هیجانات به زندگی معنا، طعم، رنگ و عطر میبخشند. زندگی بدون هیجان برای ما بسیار خشک و خستهکننده است. توانایی مدیریت هیجانات یکی از مهمترین مهارتهای یک زندگی موفق بوده و پیامدهای آن بهتمامی حوزههای ...
شناخت هوش هیجانی و مدیریت آن
استفاده از هوش هیجانی در جهت بهبود زندگی کاری و شخصی
ارتباط بهتر با اطرافیان
شناخت بهتر خود و اطرافیان
تربیت بهتر فرزندان
بهبود روابط زناشویی
هیجانات به زندگی معنا، طعم، رنگ و عطر میبخشند. زندگی بدون هیجان برای ما بسیار خشک و خستهکننده است. توانایی مدیریت هیجانات یکی از مهمترین مهارتهای یک زندگی موفق بوده و پیامدهای آن بهتمامی حوزههای زندگی مانند سلامت، رابطه، فرزندپروری، روابط کاری، موفقیت تحصیلی و کاری، درآمد و حتی معنویت تسری پیدا میکند. دوره آموزش هوش هیجانی با هدف آموزش تکنیکهای هوش هیجانی در مکتب خونه تهیه شده است که در ادامه به معرفی آن خواهیم پرداخت.
در این دوره همه آنچه برای به دست آوردن سواد لازم برای مدیریت هیجانات لازم است در اختیار شما قرار داده شده است. علاوهبر آن پرسشنامههایی برای سنجش میزان هوش هیجانی(EQ) امروز شما در اختیار قرار داده خواهد شد. همچنین تمریناتی برای بهبود و ارتقا سطح هیجانی شما ارائه میشود. بدیهی است که برای به دست آوردن یک تغییر معنادار در مهارت هوش هیجانی خود انجام تمرینات این درس بهطور متعهدانه و مستمر ضروری است.
شما پس از گذراندن این دوره و انجام مستمر تمرینات آن، بهراحتی خواهید توانست هوش هیجانی (EQ) خود را شناخته و مدیریت کنید و از آن در جهت پیشبرد اهداف خود استفاده نمایید. شایانذکر است که منظور از واژه (تمرین و پروژه) فعالیتهایی بوده که در طی دوره گامبهگام باید انجام شود تا تکنیکهای فرآیند آموزشی بهینه و تکمیل گردد و این دوره خدمات منتوری و تصحیح را ندارد.
این دوره هدفهای بسیاری را دنبال میکند. هدفهایی که باعث بهبود کیفیت تمامی جنبههای زندگی شما میشود. این اهداف عبارتاند از:
هیچ محدودیتی برای این بخش وجود ندارد. باید با اطمینان بگوییم که این دوره برای تمامی افراد با هر شغل و مرتبه، هر جنسیت و هر سنی مناسب است.
با اطمینان میتوان گفت که شما پس از فراگیری این دوره آموزش هوش هیجانی در تمامی جنبههای زندگی خود 80 درصد تغییر مثبت را خواهید دید. این دوره به شما مهارتهای مفید و کارآمد بسیاری را خواهد آموخت که در ادامه به آنها خواهیم پرداخت.
دوره آموزش هوش هیجانی اهداف بسیاری را دنبال میکند. بدون شک تمامی اهداف باعث بهبود کیفیت زندگی افراد میشود.
بهطورکلی، اهداف آموزش Emotional Inteligence به شرح زیر است :
با اطمینان کامل میتوان گفت که بعد از تقویت Emotional Inteligence و فراگیری این دوره در تمام زمینههای زندگی خود، تغییراتی مثبت مشاهده خواهید کرد. برای مثال، تقویت Emotional Inteligence نقش پررنگی در مدیریت سازمان و منابع انسانی دارد و به افزایش بهرهوری کسبوکار کمک خواهد کرد. با این وجود در ادامه مطالب به شما خواهیم گفت که بعد از شرکت در این دوره برای تقویت هوش هیجانی، چه دستاوردهایی خواهید داشت.
مهارتهای فراگیری آموزش هوش هیجانی به شرح زیر است :
سرفصلهای این دوره به شرح زیر است :
هوش هیجانی که معادل انگلیسی آن «Emotional Inteligence» است به کنترل هیجان، شناخت، همدلی کردن و حفظ روابط رضایتبخش اشاره دارد. این اصطلاح برای اولین بار در سال 1964 بیان شد. این هوش را میتوان یکی از رایجترین مدهای مدیریتی در دهههای گذشته معرفی کرد که در چندین سال اخیر توجهات بسیاری را به خود جلب نموده است.
