توسعه فردی

نکاتی درباره‌ی استرس و افسردگی شغلی و شیوه‌ی مدیریت آن‌ها

افسردگی شغلی:حالا دیگر کم‌تر کسی را می‌توان پیدا کرد که درباره‌ی تاثیر افسردگی بر زندگی روزمره اطلاعی نداشته باشد. افسردگی را حالا می‌توان در کنار خطرناک‌ترین و آسیب‌زننده ترین بیماری‌های دنیا قرار داد.

شاید به دلیل همین اهمیت باشد که پژوهشگران بسیاری روی این بیماری آسیب‌زا تحقیق کرده‌اند و آزمایشگاه‌های فراوانی سعی کرده‌اند تا به اکسیری برای درمان کامل افسردگی برسند.

با اینکه هنوز این اکسیر جادویی کشف نشده است که بتوان یک شبه از شر افسردگی و عوارضش خلاص شد، اما باید بدانیم هم‌چنان راهکارهایی وجود دارند که به ما کمک می‌کنند مسلح‌تر به سراغ نبرد با افسردگی برویم. از تمرین‌ها و ورزش‌های هوازی گرفته تا مشاوره گرفتن و مصرف قرص‌های افسردگی.

تا اینجای مطلب، به نکاتی اشاره کردیم که در اغلب مقالات و مطالب می‌توان آن‌ها را یافت، مشکلی که ما داریم این است که همیشه افسردگی را یک پدیده‌ی کلی می‌دانیم و به دنبال راه‌حلی برای درمان همه نوع آن هستیم. حال آن‌که اگر به سراغ ریشه‌های افسردگی و استرسمان برویم، می‌توانیم آن را با مهارت بهتری حل کنیم و مدیریت افسردگی را در پیش بگیریم.

افسردگی شغلی

در این مقاله می‌خواهیم قبل از بررسی افسردگی به مفهوم استرس کاری به عنوان یکی از جدی‌ترین دلایل ایجاد افسردگی بپردازیم. یکی از انواع استرس، استرس کاری و شغلی‌ست. استرس شغلی، یکی از پررنگ‌ترین دلایل ایجاد اختلال در زندگی روزمره‌ی ما و احساس افسردگی‌ست. برای همین در این مقاله می‌خواهیم با هم درباره‌ی این نوع از استرس صحبت کنیم، ببینیم چه راهکاری پیش روی ماست و از همه مهم‌تر، در محیط کار باید با استرس شغلی دیگران چطور برخورد کنیم؟

استرس شغلی چیست؟

ابتدا اجازه دهید که با هم بر سر تعریف مفهوم استرس شغلی، به توافق برسیم.

به‌طور کلی در هر مرحله از زندگی روزمره‌مان باید برای رسیدن به هدفی یا برآورده کردن کاری، از منابعی استفاده کنیم. این منابع می‌توانند تمرکز، انرژی و توان ما باشند. هر وقت این منابع، کمتر از حدی باشد که برای رسیدن به هدفمان نیاز داریم، ما دچار استرس خواهیم شد. در خصوص استرس شغلی هم تعریف بالا صدق می‌کند با این تفاوت که این منابع و تحمل استرس را در محیط شغلی و کاری تجربه می‌کنیم.

مقاله پیشنهادی:راه های کاهش استرس
راه های کاهش استرس

 

مدیریت افسردگی

 

استرس شغلی از چه جنبه‌هایی دارای اهمیت است؟

حالا که تعریف استرس شغلی را می‌دانیم بیایید ببینیم چرا این استرس و توجه به آن اهمیت دارد؟

برای شناخت اهمیت استرس شغلی باید بدانیم این نوع از استرس می‌تواند بر جنبه‌های مختلفی از زندگی‌مان اثر بگذارد. به طور کلی جنبه‌های اثرگذاری استرس را می‌توان به سه دسته‌ی رفتاری، روانشناختی و فیزیولوژیک تقسیم کرد.

وقتی دچار تبعات رفتاری استرس شغلی باشیم، ممکن است صبح که از خواب بیدار می‌شویم تمایلی برای رسیدن به محل کار نداشته باشیم یا از نظر عاطفی تعلقی بین خودمان و محل کارمان احساس نکنیم. از تبعات روانشناختی استرس شغلی می‌توان به کاهش اعتماد به نفس، اضطراب و افسردگی اشاره کرد. تبعات فیزیولوژیک استرس شغلی هم شامل افزایش فشار خون، مشکلات قلبی و عروقی، سر درد و ضعیف شدن سیستم ایمنی بدن هستند.

