این سفر را بهتر بپیماییم.
مرحلهی اول: ایگو پرنت ego-parent
اولی مرحله از مراحل خودشناسی مرحله ایگو پرنت است. در این مرحله از زندگی تنها چیزی که ما را راضی و خشنود میکند رضایت والدینمان است. در واقع ما وقتی ناخشنود میشویم که آنها ما را تنبیه بکنند و وقتی خشنود میشویم که آنها ما را تشویق بکنند. شاید فکر کنید که این مرحله تنها مربوط به دوران کودکیست. اما باید بدانید که نمیتوان برای هیچ کدام از این مراحل تقسیم بندی سنی قرار داد و هستند کسانی که تا پایان عمر در یک مرحله باقی میمانند و از آن فراتر نمیروند.
مرحلهی دوم: ایگو ورلد ego-world
اگر در مرحلهی اول تمام تلاش ما در راستای اثبات خودمان به خانواده و عمل به بایدها و نبایدهای والدین بود، در این مرحله تمام تلاشمان را میکنیم که خودمان را به جهان ثابت کنیم.
در مرحلهی دوم، تایید گروه دوستان و افراد غریبه برای فرد اهمیت بسیار زیادی دارد و فرد ممکن است برای دریافت این تایید حتی دست به رفتارهای خلاف عرف و ناهنجار بزند یا قانون شکنی کند. در واقع توجه دیگران، بیشترین چیزیست که فرد در این مرحله به آن نیاز دارد.
اگر بخواهیم به بخشهای بالغانهتر این مرحله نگاه کنیم، میتوان به تلاشمان برای پیدا کردن شغل ایده آل یا پیدا کردن موقعیت مناسب در زندگی اشاره کنیم.
مرحلهی سوم: ایگو سلف ego-self
سومین مرحله از مراحل خودشناسی ایگو سلف است. این مرحله یکی از جذابترین مراحل رشد و خودشناسی هر انسانی را تشکیل میدهد. وقتی به این مرحله میرسیم، هیچکس را در این دنیای پهناور به اندازهی خودمان قبول نداریم. این خود را قبول داشتن به معنای غرور یا خودشیفتگی نیست. بلکه در این مرحله خودمان را به خوبی میشناسیم، از ضعفها و نقاط قوتمان آگاهیم و تنها کسی که با آن رقابت میکنیم و میخواهیم چیزی را به او ثابت کنیم، خودمان هستیم.
وقتی در این مرحله به خودمان میآییم متوجه میشویم که بسیاری از رفتارها را که تا پیش از این برای خوشحال کردن دیگران انجام میدادیم دیگر انجام نمیدهیم چراکه به خودمان آسیب میزنند و برعکس بسیاری از رفتارها را تنها به این دلیل انجام میدهیم که تاییدی درونی و بدون وابستگی به نظر دیگران دریافت کنیم. ممکن است فرد در این مرحله با شغل، جایگاه و موقعیت قبلی خود خداحافظی کند و فقط به سراغ کاری برود که از ابتدا آن را آرزو میکرده و او را خوشنود میکند.
مرحلهی چهارم: ایگو گادego-god
در این مرحله حتی دیگر از خودمان هم گذشتهایم. بسیاری از افراد میگویند که در این مرحله تنها چیزی که برای ما اهمیت دارد و ما دوست داریم رضایت او را جلب کنیم خداست. این نکته درست است اگر مفهوم خدا را درست تعریف کنیم و او را به معنای پدیدآورندهی زندگی و قدرتی بالاتر از تمام قدرتهای دیگر در نظر بگیریم. در این مرحله فرد از وجود متناهی و محدود خودش عبور میکند و با وجود نامتناهی جهان یکی میشود.
مراحل خودشناسی و کلام آخر:
اگر تمام این چرخهها را به درستی طی کنیم، میتوانیم یک زندگی کامل را برای هر چهار مرحلهی آن در نظر بگیریم. در سالهای نخستین زندگی، تنها چیزی که برای ما اهمیت دارد رضایت والدینمان و تایید آنهاست. اگر سعی میکنیم نمرهی خوب بگیریم یا به بایدها و نبایدها عمل کنیم، تنها به این دلیل است که آنها را خشنود کنیم. وقتی از این مرحله گذر کردیم، در آغاز نوجوانی، برای اثبات خودمان به دیگران بهویژه دوستانمان همه کار میکنیم. از مدل مو و شیوهی عجیب لباس پوشیدن گرفته تا بعد که بالغتر شدیم و به جوانی رسیدیم، انتخاب شغل و رشتهای که مورد تایید دیگران باشد.
به ابتدای دورهی میانسالی که رسیدیم و جوانی را پشت سر گذاشتیم، تازه میفهمیم که در این دنیا تنها خودمان اهمیت داریم. ممکن است تمام امکانات و داشتههای قبلی را برای بدست آوردن رضایت درونی خودمان کنار بگذاریم و به سراغ کاری برویم که حتی با درآمد کمتر ما را خوشحال میکند.
و در انتهای این مسیر پر پیچ و خم شناخت خودمان، میفهمیم که تمام اینها در برابر نیرویی که چرخهی زندگی را به حرکت در میآورد هیچ است و تازه در این مرحله مفاهیم نامتناهی مانند خوشحالی، عشق واقعی و رضایت، عمیقا برایمان اهمیت پیدا میکند. مهم نیست که دنیا و شرایط زندگی چطور باشد. فردی که به این مرحله برسد عمیقا با خود و با دیگران در صلح و آرامش است.
عالی بود خیلی ممنون،ممکنه آدم در لحظه هایی در سطح بالاتر باشه و مواردی وجود داشته باشه که در سطح پایین تر قرار بگیره؟