محمدامین جلایر
مهدی شمشیری
محمدامین جلایر
مهرداد محدث پور
محمدصادق میرزائی
شایان تنهایی
محمدحسین عزیزی
فیندو
حامد مددی
سجاد جمالیان
شایان تنهایی
شرکت تحلیلگر امید
سید امید موسوی
تحلیل تکنیکال یا همان تحلیل فنی یک دانش تجاری است که برای ارزیابی سرمایهگذاريها و شناسایی فرصتهای معاملاتی از طریق تجزیه و تحلیل روند آماری فعالیتهای تجاری، استفاده میشود. این آمار معمولا شامل اطلاعاتی از قبیل قیمت و تغییرات آن، حجم معاملات و غیره است.
تحلیل فنی در بازارهای ارز خارجی، ارز دیجیتال، بازار طلا و فلزات گرانبها، بازار مسکن، بورس اوراق بهادار و هر بازار دیگری که براساس عرضه و تقاضا فعالیت میکند، به کار میرود.
یک تحلیلگر تکنیکال، که به آن تکنسین بازار هم میگویند، یک محقق است که سرمایهگذاریها را براساس قیمتهای گذشته بازار و شاخصهای تکنیکال تجزیه و تحلیل میکند. تحلیلگران معتقدند تغییرات کوتاه مدت قیمت در اثر عرضه و تقاضای موجود در بازار به وجود میآید. بنابراین آنها سعی میکنند بر اساس تفسیر دقیق الگوهای معاملاتی گذشته، رفتار آینده قیمتها را در بازار پیشبینی کنند. این روزها منابع زیادی برای آموزش و ارائه تحلیلهای مختلف در زمینه سرمایهگذاری در بازارهای مالی در دسترس علاقهمندان است. منابعی مانند وب سایت تریدینگ ویو! در ادامه به بررسی بیشتر مبحث تحلیل تکنیکال پرداختهایم.
تحلیل بنیادی و تحلیل تکنیکال دو مفهوم کلی برای آشنایی با بازار سرمایه هستند که در دو انتهای یک طیف قرار دارند. هر دو روش برای تحقیق و پیشبینی روند آینده قیمت سهام استفاده میشوند و هر دو از مهمترین و محبوب ترین روش های تحلیل بازارهای مالی به حساب میآیند. این دو مفهوم مانند هر استراتژی یا فلسفه سرمایهگذاری، طرفداران و مخالفان خود را دارند.
تحلیل بنیادی روشی برای ارزیابی اوراق بهادار از طریق تلاش برای اندازهگیری ارزش ذاتی سهام است. تحلیلگران بنیادی همه چیز را بررسی می کنند؛ از کل اقتصاد و شرایط صنعت گرفته تا وضعیت مالی و مدیریت شرکتها. درآمد، هزینهها، داراییها و بدهیها از مشخصههای مهم برای تحلیلگران بنیادی است.
تحلیل تکنیکال با تحلیل بنیادی تفاوت دارد؛ تنها ورودی در تحلیل تکنیکال، قیمت و حجم سهام است. فرض اصلی در این تحلیل این است که تمام اصول شناخته شده، در قیمت تعیین میشوند.
بنابراین نیازی به توجه دقیق به آنها نیست. تحلیلگران تکنیکال برای اندازهگیری ارزش ذاتی اوراق بهادار تلاش نمیکنند، بلکه در عوض از نمودارهای سهام برای شناسایی الگوها و روندهایی استفاده میکنند که نشان میدهد سهام در آینده چه رفتاری از خود بروز خواهد داد.
علم تحلیل تکنیکال اولین بار توسط چارلز داو برای پیش بینی بازارهای مالی مطرح شد. او نظریه داو را در اواخر دهه 1800 ارائه داد. چندین محقق برجسته از جمله ویلیام پی همیلتون، رابرت رئا، ادسون گولد و جان مگی به شکلگیری بیشتر مفاهیم نظریه داو کمک کردند. در دوران مدرن، تحلیل فنی تکامل یافته است و صدها الگو و سیگنال را شامل میشود که طی سالها تحقیق ایجاد شدهاند.
تحلیل تکنیکال با این فرض انجام میشود که فعالیت معاملاتی گذشته و تغییرات قیمت اوراق بهادار میتواند شاخصهای ارزشمندی برای رفتارهای آتی قیمت اوراق بهادار متناسب با قوانین سرمایهگذاری یا معاملات باشد. به دلیل کاربردهای گسترده تحیلی تکنیکال، امروزه آموزش تحلیل تکنیکال یکی از مهمترین آموزشهایی لازم برای همه فعالان بازارهای مالی به حساب میآید.
تحلیلگران حرفهای اغلب از این تحلیل به همراه سایر شکلهای تحقیق استفاده میکنند. معاملهگران خرده فروشی ممکن است فقط بر اساس نمودارهای قیمت اوراق بهادار و آمار مشابه تصمیم بگیرند، اما تحلیلگران حرفهای به ندرت تحقیقات خود را فقط به تحلیل فنی یا فاندامنتال محدود میکنند.
