رضایت شغلی در محیط کار امروزی چقدر مهم است؟
بر اساس گزارش رضایت شغلی کارمندان و نامزدیهای انجمن، برای اولین بار در طی چند سال، تعداد کارمندانی که از کار فعلی خود راضی هستند، در حال جهش بزرگی است و از ۸۱٪ در سال ۲۰۱۳ به ۸۸٪ در سال ۲۰۱۶ افزایش یافته است. در مدیریت منابع انسانی(SHRM)، اقتصاد در حال بهبود یکی از عوامل رضایتمندی است، زیرا کارفرمایان مایل و قادر به افزایش حقوق، مزایا و قدرت کارکنان خود هستند. علاوه بر این، با ثبات در بازار کار، افراد متقاضی کار از موقعیتهای جدیدی متناسب با مهارتها و علاقههایشان استفاده میکنند.
اکثر سازمانها برای جلب رضایت کارکنان تلاش میکنند، اما همه آنها به این هدف دست نمییابند. به همین دلیل برای متخصصان منابع انسانی مهم است که در مورد عوامل تاثیرگذار در رضایت شغلی کارکنان و چگونگی موفقیت آنان در موفقیت کلی یک شرکت، اطلاعات بیشتری کسب کنند.
عوامل تاثیرگذار در رضایت شغلی در محیط کار:
لیست زیر برخی از جنبههای اصلی رضایت شغلی را که توسط کارمندان ذکر شده است را نشان میدهد:
احترام:
مطابق مطالعات مدیریت منابع انسانی، رفتار احترام آمیز با کارکنان مهمترین عامل در رضایت کارمندان ار شغل تلقی میشود.
اعتماد:
شاید به دلیل عدم اطمینان در محل کار در سال های پس از رکود بزرگ، کارکنان اظهار داشتند که اعتماد به نفس بین خود و مدیریت ارشد یکی دیگر از عوامل بسیار مهم رضایتمندی است.
امنیت:
سازمانها میتوانند از طریق برقراری ارتباط صادقانه و شفافیت در مورد سلامتی و ماندگاری طولانی مدت شرکت، احساس امنیت را به وجود آورند.
محیط سالم:
محیطهای کاری حامل استرس و مسائل روانی، آزار و اذیت های جسمی و جنسیتی و تبعیض، محیط نامناسب شغلی تلقی میشوند.
مسیر شغلی:
هیچ کس نمیخواهد یک کار بن بست داشته باشد. کارکنان با داشتن فرصتی برای دریافت دستمزد بالاتر و مسئولیتهای بیشتر احتمالاً قادر به انجام کلیه مسیرهای شغلی سخت خواهند بود.
پرداخت و مزایا:
دستمزدهای خوب تنها دلیل رضایت از شغل خود محسوب نمیشوند، اما به طور معمول در لیست عوامل موثر بر رضایت شغلی، رتبه بالایی دارند. دستمزد رقابتی به طور کلی سبب میشود که کارکنان احساس ارزشمندی کنند و باعث می شود که در جای دیگری برای کار جستجو کنند.
رضایت شغلی چقدر مهم است؟
شکی نیست که کارمندان با تجربه، منبع شماره یک سازمان هستند. خوشحال کردن کارمندان از جهات مختلف به تقویت یک شرکت کمک میکند، از جمله:
گردش مالی پایین:گردش مالی میتواند یکی از بالاترین هزینههای منتسب اداره منابع انسانی باشد. نگهداری کارکنان به ایجاد یک فضای بهتر کمک میکند و استخدام افراد با استعداد، صرفه جویی در هزینه را آسانتر میکند. نکته پایانی: کارمندان راضی معمولاً بسیار کمتر به فکر استعفا میافتند.
بهره وری بالاتر: صرف نظر از عناوین شغلی معتبر و میزان حقوق و دستمزد بالا، میزان بهره وری در کارکنان با راضی بودن آنها از شغل و سازمانشان، بسیار بالا است.
افزایش سود : ایمن نگه داشتن و رضایت کارکنان می تواند منجر به فروش بیشتر و کاهش هزینه شود.
