تفاوت بین سیاست پولی با مالی چیست؟
تفاوت سیاست پولی با مالی: سیاست پولی شامل تغییر نرخ بهره و تأثیرگذاری بر عرضه پول است. سیاست مالی دولت شامل تغییر نرخ مالیات و میزان هزینههای دولت جهت تأثیرگذاری بر تقاضای کل در اقتصاد است. آنها هر دو برای پیگیری سیاستهای رشد اقتصادی بالاتر یا کنترل تورم استفاده میشوند.
تفاوت سیاست پولی با مالی:
سیاستهای پولی معمولاً توسط بانک مرکزی یا مقامات پولی انجام میشود و شامل موارد زیر است:
۱٫تعیین نرخ بهره پایه(به عنوان مثال بانک انگلیس در انگلستان و فدرال در ایالات متحده)
۲٫تأثیرگذاری بر عرضه پول به عنوان مثال: سیاست کاهش کمّی برای افزایش عرضه پول.
سیاست پولی چگونه کار می کند؟ ابزارهای سیاست پولی چیست؟
بانک مرکزی ممکن است ۲ درصد هدف تورم داشته باشد. اگر احساس کنند تورم بیش از هدف تورم خواهد بود، در این شرایط رشد اقتصادی خیلی سریع است و در نتیجه آنها نرخ بهره را افزایش خواهند داد.
نرخ بهره بالاتر باعث افزایش هزینههای استقراض و کاهش هزینههای مصرفی و سرمایه گذاری میشود و این فرایند منجر به کاهش تقاضای کل و کاهش تورم میشود.
اگر اقتصاد به سمت رکود رفت، بانک مرکزی نرخ بهره را کاهش خواهد داد.
تعریف سیاست مالی:
سیاست مالی توسط دولت انجام میشود و شامل تغییرات زیر است:
- سطح هزینههای دولت
- سطح مالیات
برای افزایش تقاضا و رشد اقتصادی، دولت مالیات را کاهش داده و هزینهها را افزایش میدهد که این کار منجر به کسری بودجه بالاتر میشود. برای کاهش تقاضا و تورم، دولت میتواند نرخ مالیات را افزایش داده و هزینهها را کاهش دهد، این شرایط منجر به کسری بودجه کمتری میشود.
نمونهای از سیاست مالی انبساطی:
در رکود اقتصادی، دولت ممکن است تصمیم بگیرد وام را افزایش دهد و هزینههای زیربنایی بیشتری را خرج کند. ایده این است که این افزایش هزینههای دولت باعث تزریق پول به اقتصاد شده و به ایجاد شغل کمک میکند. همچنین ممکن است یک اثر چند برابر شده و در آن تزریق اولیه به اقتصاد باعث تحمل هزینههای بالاتر میشود. این افزایش تقاضای کل میتواند به اقتصاد کمک کند تا از رکود خارج شود. دولت با ارائه محرک مالی(کاهش مالیات بر ارزش افزوده) به فکر خارج کردن اقتصاد از رکود است.
اگر دولت احساس کرد که مشکل تورم وجود دارد، آنها میتوانند سیاستهای مالی نزولی(مالیات بالاتر و هزینههای پایینتر) را دنبال کنند تا نرخ رشد اقتصادی کاهش یابد.
کدام یک از سیاست پولی یا مالی برای اقتصاد موثرتر است؟
در دهههای اخیر، تفاوت سیاست پولی با مالی مورد توجه قرار گرفته است اما سیاست پولی محبوبتر شدهاند زیرا:
به دلیل اینکه سیاست پولی توسط بانک مرکزی تعیین میشود، این سیاستها باعث کاهش نفوذ سیاسی میشود(به عنوان مثال ممکن است سیاستمداران قبل از انتخابات عمومی، نرخ بهره را جهت ایجاد یک اقتصاد رونق کاهش دهند).
سیاست مالی میتواند عوارض جانبی بیشتری برای اقتصاد گستردهتر داشته باشد. به عنوان مثال: برای کاهش تورم، سیاست مالیات بالاتر و هزینههای پایینتر کارساز نخواهد بود و دولت ممکن است تمایلی به پیگیری این کار نداشته باشد.
همچنین، هزینههای پایینتر میتواند منجر به کاهش خدمات عمومی شود در حالی که مالیات بر درآمد بالاتر میتواند انگیزههایی برای کاریابی ایجاد کند.