شاید شما هم از کارفرماهای خود شنیده باشید که میگویند در دنیای مدرن امروزی EQ بهIQ ارجحیت دارد. به نظر شما هوش هیجانی چیست و چرا آنقدر برای رهبران و مدیران حائز اهمیت است ؟ در این مطلب ابتدا یک تعریف کلی از «Emotional Inteligence» ارائه خواهیم کرد و سپس به بررسی سطحهای آن و اهمیت افزایش هوش در زندگی اشخاص خواهیم پرداخت. اگر شما هم علاقهمند به شرکت در دورههای آموزش هوش هیجانی هستید، تا آخر این مقاله همراه ما باشید.
بهاحتمالزیاد کلمه هوش «Intelligence» را بیش از صدبار شنیدهاید و یک درک کلی نسبت به آن دارید. با این وجود تعریفهای مختلفی برای مفهوم هوش در روانشناسی و مدیریت وجود دارد. برای مثال، هوش میتواند به معنای داشتن اطلاعات زیاد در رابطه با موضوعات مختلف یا توانایی تفکر سریع و استدلال باشد.
هوش هیجانی، احساسی یا عاطفی که به کنترل هیجان، شناخت و کنترل احساسات اشاره دارد، یکی از انواع هوش است و مجموعه گستردهای از خصوصیات و مهارتهای فرد را در برمیگیرد و در حقیقت به مهارتهای درون فردی و بین فردی اشاره میکند.
شاید برایتان جالب باشد که بدایند در سال ۱۹۹۰، دو روانشناس بهنامهای جان مایر و پیتر سالووی اظهار کردند که کسانی که قادر به کنترل عواطف خود و دیگران هستند و میان پیامدهای مثبت و منفی عواطف تمایز قائل شوند و از اطلاعات عاطفی جهت اقدامات شخصی استفاده کنند، از Emotional Inteligence بالایی برخوردار هستند.
همچنین، دانیل گلمن صاحبنظر علوم رفتاری و نویسنده کتاب پرطرفدار " کار کردن بهوسیله هوش هیجانی" اولین کسی بود که این مفهوم را وارد عرصه سازمان کرد. بر اساس اظهارات او، Emotional Inteligence استعداد، مهارت یا قابلیتی است که عمیقاً تمامی تواناییهای فردی را در دایره خود جا میدهد. شاید برایتان جالب باشد که بدانید در مدل ارائه شده توسط دانیل گلمن، بهطور خلاصه پنج حوزه اساسی Emotional Inteligence موردبررسی قرار میگیرد.
زمان زیادی از این اظهارات نگذشته بود که رهبران و مدیران کسبوکار مفهوم این اصطلاح را به نفع خودشان قبضه کردند. این مفهوم نشاندهنده امتیازات اشخاص از جمله توانایی کنترل احساسات در برقراری ارتباط با دیگران و سازگاری با محیط کاری است. اهمیت EQ بهگونهای است که برخی از مدیران در هنگام استخدام به سراغ کسانی میروند که طی شرکت در تست هوش هیجانی نمرات بالاتری کسب کردهاند؛ زیرا این دسته از افراد بهتر میتوانند در قالب گروه کار کنند و آسانتر با تغییرات سازگاری پیدا میکنند. در حقیقت اگر کارمندان فاقد Emotional Inteligence باشند، مهم نیست که توانایی و مهارتهای آنها بر روی کاغذ چیست!
بسیاری از محققان در رابطه با تقویت هوش مصنوعی معتقد هستند که این هوش دارای چهار سطح مختلف است که شامل درک احساس، توانایی استدلال، توانایی درک عواطف و توانایی مدیریت احساسات میشود. تعریف هریک از اجزاء Emotional Inteligence به شرح زیر است :
اولین گام در درک احساسات، مشاهده دقیق عواطف و احساسات است. این سطح از Emotional Inteligence شامل درک سیگنالهای غیرکلامی از جمله حالات صورت و زبان بدن میشود.
گام دوم شامل بهرهمندی از عواطف برای ارتقاء فعالیتهای شناختی و تفکر میشود. استدلال و اولویتبندی آن به انسانها کمک میکند تا پاسخ مناسبی بدهند به توجه و احساساتی که دریافت میکنند. به همین دلیل است که شرکت در دوره آموزش هوش هیجانی از اهمیت بسزایی برخوردار است.
درک عواطف و احساسات میتواند معانی گستردهای داشته باشد. برای مثال، زمانی که یک فرد احساسات عصبانیت خود را بروز میدهد، فرد ناظر و دارای هوش هیجان با استفاده از تکنیکهای مختلف باید علت عصبانیت و نارضایتی فرد را تشخیص دهد و سپس آن را تفسی کند.