وفاداری: وقتی کارمندان احساس میکنند شرکت به اهداف وجودی خود علاقه دارد، غالباً از ماموریتهای محوله به خود پشتیبانی میکنند و برای دستیابی به اهداف سخت تلاش میکنند. احتمالاً آنها به دوستان خود میگویند که حسن نیت خاصی نسبت به سازمان خود دارند.
مفهوم رضایت شغلی:
به احساس رضایت شخص از شغل اطلاق میشود که به عنوان انگیزه ای برای کار عمل میکند. این رضایت از خود، خوشبختی یا رضایت از نفس نیست بلکه رضایت از شغل است. رضایت شغلی مربوط به رابطه همه جانبه بین فرد و کارفرمای وی است. رضایت شغلی یعنی احساس ساده دستیابی به هر هدف. نارضایتی شغلی عدم ایجاد انگیزه در محل کار را به همراه دارد.
لوفکیست و دیویس (۱۹۹۱) راضی بودن از شغل را “واکنش عاطفی مثبت فرد از محیط هدف به عنوان نتیجه ارزیابی فرد از میزان تحقق نیازهای وی توسط محیط تعریف کردند.”
تاریخچه رضایت شغلی:
سیگال و لنس(۱۹۸۷) اظهار داشتند: “رضایت شغلی یک پاسخ عاطفی است که میزان دوست داشتن شغل خود را نشان میدهد.”
کار بخش مهمی از زندگی افراد میباشد. بزرگسالان تقریباً تمام وقت روازنه خود را به کار اختصاص میدهند، زیرا پیشرفت شغلی تقریبا ۷۰ درصد از کل کارهای توسعه انسانی را تشکیل میدهد. از این رو مهم است که کارکنان احساس رضایت شغلی داشته باشند زیرا در غیر این صورت ممکن است سرخورده، عصبانی و در برخی موارد حتی افسرده شوند.
رضایت درک شده از شغل با احساس تحقق و انتظار برای جالب، چالش برانگیز و رضایت بخش بودن شغل ارزیابی می شود. رضایت شغلی یک شاخص دستاورد در توسعه شغلی محسوب میشود.
مطالعات زیادی در مورد راضی بودن از شغل وجود دارند که اغلب از نتایج آنها برای منافع انسانی و اقتصادی استفاده میشود. وقتی کارمندان راضی هستند، آنها تمایل دارند بیشتر به کیفیت کار خود اهمیت دهند، بیشتر به سازمان متعهد هستند، نرخ نگهداری بالاتری دارند و عموماً از تولید بیشتری برخوردار هستند.
دنیای فعلی، یک دنیای بسیار رقابتی است و از این رو فشار زیادی برای هر سازمان وجود دارد که بهترین باشد، بر همین اساس سازمانها اکنون خواستار نتایج بهتر شغلی هستند. در واقع، دوران مدرن “عصر اضطراب و استرس” نامیده شده است.
این فشار برای انجام بهترین کار به طور تمام وقت، استرس زیادی را برای کارمندان ایجاد میکند که به عنوان استرس شغلی شناخته می شود. استرس شغلی می تواند باعث افزایش بهره وری، افزایش اشتباهات و حوادث در محل کار، تشویق غیبت، روحیه پایین، افزایش درگیری با دیگران و ایجاد مشکلات جسمی و عاطفی شود. سطح بالای استرس شغلی با سطح پایین رضایت شغلی همراه است. سطح پایین رضایتمندی در نهایت منجر به عدم رضایت از زندگی میشود.
عوامل تاثیر گذار بر رضایت شغلی:
محققان معتقدند عوامل گوناگونی در رضایت و نارضایتی شغلی تاثیرگذار هستند. هوپاک رضایتمندی را چنین توصیف می کند: “رضایت شغلی هر ترکیبی از شرایط روانی، فیزیولوژیکی و محیطی است که باعث می شود شخص صادقانه بگوید من از شغل خودم راضی هستم.”
یکی از بزرگترین مقدمات برای مطالعه رضایتمندی از شغل، مطالعات هاثورن بود. این مطالعات (۱۹۲۴-۱۹۳۳) که در درجه اول به التون مایو از دانشکده بازرگانی هاروارد نسبت داده شده است، در پی یافتن تأثیر شرایط مختلف(برجسته ترین روشنایی) بر بهره وری کارگران بود. این مطالعات در نهایت نشان داد که تغییرات جدید در شرایط کار به طور موقت بهره وری را افزایش میدهد.