پول گرایان معتقدند سیاست مالی انبساطی(کسری بودجه بالاتر) احتمالاً باعث رشد اقتصادی خواهد شد. هزینههای بالاتر دولت، هزینههای بخش خصوصی را کاهش میدهد و وام بالاتر دولتی نرخ بهره را بالا میبرد.
سیاست مالی انبساطی(به عنوان مثال هزینههای بیشتر دولت) ممکن است منجر به فشار آوردن بر روی گروههای ذینفع جهت تحمل هزینههایی شود که واقعاً مفید نیستند و کاهش آنها بعد از پایان دوره رکود، دشوار خواهد بود.
اجرای سیاست پولی سریعتر است. نرخ بهره میتواند ماهانه تعیین شود. رکود اقتصادی اخیر نشان میدهد که سیاستهای پولی نیز میتوانند محدودیتهای بسیاری داشته باشند. این محدودیتها عبارتند از:
*هدفمندی تورم بسیار حیاتی است. در دوره ۲۰۰۰-۲۰۰۷، تورم کم بود اما بانکهای مرکزی از رونق ناپایدار در بازار مسکن و وام بانکی چشم پوشی کردند.
*دام نقدینگی. در رکود اقتصادی، کاهش نرخ بهره ممکن است برای افزایش تقاضا کافی نباشد زیرا بانکها نمیخواهند وام دهند و مصرف کنندگان به خاطر هزینه کردن بیش از حد عصبانی هستند. در ماه مارس ۲۰۰۹ نرخ بهره از ۵٪ به ۰٫۵٪ کاهش یافت اما این مسئله رکود اقتصادی در انگلیس را حل نکرد.
*بی اثری میزان کمّیت پول، اگر بانکها فقط بخواهند پول اضافی را در ترازنامه خود نگه دارند، تولید پول ممکن است بیاثر باشد.
*مخارج دولت به طور مستقیم تقاضا را در اقتصاد ایجاد میکند و میتواند شروع مناسبی را برای خروج اقتصاد از رکود فراهم کند. بنابراین، در رکود عمیق، تنها تکیه بر سیاستهای پولی جهت بازگرداندن تعادل در اقتصاد کافی نیست.
*در دام نقدینگی، سیاست مالی انبساطی باعث خروج از رکود نمیشود زیرا دولت برای تزریق تقاضا به اقتصاد از پس انداز مازاد استفاده میکند.
*در یک رکود عمیق، سیاست مالی انبساطی ممکن است جهت اعتماد به نفس مهم باشد البته اگر سیاست پولی اثبات شده باشد.
تفاوت سیاست پولی با مالی: یک مرور کلی
سیاست پولی و سیاست مالی به دو ابزار شناخته شده مورد استفاده برای تأثیرگذاری بر فعالیت اقتصادی یک کشور اشاره دارد. سیاستهای پولی در درجه اول مربوط به مدیریت نرخ بهره و کل عرضه پول در گردش است و به طور کلی توسط بانکهای مرکزی تعیین میشود.
سیاست مالی یک اصطلاح جمعی برای اقدامات مالیاتی و هزینهای است. سیاست مالی توسط قوای مجریه و مقننه دولت تعیین میشود.
ابزارهای سیاست پولی و مالی:
- هر دو سیاست پولی و مالی ابزارهای اقتصادی هستند که برای مدیریت یا تحریک اقتصاد استفاده میشوند.
- سیاست پولی نرخ بهره و عرضه پول در گردش را مورد بررسی قرار میدهد و به طور کلی توسط یک بانک مرکزی اداره میشود.
- سیاستهای مالیاتی به پرداخت مالیات و هزینههای دولت میپردازد و عموماً توسط قوانین دولتی تعیین میشود.
- سیاست پولی و مالی در کنار هم تأثیر زیادی بر اقتصاد یک کشور، مشاغل آن و مصرف کنندگان آن دارند.
- سیاستهای پولی در تلاش است تا فعالیت اقتصادی را برانگیزد، در حالی که سیاستهای مالی تلاش میکند ترکیب کل هزینهها را برطرف کنند.
- تفاوت سیاست پولی با مالی، سیاست مالی به طور کلی تأثیر بیشتری بر مصرف کنندگان نسبت به سیاست پولی دارد، زیرا میتواند منجر به افزایش اشتغال و درآمد شود.
ممنون که این اطلاعات مفید و طبقه بندی شده رو به اشتراک می گذارید
مرسی از وقتی که گذاشتید.
تشکر از معلومات مفید شما
عالی بود
با سپاس
عالی بود