مدیران موفق چه عاداتی دارند
عادات مدیران موفق
در این مقاله میخواهیم با عادات مدیران موفق آشنا شویم؛ زیرا این عادات هم در زندگی شخصی و هم در حوزه فعالیت کاری مدیران تاثیر چشمگیری خواهد داشت.
مدیران موفق میدانند که موفقیت فرآیندی زمانبر است و یکشبه بهدست نمیآید. لازمه موفقیت کار و تلاش روزانه است؛ پس باید تمام فعالیتها را حول رسیدن به اهداف و موفقیت برنامهریزی کرد.
مدیران موفق و خوشآوازه فعالیتها و عملکردهایشان را بنابر عادتهایی تنظیم میکنند که نام و آوازه وموفقیتشان را پشتیبانی کند. عادتهای درست کمک میکنند تا در مسیر درستی برای موفقیت قدم بردارید و حتی در شرایط دشوار به دیگران هم کمک کنید.
هرروز مطالعه کنید
مدیران موفق هرگز از منفعتی که ممکن از مطالعه نسیبشان بشود غافل نمیشوند. مطالعه که خود نوعی تفریح انگیزهبخش به حساب میآید، روی ذهن تاثیر چشمگیری میگذارد.
از طرفی باعث افزایش تمرکز و کاهش اضطراب میشود و همچنین مهارت استدلال کردن و نویسندگی را نیز تقویت میکند. برای موفقیت در عرصه مدیریت باید همیشه آماده یادگیری نکات و مطالب جدید بود، مطالعه در این راه به شما کمک بسزایی میکند.
خود را به چالش بکشید
زندگی مدیران بزرگ توام با چالشها است. چالشها باعث میشوند تا علاوه بر افزایش سطح اطلاعات و تقویت مهارتها، اعتمادبهنفس در شخص افزایش یافته و جرئت دوباره انجام دادن آن را داشتهباشد.
به عبارتی شخص به خود ایمان میآورد که میتواند اهداف خود را بهدست آوردن و رویاهایش را عملی کند. گاهی چالشها باعث پیشرفت و تقویت مهاتها میشود، اما گاهی فقط سبب دردسر میشود که یک مدیر خوب باید بتواند چالشها را تشخیص دهد.
لازمه مدیریت خوب کارهای بزرگی است که رهبران گروهها و تیم را به بالاترین درجهها برساند. قطعا با کاری نکردن و نگاه کردن هیچ کاری پیش نمیرود.
سلامتیتان را در اولویت قرار دهید
سلامتی یکی از موارد مهمی است که همواره مورد اهمیت مدیران بزرگ بوده است، زیرا سلامتی عاملی تاثیرگذاری بر بهدست آوردن فرصتها است. بعضی معتقدند سلامتی جسمی تاثیر چشمگیری بر سلامت روح و روان دارد و اگر جسم سالم نباشد نمیتوان انتظار داشت که بالاترین سطح تواناییهای شخصی بهکار گرفته شود.
بنابراین باید ورزش کردن روزانه، خواب کافی، رژیم غذایی مناسب را در عادتهای روزانه قرار داد تا بدن استقامت کافی برای انجام کارها را داشتهباشد.
از کسانی که تحسینشان میکنید بیاموزید
مدیران برجسته بارها و بارها موفقیتهایی بهدست میآورند و اما گاهی بیش ازحد در مورد خطاهایشان از خودشان انتقاد میکنند. برای جلوگیری از این کار از افرادیکه در این امر از حرفهایتر هستند کمک گرفت و مشورت کرد. انتخاب چنین افرادی بهعنوان الگوی در واقع از میزان آشفتگی و اضطراب در شرایط چالشانگیز به مقدار چشمگیری میکاهد.
لازمه موفقیت در پشت سر گذاشتن موانع اعتدال و تسلط بر اعصاب است که بهره بردن از راهنماییهای افرادیکه فرد سرمشق خود قرار دادهاست، شرایط را محیا کردهاست. مدیران توانمند میدانند که هر مدیری نیاز به سرمشق دارند.
از شب قبل برای روز بعد برنامهریزی کنید
یکی از راههای موفقیت مدیران برنامهریزی برای روز بعد است. عدم شفافیت در کارهایی که باید انجام گیرد، باعث سردرگمی در انجام فعالیتهای خاص آن روز میشود.
شاید بعضی از وظایف را تکمیل شوند ولی فعالیتها ساماندهی نشدهاند و در آینده فرد درخواهدیافت که تمام کارهایی که اشتباها مشغول انجامشان بودهاست، در رسیدن به اهدافش هیچ تاثیری نداشتهاند.
ولی برنامهریزی برای روز بعد کارها را سامان بخشیده و کمک میکند تا کار بیشتری در زمان کمتری انجام گیرد.