بعداً مشخص شد که این افزایش ناشی از شرایط جدید نیست، بلکه از دانش مشاهده است. این یافته شواهد محکمی را ارائه داد مبنی بر اینکه افراد برای اهداف دیگری غیر از دستمزد کار میکنند و این امر زمینه را برای محققان فراهم کرد تا سایر عوامل رضایت شغلی را مورد بررسی قرار دهند.
مدیریت علمی نیز در مطالعه رضایتمندی از شغل تأثیر معنی داری داشته است. فردریك وینسلو تیلور در سال ۱۹۱۱ در کتاب اصول مدیریت علمی استدلال كرد كه یك بهترین روش برای انجام هر كار خاصی وجود دارد. این امر به تغییر در فلسفه های تولید صنعتی کمک کرد و باعث تغییر نگرش کارگران ماهر و دستمزد ساعتی شد.
استفاده اولیه از مدیریت علمی توسط صنایع به میزان قابل توجهی بهره وری را افزایش میداد زیرا کارگران مجبور شدند با سرعتی سریع کار کنند. با این حال، کارگران خسته و ناراضی بودند، بنابراین محققان سؤالات جدیدی برای پاسخ به رضایت شغلی ایجاد کردند.
برخی معتقدند که تئوری سلسله مراتب نیازهای مازلو، یک تئوری مبتنی بر انگیزه، پایه و اساس تئوری رضایت شغلی را پایه گذاری کرده است. این تئوری توضیح میدهد که افراد به دنبال برآوردن پنج نیاز خاص؛ نیازهای فیزیولوژیکی زندگی، نیازهای ایمنی، نیازهای اجتماعی، نیازهای عزت نفس و خود شکوفایی هستند. این مدل مبنای خوبی بود که با کمک آن، محققان توانستند اولین نظریههای رضایت شغلی را توسعه دهند.
رضایتمندی از شغل همچنین میتواند در چارچوب وسیعتری از موضوعاتی که بر تجربه کاری فرد یا کیفیت زندگی کاری او تأثیر میگذارد، بررسی شود. رضایت شغلی را میتوان بر اساس رابطه آن با سایر عوامل مهمی، مانند رفاه عمومی، استرس در محل کار، کنترل در محل کار، رابط کار در خانه و شرایط کار مورد بررسی قرار داد.
ابعاد رضایت شغلی:
عوامل مختلفی وجود دارد که رضایت شغلی به آنها بستگی دارد. مهمترین آنها عبارتند از:
-
عوامل شخصی:
این عوامل شامل جنسیت، تحصیلات، سن، وضعیت تأهل و ویژگیهای شخصی، پیشینه خانوادگی، سوابق اقتصادی – اجتماعی و موارد مشابه میباشد.
-
عوامل ذاتی در شغل:
این عوامل اخیراً مورد مطالعه قرار گرفتهاند و مشخص شده است که در انتخاب کارمندان دارای اهمیت هستند. کارگران ماهر ترجیح میدهند که در انتخاب مشاغل طبق تمایل خود رفتار کنند. این عوامل عبارتند از: خود شغل، شرایط، تأثیر محیط داخلی و خارجی بر شغل و کنترل محیط شغلی.
-
عوامل کنترل شده توسط مدیریت:
ماهیت نظارت، امنیت شغلی، نوع کار گروه و نرخ دستمزد، فرصتهای تبلیغی و سیاست انتقال، مدت کار و احساس مسئولیتها عواملی هستند که توسط مدیریت کنترل میشوند. همه این عوامل تأثیر زیادی بر کارکنان میگذارند. این عوامل باعث ایجاد انگیزه در کارکنان میشود و احساس رضایت شغلی را ایجاد میکند.
اگرچه عملکرد و رضایت شغلی تحت تأثیر مجموعه عوامل مختلفی است اما رضایت شغلی تحت تاثیر مولفهای با عنوان مدیریت پاداش به عملکرد مرتبط میشود. مشاهده میشود که رضایت شغلی نتیجه کارایی است نه دلیل آن.