توانایی مدیریت و رهبری احساسات بالاترین سطح Emotional Inteligence بهحساب میآید. کنترل عواطف و پاسخگویی مناسب در زمان صحیح به احساسات دیگران جنبههای مهمی از مدیریت احساسات است که در دورههای آموزش هوش هیجانی موردبررسی قرار میگیرد. چهار سطح و اجزاء نامبرده شده در بالا بر اساس میزان پیچیدگی و دشواری بهصورت صعودی مرتب و دستهبندی شده است.
اکنون ممکن است که این سؤال برای شما ایجاد شده باشد که چه تفاوتی میان Emotional Inteligence و ضریب هوشی وجود دارد؟
همانطور که در مطالب فوق نیز عنوان شده است، هوش بشر بسیار پیچیده و شگفتانگیز است. چندین سال است که فیلسوفان و محققان در تلاش هستند تا یک تعریف برای آن ارائه کنند. در عصر جدید، محققان برای ارزیابی توانایی انسانها در استدلال مشکلات به آزمونهای هوش روی آوردهاند. اما متأسفانه آزمونهای هوش به تنهایی طیف وسیعی از تواناییهای فکری را در برنمیگیرد و قادر به پیشبینی میزان موفقیت در مدرسه، زندگی شخصی و تجارت نخواهد بود.
در صورتی که در دهههای اخیر، محققان تعریف ابتدایی هوش را به مجموعه وسیعتری از مهارتها گسترش دادهاند. در سالهای گذشته، مفهوم Emotional Inteligence بهعنوان راهی برای توصیف مجموعه دیگری از مهارتها پدید آمده است. در حقیقت، Emotional Inteligence به توانایی افراد در تشخیص و تنظیم احساسات و بهرهمندی از آگاهی اجتماعی در مواجه با مشکلات اشاره دارد. اگر بخواهیم خلاصهای از مهارتهای هوش هیجانی و ضریب هوشی بیان کنیم، میتوانیم به رایجترین عناصر هریک از آنها اشاره نماییم تا بهتر متوجه تفاوت IQ و EQ شوید.
رایجترین عناصر IQ به شرح زیر است :
1. درک ایدههای انتزاعی
2. استفاده از منطق برای حل مشکلات
3. سازگاری با تغییرات
4. برنامهریزی و استراتژی
5. درک و استفاده از زبان
رایجترین عناصر ضریب هیجانی EQ به شرح زیر است :
1. همدلی کردن
2. تشخیص احساسات خود و دیگران
3. کنترل تکانههای خود
4. کنترل عواطف و زندگی خود
5. تطبیق احساسات و رفتار با شرایط مختلف
6. توانایی حل تعارضات با دیگران
7. تحمل وسوسهها و تأخیر در رضایت
8. داشتن ارتباط مؤثر
توجه داشته باشید که هر دو هوش تأثیر قابلتوجهی بر دستاوردها و کیفیت زندگی افراد دارند. آموزش هوش هیجانی و تقویت ضریب هوشی میتواند شانس موفقیت افراد در تمام زمینههای زندگی را افزایش دهد.
در دنیای مدرن امروزی برای ورود به یک کسب و کار مناسب و داشتن یک زندگی بینقص و درک بهتر اطرافیان، تقویت Emotional Inteligence الزامی است. توجه داشته باشید که یکی از راهکارها در این خصوص، شرکت در دوره آموزش هوش هیجانی است.
اطلاعات بیشتر
از مجموع 70 امتیاز
14 نظرنظرات بیشتر
خانم مریم فلاحی، در سال 2015 موفق به کسب مدرک کارشناسی ارشد خود در زمینهی روانشناسی مثبتنگر از کشور آمریکا شدند.
ایشان، روانشناسی مثبتنگر را زیر نظر دکتر میهایلی چیکسنتمیهای، یکی از دو بنیانگذار روانشناسی مثبتنگر، با اخذ فلوشیپ تحصیلی در دانشگاه کلرمانت، فراگرفتند.
همچنین دارای مدرک کوچینگ بینالمللی از موسسه ویلیام گلسر آمریکا هستند.
خانم فلاحی، همچنین به مدت سه سال در دانشگاه ایالتی کالیفرنیا مشغول به تدریس بودهاند.
ایشان دارنده مدرک کوچ زندگی از مؤسسه ویلیام گلسر آمریکا که تحت نظارت مؤسسه رایماناست در سال 2020 نیز میباشند.
دانشگاه کلرمانت یکی از قدیمیترین کالجهای تحصیلات عالیه در آمریکا است که بهصورت ادواری، میزبان اساتید به نام در رشتههای روانشناسی، اقتصاد رفتاری و علوم سیاسی میباشد.
اطلاعات بیشتر