چگونه یک ارتباط موثر داشته باشیم؟
چگونه یک ارتباط موثر داشته باشیم؟ هر کدام از ما در درونمان دنیایی داریم. دنیایی که ممکن است شباهت زیادی به دنیای بیرون نداشته باشد. افکار درونی ما همیشه برای دیگران قابل بررسی نیست. ممکن است عمیقا غمگین باشیم اما در رفتار روزانهمان با صدای بلند بخندیم یا بر عکس. ممکن است چیزی را به کسی بگوییم و منظور دیگری متفاوت از چیزی که او برداشت میکند داشته باشیم. ما، با همهی پیچیدگیهای دنیای درونیمان، هر روز بارها و بارها با آدمهای دیگر و با محیط اطرافمان ارتباط برقرار میکنیم. از صبح که از خواب بیدار میشویم و در خیابان قدم میزنیم، سرِ کار که میرویم، هنگامی که با دوستان، فرزند یا همسرمان وقت میگذرانیم. در تمام این لحظات ما مشغول ارتباط برقرار کردنیم. ممکن است میزان این ارتباطها در فردی کم و در شخص دیگری بیشتر باشد. اما باید بدانیم که همهی ما موجوداتی اجتماعی هستیم و بدون ارتباط نمیتوانیم زنده بمانیم.
اما آنچه مهمتر از میزان ارتباط های ماست، شیوهی برقراری ارتباطاتمان است. ممکن است بارها برایتان پیش آمده باشد که در یک ارتباط آسیب دیده باشید یا دانسته یا نادانسته به کسی آسیب زده باشد. در این صورت، اهمیت برقراری یک رابطهی سالم و موثر را بیش از هر کسی میدانید. افزایش دانشمان نسبت به برقراری یک ارتباط موثر، اولین قدم برای درک متقابل و داشتن زندگی سلامت است.
به چه چیزی ارتباط موثر میگوییم؟
وقتی با کسی ارتباط برقرار میکنیم، سعی میکنیم بخشی از دنیای درونیمان را و آنچه را در ذهنمان میگذرد، بیرون بکشیم و آن را به فرد دیگری منتقل کنیم تا بتوانیم تاثیری از خودمان بر ذهن طرف مقابل به جا بگذاریم. وقتی طرف مقابلمان، پیام ما را با حداکثر دقت و بهدرستی دریافت و تحلیل کند، میتوانیم بگوییم که ما موفق شدهایم که یک ارتباط موثر برقرار کنیم. همانطور که میدانید همهی ما انسانها سطح درک یکسانی نداریم و این یکی از بزرگترین موانعیست که بر سر راه برقراری یک ارتباط موثر قرار دارد.
ارتباط موثر، به ظاهر ساده اما عمیقا پیچیده:
همانطور که احتمالا متوجه شدهاید این کار برخلاف ظاهر سادهای که دارد اصلا آسان نیست. پس اول از همه باید بدانیم ارتباط برقرار کردن پیچیدگیهای خاص خودش را دارد و نباید انتظار داشته باشیم که یک روزه تمام مشکلات برطرف شود و انتظار معجزه داشته باشیم. باید کم کم تمرین کنیم، از دیگران سوال بپرسیم، خودمان را مدام مورد بررسی قرار بدهیم و هر روز برای رفع ایرادات قبلیمان تلاش کنیم تا به مرور زمان موفق شویم.
ارتباط کلامی و غیر کلامی:
نکتهی دیگر اینکه برخلاف تصوری که اغب افراد در ذهنشان دارند، برقراری ارتباط فقط کلامی نیست. ما، هم به صورت کلامی و هم به صورت غیر کلامی با یکدیگر ارتباط برقرار میکنیم. بنابراین مهارت سخنرانی و درست صحبت کردن، تنها بخشی از ابزارهایی هستند که برای یک ارتباط موثر نیاز داریم.
طراحی نقشهی گنج:
یکی از راههایی که به ما در برقراری ارتباط موثر با دیگران کمک میکند این است که در بازههای زمانی مشخص، به بررسی نقاط ضعف ارتباطیمان بپردازیم. اینکه هر از گاهی از خودمان بپرسیم: من در کدام بخشهای ارتباطم با دیگران نیازمند بهبود هستم؟ میتواند کمکمان کند. ممکن است متوجه شویم به اندازهی کافی به چشمان طرف مقابل نگاه نمیکنیم، لحنمان تحکم آمیز است یا از کلمات مناسب برای ارتباط استفاده نمیکنیم. هر یک از این یافتهها مانند یک گنج بزرگ است که به ما در بهتر کردن ارتباط بعدی کمک میکند.