رضایتمندی به شدت بر کارآیی تولید یک سازمان تأثیر میگذارد، در حالی که غیبت، گردش کارکنان، بیمسئولیتی، عدم تعهد نتیجه عدم رضایت شغلی است. رضایت شغلی در مورد شغل و سازمان، منجر به تقویت روحیه کارکنان میشود.
متغیرهای رضایت شغلی:
در گذشته مطالعات بسیاری برای تعیین ارتباطات رضایت شغلی انجام شده است. این مطالعات رضایت شغلی را به دو نوع متغیر سازمانی و شخصی تقسیم بندی کرده است.
یافتههای مربوط به برخی از این متغیرها در ادامه آورده شده است:
متغیرهای سازمانی حاکم بر رضایت شغلی:
-
سطح شغلی:
هرچه سطح شغل بالاتر باشد، رضایت فرد بیشتر میشود. این امر به این دلیل است که مشاغل سطح بالاتر دارای عزت و کنترل بیشتری است. رابطه بین سطح شغلی و رضایت شغلی از نظریه گروه مرجع اجتماعی ناشی میشود که جامعه ما برخی از مشاغل را بیش از سایرین منزلت میدهد.
از این رو، افراد صاحب مشاغل ارزشمند بیشتر از کسانی که در مشاغل بدون ارزش هستند، مورد احترام واقع می شوند. این رابطه همچنین ممکن است ناشی از نظریه نیاز به تحقق باشد. افراد مشاغل سطح بالاتر بیشتر نیازهای خود را نسبت به زمانی که در سطح پایین قرار دارند، برآورده میکنند.
-
محتوای شغلی:
هرچه تنوع در محتوای شغل بیشتر باشد و روند تکراری انجام وظایف کمتر باشد، رضایت افراد درگیر نیز بیشتر می شود. از آنجا که محتوای شغلی و تنوع و ماهیت انجام کارها تابعی از سطح شغلی است، استدلالهای نظری ذکر شده در بالا نیز در این مورد کاربرد دارند.
-
رهبری قابل توجه:
افراد دوست دارند که به آنها رسیدگی و توجه شود. از این رو رهبری قابل توجه باعث رضایت شغلی بالاتری نسبت به رهبری بیتوجه میشود.
-
پرداخت و فرصت های تبلیغاتی:
این دو متغیر با رضایت شغلی رابطه مثبتی دارند.
-
تعامل در کارگروه:
تعامل در کارگروه منبع رضایت شغلی است، زیرا:
- اعتبار شخصی فرد را تشکیل میدهد.
- سبب میشود مورد پذیرش دیگران قرار بگیرید.
- دستیابی به اهداف را تسهیل میکند.
متغیرهای شخصی حاکم بر رضایت شغلی:
صرف نظر از شرایط سازمانی؛ اکثر مشاغل از دید برخی از افراد رضایت بخش هستند در حالی برخی دیگر چنین نظری ندارند. متغیرهای شخصی مانند سن، سطح تحصیلات، جنسیت و غیره مسئول این اختلاف نظر میباشند.
-
سن:
بیشتر شواهد در مورد رابطه بین سن و رضایت شغلی، با ثابت نگه داشتن عواملی مانند سطح شغلی، نشان میدهد که به طور کلی رابطه مثبتی بین دو این متغیر در دوران قبل از ازدواج وجود دارد و پس از آن نیز کاهش شدید رضایت شغلی مشاهده میشود. فرد در دوران بعد از ازدواج، آرزوی شغل بهتر و معتبری را دارد.
-
سطح تحصیلات:
در مطالعات رضایت شغلی در صورت فرض ثابت بودن سطح شغلی، رابطه منفی بین میزان دانش و تحصیلات فرد و رضایت شغلی مشاهده میشود. هر چقدر میزان دانش کارکنان بالاتر باشد، آنان مدام به ارزیابی پاداشهای شغلی خود پرداخته و از میزان پرداختها ناراضی خواهند بود.
-
جنسیت:
هیچ مدرک و دلیلی مبنی بر اینکه زنان نسبت به مردان رضایتمندی بالاتری دارند، وجود ندارد.