اهدافتان را در مقابل چشمانتان قرار دهید
بسیاری از مدیران موفق به نوشتن چندباره اهداف در روز توصیه میکنند. بعضی دیگر بلند خواندن آنها را یهبار در روز کافی میدانند. این کارها توانایی فرد را در رسیدن به اهدافش افزایش میدهد و کمک میکند تا همچنان از اینکه در مسیر درستی قدم میگذارد، مطمئن باشد.
نقشه کشیدن و برنامهریزی برای اهدافت سردرگمی شخص را در رسیدن به مقاصدش کم میکند؛ در نتیجه احساس فوقالعادهای از رسیدن به خواستهها و اهدافش خواهدداشت. درنهایت مشخص میشود که موفقیت چقدر تاثیرگذار و انگیزهبخش خواهدبود.
حتی اگر چیزی ترسناک بهنظر میرسد به آن عمل کنید
ما در شرایطی احساس امنیت میکنیم که حس راحتی داشته باشیم. حال ممکن است همهچیز قابل پیشبینی و خستهکننده باشد. مدیران برجسته شرایط فعلیشان را با انجامدادن کارهای جدید، بزرگ و چشمگیر تغییرمیدهند، زیرا میدانند خلاقیت و شخصیت انسان در شرایط آسودگی شکل نمیگیرد.
اکثر انسانها بهدلیل اینکه تغییر ترسناک است، در منطقه امنشان میمانند و فقط از خود میپرسند : اگر نشد چه؟ چه میشود اگر دیرتر از آن زمانی که باید، تصمیم به انجام بگیرید؟ موارد ناشناخته ما را در ترس نگه میدارد، در همانجایی که به خواستههایمان برآورده نشدهاست.
باید یادبگیریم که از راههای همیشگیمان خارج شویم و قدم در راههای جدید گذاریم و خطرکنیم. شاید پیروز نشویم ولی میتوانیم از آن تجربه کسب کنیم.
دلایلی قوی و تاثیرگذار داشتهباشید
داشتن هدفی در زندگی سبب میشود تا آگاهانه و با علاقه زندگی کرد. وقتی شخص سرگرم هزاران کار مختلف است و هدف روشنی برای زندگیاش ندارد، ناخودآگاه در راهی اشتباه قدم برمیدارد. زیرا آرمانهاییکه دارد با اهداف و مقاصدش همراه نیست؛ بنابراین، وقتی به 5 تا 10 سال آیندهاش فکر میکند، میبیند به چیزهایی رسیدهاست که هرگز نمیخواسته.
استفن کوی در اینباره میگوید:« بالارفتن از نردبانی که بر دیوار درستی نهاده نشده فقط ما را سریعتر به جای اشتباه میرساند.» وقتی شخص دلایلش بر هدفگذاریاش را بشناسد، همه کارها و خطرکردنها ارزشمند خواهدبود. عشق نیز مسئله مهم و تاثیرگذاری بر این دلایل است زیرا افراد در پی رسیدن به اهداف در جهت پرورش دادن و حمایت کردن از کسانی هستند که دوستشان دارند و در تمام مراحل تحت پشتیبانیشان قرارگرفتهاند. در وجود مدیران بزرگ محبت بزرگی نسبت به دیگران وجود دارد که قادرند آن را به دیگران منتقل کنند.
شخصیت خودتان را بشناسید.
شناختی که فردی بر روی خودش دارد عاملی مهم در عملکرد مفید او است. شخصیت با وجود اینکه کسانیکه سمت رهبری را برعهده دارند مثل بقیه هستند اما بیشتر از دیگرافراد در گروه زیر ذرهبین است. خودآگاهی به اشخاص کمک میکند تا نقاط قوت و ضعف خودشان را بهتر بشناسند با اینحال ممکن است فرد متوجه بعضی عادتها و رفتارهای بد خود نمیشوند که موجب ناسازگاری با کارمندان میشود.
اما بهعنوان مدیر باید آگاهی درستی از خودتان داشتهباشید زیرا شما نقش پررنگتری در موفقیت خودتان و همه کارمندان بازی میکنید و در شرایطی که کدورتی بین شما و کارمندان بهوجود بیاید قادر به جبران خواهیدبود.
بهجای افسوسخوردن، راه حلی بیابید.
یافتن عواملی که سبب شکست خوردن یک طرح یا انجام نشدن ان در موعد مقرر میشود، بهترین راهی است که میتوان از پیشآمدن مجدد آن جلوگیری کرد. سرکوفت زدن به کارمندان روحیه خطرپذیری آنها را تضعیف میکند و باعث میشود تا برای جلوگیری از چنین اتفاقهایی ریسک نکنند. اما مدیران ماهر از پیشامدهای ناگوار درس میگیرند.
