تصور کن وارد کلاسی بشی که قرار نیست کسی بهت بگه «باید این کارو بکنی» یا «فلان چیز خوب نیست». برعکس، اینجا قراره با یک نظریه آشنا بشی که تمام نگاهت به زندگی، رابطهها و حتی خودت رو زیر و رو میکنه: تئوری انتخاب ویلیام گلسر. این دوره کامل وقت میذاره تا از صفر تا صد با تو دربارهی یکی از بنیادیترین تغییرات فکری در روانشناسی حرف بزنه. تغییری که اگر درست بفهمیش، میتونه کیفیت رابطهها، آرامش روانت، قدرت تصمیمگیریت و حتی لذت روزمرهت رو عوض کنه. ماجرا از جایی شروع میشه که بیشتر ما آدمها، ناخودآگاه بر اساس روانشناسی کنترل بیرونی زندگی میکنیم.
یعنی چی؟ یعنی عادت داریم دیگران رو با تهدید، سرزنش، نصیحت یا حتی مقایسه و رشوه دادن کنترل کنیم. همونطور که دیگران هم تلاش میکنن ما رو کنترل کنن. نتیجهاش مشخصه: دعوا، دلخوری، نارضایتی و رابطههایی که کمکم سرد میشن. گلسر میگه مشکل اصلی آدمها همینجاست؛ اینکه به جای اینکه روی انتخابهای خودمون تمرکز کنیم، مدام دنبال کنترل دیگران هستیم.
راهحلش هم روشنه: تغییر زاویهی دید. رفتن به سمت کنترل درونی. یعنی باور کنیم که تنها کسی که واقعاً میتونیم کنترل کنیم، خودمونیم. رفتار، فکر، احساس و حتی واکنشهای جسمی ما، همه از انتخابهای خودمون سرچشمه میگیرن.
در این دوره، تو اول با خود گلسر آشنا میشی. کسی که پزشکی خوند ولی روانشناسی رو متحول کرد. کسی که وقتی دید رواندرمانیهای رایج خیلی وقتها فقط آدم رو در نقش قربانی نگه میدارن، تصمیم گرفت نظریهای بده که مسئولیت زندگی رو به خود فرد برگردونه.
بعد میریم سراغ ۱۰ اصل بنیادین تئوری انتخاب. اصلهایی مثل اینکه «تنها کسی که میتونی کنترل کنی خودتی» یا «تمام رفتارهای ما انتخابیه». برای هر اصل نهفقط توضیح علمی، بلکه سه تا مثال واقعی میشنوی: از رابطههای خانوادگی و تربیت بچه گرفته تا محیط کار و حتی رابطهی عاشقانه.
یکی از جذابترین بخشهای دوره، بررسی ۷ ابزار کنترل بیرونی و معادل درونیشونه. مثلاً سرزنش رو با احترام جایگزین میکنیم. تهدید رو با اعتماد. رشوه و تطمیع رو با حمایت واقعی. برای هر ابزار، پنج مثال ملموس از زندگی روزمره میشنوی که باعث میشه دفعهی بعدی که توی موقعیتی مشابه قرار گرفتی، بدونی دقیقاً چه انتخابی داری.
از طرف دیگه، یاد میگیری که رفتار آدم فقط چیزی نیست که بیرون میبینی. گلسر چیزی رو معرفی میکنه به اسم رفتار کلی: عمل، فکر، احساس و فیزیولوژی. این یعنی هر وقت مثلاً غمگین یا عصبی هستی، میتونی با تغییر عمل یا فکر، احساس و واکنش بدنیت رو هم تغییر بدی. اینجا نوروساینس وارد ماجرا میشه و توضیح میدیم که چطور مغز، مدار پاداش و مواد شیمیایی مثل دوپامین با انتخابهای ما گره خورده.
یکی دیگه از ستونهای اصلی تئوری انتخاب، بحث پنج نیاز اساسیه: عشق و تعلق، قدرت و موفقیت، آزادی، تفریح و بقا. این نیازها مثل موتور زندگی ما هستن. هر وقت زندگیمون میلنگه، یکی از این نیازها درست برآورده نشده. توی دوره با هر نیاز کامل آشنا میشی و برای هرکدوم پنج مثال واقعی از زندگی میبینیم.
و اما بخش هیجانانگیز: دنیای مطلوب. اون آلبوم شخصی که توی ذهنت داری و پر از تصویرها و رابطههاییه که دوست داری. دنیای مطلوب همونجاییه که انگیزهها و انتخابهای تو ازش میاد. وقتی بدونی چه چیزهایی توی دنیای مطلوبت هست، راحتتر میفهمی چرا برای بعضی چیزها اینقدر میجنگی و برای بعضی چیزها نه.
توی همین مسیر، فرق مهمی رو هم یاد میگیری: فرق بین نیاز و خواسته. مثلاً نیاز به تعلق همیشه هست، ولی خواستهات میتونه رابطه با یک آدم خاص باشه. وقتی اینو بفهمی، کمتر گیر میکنی و انعطافپذیرتر میشی. این دوره فقط به تئوری خشک بسنده نمیکنه. پر از داستان کوتاه و مثال ملموسه. پر از جملات طلایی خود گلسر، به انگلیسی و فارسی، که مثل جرقه به فکر آدم میندازه.
هر چند اسلاید یک جمله کلیدی میاد که یادت میده چطور در موقعیتهای واقعی از تئوری انتخاب استفاده کنی. در پایان، تو فقط یک نظریه یاد نگرفتی. یک نقشهی کاربردی داری برای اینکه کیفیت رابطههات رو بهتر کنی، احساس مسئولیت بیشتری در قبال خودت داشته باشی، و مهمتر از همه، یاد بگیری که هر لحظه چه انتخابی داری.
این دوره برای کی مناسبه؟ برای هر کسی که خسته شده از سرزنش کردن یا سرزنش شدن. برای والدینی که میخوان بچههاشون رو بدون دعوا تربیت کنن. برای معلمهایی که دنبال راهی سالمتر برای مدیریت کلاس هستن. برای مدیرانی که میخوان تیمشون رو با انگیزهی درونی هدایت کنن. برای هر کسی که میخواد زندگی باکیفیتتری بسازه. در نهایت، تئوری انتخاب یک جملهی ساده اما عمیق رو مدام یادآوری میکنه: تو مسئول انتخابهات هستی. و وقتی این رو واقعاً بفهمی، راه تازهای به رویت باز میشه.