در باب فضیلت خوب گوش دادن:
گوش دادن فعال و موثر، یکی از بزرگترین مهارتهاییست که برای برقراری ارتباط به آن نیاز داریم. تا هنگامی که به خوبی گوش نکنیم، نمیتوانیم پیام طرف مقابل را درک کنیم و تا هنگامی که پیام طرف مقابل را درست درک نکنیم، نمیتوانیم ارتباط خوبی برقرار کنیم. دربارهی گوش دادن موثر، بسیار شنیدهایم و هربار بحث ارتباط به میان میآید به ما میگویند که باید شنوندهی خوبی باشیم. شاید به دلیل همین تکرار هم باشد که گاهی آنطور که باید و شاید به گوش دادن توجه نمیکنیم. همانطور که میدانید شنیدن، با گوش دادن متفاوت است. پردازش شنیدن در گوش و پردازش گوش دادن در مغز اتفاق میافتد. برای برقراری ارتباط موثر باید سعی کنیم در ارتباطاتمان از شنیدن به سمت گوش دادن برویم.
حفظ تمرکز یکی از نکاتیست که میتواند به ما در بهبود گوش دادن و برقراری ارتباط موثر کمک کند. باید در حین ارتباط متقابل مراقب باشیم که اطلاعاتی را که از چهارچوب بحثمان خارجاند به ذهنمان راه ندهیم.
یکی از آسیبهایی که میتوانیم به ارتباطمان بزنیم، این است که وقتی شخص مقابل تازه صحبت خود را آغاز میکند، ما برای دادن پاسخ به او آماده هستیم. ما در مقابل انسانها به طور طبیعی سعی میکنیم ثابت کنیم که برتریم و همه چیز را می دانیم. این مسئله به شدت برای یک ارتباط آسیب زننده است. سعی کنید تا هنگامی که شخص مقابل صحبتش را تمام نکرده است، به پاسخ او فکر نکنید. با این روش تمرکز بیشتری بر روی گفتگویتان میگذارید.
ندانستن عیب نیست.
در ضمن این نکته را بدانید که اگر بعد از صحبتهای طرف مقابل کمی فکر کنید و سکوت کنید و بعد به طرف مقابل جواب بدهید، یا اصلا اگر توضیح بدهید که تخصصی در بحث مطرح شده ندارید و نمی توانید او را به خوبی راهنمایی کنید، فرد مقابل نه تنها نسبت به شما احساس بدی پیدا نمی کند بلکه از اینکه برای او زمان صرف کردید و مشکل او تا این اندازه برای شما مهم است خوشحال خواهد شد. پس صادق باشید و از ندانستن نترسید.
سوال بپرسید.
سوال پرسیدن نکتهی دیگریست که به بهبود گفتگوهایتان کمک میکند. هر چند کلمه یا جمله از طرف مقابلتان سوال بپرسید و مطمئن شوید که منظور او را به درستی متوجه شدهاید. با این روش هم او از اینکه به پیامش توجه می کنید آگاه میشود و هم شما توانایی تمرکز بیشتر بر روی بحث پیش آمده را پیدا میکنید. فقط مراقب باشید که سوالهایتان به جا و معقول باشد. در گفتگوها و ارتباطات رسمی برای نشان دادن تمرکز و درک بهتر مطلب میتوانید یادداشت برداری کنید. یادداشت برداری هم مانند سوال کردن عمل میکند و به دو طرف حس بهتری میدهد. باید مراقب این نکته هم باشید که گاهی ممکن است پرسیدن سوالهایتان برای روشن کردن موضوعی باشد که طرف مقابل تمایلی به صحبت دربارهی آن ندارد. دانستن اینکه در این موقعیتها چه کار باید بکنید و چه سوالهایی را همچنان باید بپرسید و از پرسیدن چه سوالهایی باید اجتناب کنید، نکاتی ست که فقط و فقط با تجربه به دست میآید و هیچ معلم و کتابی نمیتواند آنها را با دقت بالا به شما آموزش دهد. پس عزت نفس داشته باشید، به رفتارتان توجه کنید و از اشتباه کردن نترسید.