آنها مسئله را از همه جوانب بررسی کرده و راه حلهایی یافته و در نتیجه پروژهها و فرآیندها بهبود میابند. باوجود چنین مدیریتی در شرکت، تیم مطمئن خواهدبود در که مدیریت قادر به حل مشکلات در شرایط مشابه است.
فنون ارتباط موثر با افراد را فرا بگیرید.
مدیران اغلب در حال برقراری ارتباط با دیگران هستند یا در جلسات داخلی شرکت حاضرند یا در جلسات سازمانی، گاهی اوقات ملاقاتها فردی است، گاهی اوقات ارائه مطالبی در برابر تعداد زیادی حضار در یک نشست است. بهعنوان مدیری توانمند باید نقاط ضعف و قوت خود را در هر شرایطی به خوبی شناخت و ارتباطی موثر با افراد برقرار کرد.
انعطافپذیر باشید.
موفقیت در زندگی یا کسبوکار تضمینشده نیست؛ بنابراین، مدیران باید با اعتمادبهنفس با شکستها و موفقیتهایشان با اعتمادبهنفس برخورد کنند تا بتوانند در آینده موفقیتهای بزرگتری بهدست بیاورند.
چیزیکه ممکن است در طی انجام پروژه فاجعه بهنظر برسند در مقایسه با موفقیتهای بزرگتر چیزی بهنظر نمیرسند. تجربه نشان داده که گلچین مطالب از هرآنچه که آموخته شده تیمها را سریعتر به موفقیت میرساند. آیندهنگری به افراد کمک میکند تا در شرایط بحرانی انعطافپذیر بوده و درست تصمیم بگیرند.
مسئول باشید.
مدیران باید مسئولیت هرچیزی را که مسبب آن هستند، بپذیرند؛ با اینکار آنها در کارمندان و اعضای تیمشان عادت خوبی را نهادینه میکنند، اما اگر مسئولیت کارها به گردن کس دیگری بیندازید به آنها میآموزید تا پاسخگوی کارهایی که انجام میدهند، نباشند. واکنش اعضای گروه در برابر اتفاقاتی که روزانه میافتد و پاسخگویی یا عدم پاسخگوییشان آینه عملکرد مدیریت یک شرکت است. مسئول بودن در قبال موفقیتها و شکستهای یک گروه و شناسایی موفقیتها در هر مرحله فضایی انگیزهبخش در گروه بهوجود میآورد.
دائما در حال آموختن باشید.
برای اینکه فردی بتواند مدیریت کند لازم نیست علامه باشد اما آشنایی داشتن با موضوعات مختلف کمک میکند تا در مواجهه با چالشهای غیرمنتظره نهتنها آشفته نشود بلکه با آرامش و علم خود قادر به بررسی همهجانبه مسئله باشد. حال تحصیلات در رشتههای گوناگون و ادامه یادگیری در زمینههای مختلف شرایط بهتری را برای مدیران فراهم میآورد.
مدیران موفق به یادگیری و مطالعه به چشم تفریح نگاه میکنند نه کاری طاقتفرسا که باید انجام گیرد؛ بهطوریکه مبحثی را که اطلاعات کمی در مورد آن دارند به خوبی فرامیگیرند، درنتیجه پذیرای پیامدها و چالشهای مربوط به آن هستند. فقط باید متواضع و انعطافپذیر بود تا مطالب جدید را آموخت.
به جزئیات توجه کنید.
تصمیمگیری خوب مهارتی است که لازمه آن داشتن درک درستی از مشکل و راه حل های احتمالی آن است. مدیران باید اطلاعات همهجانبه در ارتباط بامسائل داشتهباشد و فقط به افرادی که مسئولیت به آنها محول شده اتکا نکنند هرچند کمک و مشورت متخصصان تاثیر چشمگیری بر روند تجزیه و تحلیل جزئیات مشکلات و یافتن راه حلهای احتمالی دارد.
درواقع مدیر باید در همه مراحل حل مسئله شانهبهشانه افراد تیم حضور داشتهباشد زیرا گاهی اینطور بهنظر میرسد که مسائل منتظر مدیران و رهبران گروهها هستند تا حلشوند.
تمرکزتان را تقویت کنید.
با وجود اینکه یکی از مهمترین اهداف مدیریت انجام وظایف سازمانها بهصورت تیمی است، گروهها تمایل به انجام پروژهها بهصورت فردی دارند. مدیری موفق باید تیم را درجهتی رهبری کند تا افراد با همکاری یکدیگر و مفید فعالیت کنند. هدف اصلی پروژه در کانون توجه مدیر و همه اعضای تیم تا پایان پروژه قرار میگیرد و در راستای پیشبرد پروژه جلساتی برگزار میشود.