 

چه کمبود‌هایی در محیط کار می‌تواند ما را به استرس و افسردگی شغلی برساند؟

اینجا دانستیم که استرس تا چه حد می‌تواند باعث ایجاد افسردگی در محل کار بشود و با تعریف آن آشنا شدیم همچنین انواع تبعات استرس را شناختیم و اهمیت آن‌ها را بررسی کردیم. حالا بیایید ببینیم که چه اتفاق‌هایی در محل کار می توانند باعث احساس استرس شغلی و افسردگی شوند؟

  • کمبود منابع:

فرض کنید از صبح که کارتان را آغاز می کنید با سیستمی کار کنید که به سختی روشن می‌شود، پرینتر محل کار از کار افتاده باشد، یخچال به تازگی سوخته باشد و در محل کارتان کتری برای جوش آوردن آب و نوشیدن چای نداشته باشید. چه احساسی پیدا می‌کنید؟

تک تک این اتفاقات باعث می‌شوند که منابع ما برای رسیدن به اهدافمان کم و کم‌تر بشوند و طبق تعریفی که در بالا داشتیم همین کمبود منابع می‌تواند باعث احساس اضطراب و افسردگی شود. بدانید و آگاه باشید که داشتن منابع مناسب و دسترسی به امکانات شغلی حق شماست. اگر کارمند باشید، این حق را دارید که با توضیح شرایط وضعیت را بهتر کنید و اگر کارفرما باشید باید بدانید که اگر همچنان منابع مورد نیاز کارمندانتان را تامین نکنید، باید انتظار افسردگی آن‌ها را داشته باشید.

  • شرایط نامطلوب محیطی در محل کار:

یکی دیگر از مسائلی که به سادگی می‌تواند باعث اضطراب و  افسردگی شغلی بشود و با این حال گاهی اصلا متوجه آن نیستیم، عوامل محیطی‌ست. اینکه هر روز نور مستقیم خورشید به صفحه‌ی مانیتورمان بتابد، اینکه صداهای آزار دهنده‌ای در محل کارمان وجود داشته باشد، اینکه نظافت محل کارمان درست انجام نشده باشد، همه و همه باعث می‌شوند که کارمندان به مرور زمان تبدیل به افرادی افسرده و مضطرب بشوند. و نتوانند افسردگی‌شان را به درستی مدیریت کنند.

افسردگی شغلی

  • ساعات نامتعارف کاری:

شاید مدیران بسیاری را دیده‌ باشید که با افتخار درباره ی اینکه کارمندانشان تا پاسی از شب در شرکت می‌مانند حرف بزنند یا با غرور به شما بگویند که کارمندان در هر ساعتی از شبانه روز آماده‌ی پاسخگویی به تلفن‌های آن‌ها هستند.

شاید داشتن کارمندانی که از طلوع خورشید تا پاسی از شب کار می‌کنند برای خیلی از افرادی که قصد راه اندازی یک کسب و کار را دارند خوشایند به نظر برسد. اما باید بدانیم که به همان اندازه که به ساعت کاری و استراحت کارمندانمان توجه می‌کنیم، به همان اندازه استرس و افسردگی آن ها را بالا برده‌ایم و همین افسردگی شغلی ضرری را به کسب و کار ما می زند که با هیچ اضافه کاری قابل جبران نیست. کارمندان باید زمان کافی برای استراحت و ساعت مشخص کاری داشته باشند. هم‌چنین از تماس با آن‌ها در ساعات غیر کاری باید پرهیز کرد.

  • عدم وجود شفافیت:

آخرین مسئله‌ای که می‌خواهیم در این بخش به آن بپردازیم، مسئله‌ی عدم وجود شفافیت و وجود ابهامات در محل کار است. وقتی که به کارمندان وظایف کاری‌شان را به طور کامل توضیح نداده باشیم، وقتی در هنگام مصاحبه و استخدام به سراغ افرادی با چهارچوب‌های اخلاقی می‌رویم اما در زمان کار اخلاقیات را رعایت نمی‌کنیم، وقتی با همکارمان صادق نیستیم، زمانی که کارمندان به هر دلیلی نگران اخراج شدن و از دست رفتن جایگاهشان هستند، همه‌ی این‌ها می‌تواند مقدمه‌ی به‌وجود آمدن استرس و افسردگی شغلی باشند. چقدر با کارمندانمان صادق‌ایم؟ چقدر از حال آن‌ها باخبریم؟ آیا آن‌ها ما را مانند یک همکار قابل اعتماد می‌دانند که در هنگام تجربه‌ی افسردگی و اضطراب آن را با ما درمیان بگذارند و از ما راهنمایی می‌گیرند؟ یا چنان دیوار بلندی بین خود و کارمندانمان کشیده‌ایم که هیچ چیز دیگر غیر از ساعات کاریشان برایمان اهمیت ندارد؟

مقاله پیشنهادی:مدل رفتارشناسی دیسک
مدل رفتارشناسی دیسک

 

افسردگی شغلی

انتخاب با شماست که می خواهید در کدام دسته قرار بگیرید. تنها این را بدانید که حتی اگر اهداف کاری را در اولویت قرار دهیم، تنها زمانی می‌توانیم به این اهداف برسیم که همکارانی سالم و توانمند داشته باشیم که به خوبی بتوانند استرس و افسردگی‌شان را مدیریت کنند و برای شناخت و درمان به موقع آن اعتماد به نفس کافی را داشته باشند. اعتماد به‌نفس که ما می‌توانیم به عنوان یک همکار به آن‌ها هدیه بدهیم.  

 

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا