عملکرد شغلی چیست و چه مولفههایی دارد؟
میخواهیم دربارهی عملکرد شغلی صحبت کنیم. اما پیش از آن، بیایید همه با هم به یک واژه فکر کنیم و ببینیم که با شنیدن نام این واژه چه تصاویری در ذهنهایمان تداعی میشود؟
هنگامی که واژهی عملکرد شغلی را میشنویم چه تصاویری در ذهنمان به وجود میآیند؟ آیا به فکر افزایش حقوق میافتیم؟ مدیرمان را میبینیم که به ما لبخند میزند و از ما راضیست؟ به فکر ارتقا موقعیت شغلی میافتیم؟ یا خودمان را پشت سیستم کاری میبینیم که با سرعت هرچه تمام مشغول کار کردنیم؟
تجربه نشان داده که اگر تصاویر ذهنی ما را در کنار هم جمع کنند، و هر کدام را بررسی کنند، تعداد کمی از ما هستیم که با تصور واژهی عمکرد شغلی، مفاهیمی ثابت و یکسان برایمان تداعی میشود.
شاید به همین دلیل باشد که اغلب موارد در ارتقای عملکرد شغلی دچار مشکل میشویم. وقتی از چیزی تعریفی ثابت نداریم چگونه میخواهیم به آن دست پیدا کنیم؟
این مسئله، یعنی ابهام در تعریف عملکرد شغلی نهتنها برای کارمندان که حتی برای مدیران هم وجود دارد و باعث میشود که کار از این هم سختتر بشود.
به همین دلیل در این مقاله میخواهیم عملکرد شغلی را یکبار برای همیشه تعریف کنیم و ببینیم چه مولفههایی دارد؟ همراهمان باشید.
اهمیت عملکرد شغلی در فضای کسب و کارها:
اگر مدیران یک شرکت و تیمهای منابع انسانی را جمع کنیم و از آنها بخواهیم یک واژه را نام ببرند که بیشتر از هر واژهی دیگری هنگام استخدام افراد برایشان اهمیت دارد، به احتمال بسیار قوی، آن واژه «عملکرد» خواهد بود.
تقریبا همیشه برای تصمیمگیری دربارهی یک کارمند به این فکر میکنیم که آیا عملکرد او بهینه هست یا نه؟ این عملکرد همچنین بر روی میزان پاداش و حقوق دریافتی و همچنین بر روی محاسبهی تاثیرگذاری فرد درطول مدت همکاری او با یک سازمان دارای اهمیت است.
پس وقتی از مفهوم عملکرد شغلی حرف میزنیم باید بدانیم که این مفهوم چه وزنهی سنگینی در کسب و کارهاست و چه اهمیتی دارد. برای واژهای با این درجه از اهمیت، اول از همه باید به فکر یک تعریف دقیق باشیم.
تعریف عملکرد شغلی چیست؟
عملکرد شغلی را میتوان مجموعهای از رفتارها و فعالیتها، که یک فرد انجام میدهد تا کل سازمان و یک مجموعه را به اهدافش نزدیک کند نامید.
اگرچه این تعریف به نظر کامل میرسد و وقتی آن را بررسی میکنیم میبینیم که به تصویر ذهنی بسیاری از ما از واژهی عملکر شغلی نزدیک است، اما واقعیت این است که تا وقتی با دقت به مفهوم عملکرد شغلی نگاه نکنیم، نمیتوانیم تعریفی ثابت از آن ارائه بدهیم. چرا که خود مفهوم عملکرد شغلی به مولفهی عملکرد وظیفهای و عملکرد زمینهای تقسیم میشود:
عملکرد وظیفهای یا Task Performance:
این نوع از عملکرد تقریبا چیزیست شبیه همان تصاویری که در بالا در ذهنمان تداعی شد. وقتی بررسی میکنیم که فرد با کاری که به او محول شده چطور رفتار کرده و در انجام آن تا چه حد موفق بوده یا فعالیتهایش تا چه حد اثربخش بوده است و به طور کلی آیا فعالیتهای او برای کل یک مجموعه اثر بخش بوده است یا نه، در واقع عملکرد شغلی وظیفهای را بررسی میکنیم.
مثالهایی از عملکرد وظیفهای:
به عنوان مثال برای یک رانندهی اتوبوس، تعداد دفعاتی که بدون تاخیر و سر موقع در هر یک از ایستگاهها حاضر میشود، میزان تخلفات ثبت شده بر روی گواهینامهی او و همچنین عدم توقف او در مکانهایی غیر از ایستگاه اتوبوس، از مولفههای اندازهگیری عملکرد وظیفهای به حساب میآیند.
یا برای کارمندی که ارباب رجوع دارد، نسبت تعداد افرادی که به درخواستشان رسیدگی میشود و از نتیجه راضی هستند، به کل مراجعین میتواند یکی از مولفههای ارزیابی عملکرد وظیفهای باشد.
در واقع در بحث ارزیابی عملکرد وظیفهای، ما صرفا به وظایف اصلی یک فرد در سازمان نگاه میکنیم و بررسی میکنیم که آیا این فرد در انجام وظایفش موفق بوده است یا نه. طبیعتا در این اندازهگیری، هم شاخصهای مثبت و هم منفی وجود دارند.
آیا تنها بسنده کردن به عملکرد وظیفهای برای رشد کسب و کارمان کافیست؟
با تعریفی که از عملکرد وظیفهای داشتیم، ممکن است این سوال برای شما هم به وجود آمده باشد که آیا همین که یک فرد به وظایف شغلیاش درست عمل کند کافیست و لازم نیست از او انتظار دیگری داشت؟
آیا همین که یک کارمند حوزهی برنامه نویسی مسئولیتهایی که در ابتدای پروژه بر عهدهی او گذاشته شده را درست تحویل بدهد و در زمان اتمام پروژه یک خروجی مناسب از او بگیریم کافیست و دیگر نباید انتظاری از او داشت؟ یا برای یک معلم، همین که شاگردانش به او در ارزیابی آخر سال نمرهی کافی بدهند کافیست؟
پاسخ سوالات بالا باعث شده تا روانشناسان مولفهی دیگری را هم به مولفهی عملکرد شغلی وظیفهای اضافه کنند. مولفهای که آن را با نام عملکرد شغلی زمینهای یا عملکرد زمینهای میشناسیم.
در واقع، زمانی که ما دربارهی کار در اجتماع صحبت میکنیم، شاخصههای دیگری هم در بحث عملکرد، اهمیت پیدا میکنند و دیگر نمیتوانیم صرفا به درست انجام شدن یک وظیفه فکر کنیم.
در واقع اگر فقط عملکرد وظیفهای دارای اهمیت بود دیگر لازم نبود که در کنار مصاحبههای تخصصی و تکنیکی برای استخدام، از ما سوالات شخصیتی هم بپرسند و عملکردمان را در مواجهه با کل سازمان ارزیابی کنند. همین کمبود و فقدان باعث به وجود آمدن مولفهی عملکرد زمینهای شد.
عملکرد شغلی زمینهای یا Contextual Performance:
همانطور که از اسمش پیداست، عملکرد شغلی زمینهای، در واقع به بررسی عملکرد ما در زمینه و در بستر یک سازمان میپردازد. عملکرد زمینهای در واقع این مسئله را بررسی میکند که فرد تا چه حد حاضر است فراتر از وظایف کاریاش در سازمان عمل کند؟
فرض کنید که در یک شرکت بزرگ، در یک گروه تخصصی کار میکنید. زمانی که برای ریختن چای یا قهوه میروید تا چه حد به فکر دیگر همکارانتان هستید؟ آیا فقط برای خودتان چای میریزید یا از دیگران هم میپرسید و آنها را هم مد نظر قرار میدهید؟
فکر کنید شما علاقهی زیادی به مسائل فنی دارید و امروز که به سر کار رفتهاید متوجه شدهاید که سیستم سرمایشی به مشکل خورده و مسئول تاسیسات هم تلفنش را جواب نمیدهد. آیا حاضر میشوید که برای تعمیر سیستم تلاشتان را بکنید یا لااقل نگاهی به آن بیاندازید یا فکر میکنید که مشکل شما نیست؟
یا فرض کنید که آبدارچی شرکت درست در لحظهای که قرار است برای شما چای بیاورد، حواسش پرت میشود و لیوان را روی زمین میاندازد و میشکند. حاضر هستید به او در جمع کردن لیوان شکسته کمک کنید؟
چگونه میزان عملکردمان را ارتقا دهیم؟
پاسخهایتان به سوالات بالا، میزان عملکردتان در حوزهی عملکرد شغلی زمینهای را مشخص میکند. وقتی به مفهوم عملکرد شغلی زمینهای نگاه میکنیم، دیگر یک فرد را با وظایفش نمیسنجیم بلکه او را به عنوان یک فرد در رابطه با یک کل بزرگ و یک سازمان بررسی میکنیم. و در این مسیر به ارتباطات و تعاملات او با تک تک اجزای سازمان نگاه میکنیم. از ارتباطات ساده مثل گفتگوهای روزمره تا تصمیمهای بزرگ، در این مولفه از عملکرد شغلی مورد بررسی قرار میگیرد.
حالا که تعریفمان از واژهی عملکرد شغلی مشخص شدهاست و شاخصههای اصلی آن را میدانیم، وقت آن رسیده که دوباره به این مفهوم نگاه کنیم و ببینیم که در هر کدام از مولفههای عملکرد شغلی تا چه حد موفق بودهایم.
آنچه امروزه گریبانگیر بسیاری از افراد و شرکتهاست این است که چه بسا افرادی با عملکرد شغلی وظیفهای بسیار بالا در آن مجموعهها فعالیت میکنند اما عملکر زمینهای بسیار پایینی دارند یا برعکس. یادمان باشد که افزایش عملکرد، یک مهارت اکتسابیست و باید برای آن تمرین کنیم. چه فرصتی بهتر از آن که از همین امروز برای بهتر شدن عملکردمان تلاش کنیم؟