در میان تحلیلگران حرفهای، انجمن CMT از بزرگترین مجموعه تحلیلگران خبره یا مجاز که به طور حرفهای در تحلیل تکنیکال فعالیت میکنند، در سراسر جهان پشتیبانی میکند. گواهینامه CMT را میتوان پس از گذراندن یک آزمون سه سطحی کسب کرد.
این آزمون نگاهی گسترده و عمیق به ابزارهای تحلیل تکنیکال را پوشش میدهد. تقریبا یکسوم دارندگان مدرک CMT دارای مدرک CFA (تحلیلگر مالی خبره) هستند. این آمار نشان میدهد که این دو رشته چقدر میتوانند باعث تقویت همدیگر شوند.
دو روش اصلی برای تجزیه و تحلیل اوراق بهادار و تصمیمگیری در مورد سرمایهگذاری وجود دارد: تحلیل بنیادی و تحلیل تکنیکال. تحلیل بنیادی شامل تجزیه و تحلیل صورتهای مالی یک شرکت برای تعیین ارزش منصفانه کسبوکار است؛ در حالی که تحلیل فنی فرض میکند که قیمت اوراق بهادار در حال حاضر، تمام اطلاعات موجود در دسترس عموم را منعکس میکند و در عوض، بر تحلیل آماری حرکت قیمت تمرکز دارد. تحلیل تکنیکال سعی دارد با جستجوی الگوها و روندها به جای تجزیه و تحلیل ویژگیهای اساسی اوراق بهادار، احساس بازار در پشت روند قیمت را درک کند.
چارلز داو یک مجموعه مقاله منتشر کرده که در مورد نظریه تحلیل تکنیکال، در آن بحث کرده است. نوشته های او شامل دو فرض اساسی است که همچنان به شکل چارچوبی برای تجارت تکنیکال استفاده میشود. داو معتقد است تنها چیزی که باید مورد بررسی و تحلیل قرار بگیرد، قیمت است.
چون تمام اثرات عرضه و تقاضا روی قیمت بروز میکند. همچنین او بیان میدارد بازار روندهای مشخصی دارد. به عبارت دیگر، بازار از روندهای صعودی و نزولی معینی پیروی میکند و تمایل دارد با گذشت زمان تکرار شود.
امروزه زمینه تحلیل فنی بر اساس کارهای داو بنا شده است. تحلیلگران حرفهای معمولاً سه فرضیه کلی را برای این رشته میپذیرند:
1. همه چیز در نمودار قیمت قابل مشاهده است.
تحلیلگران فنی بر این باورند که همه چیز، از اصول شرکت گرفته تا عوامل گسترده بازار و حتی روانشناسی بازار، قیمت سهام را تعیین میکند. این نقطه نظر با فرضیه بازارهای کارآمد (EMH) که نتیجه مشابهای راجع به قیمتها فرض میکند، سازگار است.
تنها چیزی که باقی مانده است، تجزیه و تحلیل حرکت قیمت است که تحلیلگران تکنیکال آن را محصول عرضه و تقاضا برای یک سهام خاص در بازار میدانند.
2. قیمتها مطابق با روند مشخصی حرکت میکنند.
تحلیلگران فنی انتظار دارند که قیمتها، حتی در حرکات تصادفی بازار، بدون توجه به بازه زمانی مشاهده شده، روندهای خود را نشان دهند. به عبارت دیگر، قیمت سهام احتمالاً مطابق با روند گذشته ادامه دارد تا اینکه تحت تاثیر عواملی، به صورت غیرقابل پیشبینی حرکت کند. بیشتر استراتژیهای معاملات تکنیکال بر این فرض استوار است.
3. تاریخ تمایل به تکرار دارد.
تحلیلگران فنی معتقدند که تاریخ تمایل به تکرار دارد. ماهیت تکراری حرکت قیمت اغلب به روانشناسی بازار نسبت داده میشود، که بر اساس احساساتی مانند ترس یا هیجان، بسیار قابل پیشبینی است.
تحلیل تکنیکال از الگوهای نموداری برای تجزیه و تحلیل این احساسات، حرکات بعدی بازار و درک روند استفاده میکند. هر چند که بسیاری از نمودارهای تحلیل تکنیکال سابقهای بیش از 100 سال دارند، هنوز هم اعتقاد بر این است که آنها با اطلاعات امروزی مرتبط هستند؛ زیرا این نمودارها الگوهای حرکت قیمت را طوری نشان میدهند که اغلب تکرار میشوند.
تحلیل تکنیکال سعی دارد تغییرات قیمت اکثر ابزارهای قابل معامله از جمله سهام، اوراق قرضه، معاملات آتی و جفت ارزها را پیشبینی کند.
در حقیقت، بعضی از افراد تحلیل تکنیکال را صرفاً مطالعه نیروهای عرضه و تقاضا میدانند که در تغییرات قیمت بازار اوراق بهادار، منعکس شده است.
تحلیل فنی معمولاً برای تغییرات قیمت به کار میرود؛ اما برخی از تحلیلگران اعداد دیگری را غیر از قیمت (نظیر حجم معاملات یا سود) دنبال میکنند.
در سراسر صنعت، صدها الگو و سیگنال وجود دارد که توسط محققان برای حمایت از تحلیل تکنیکال تجارت ایجاد شده است. تحلیلگران تکنیکال همچنین انواع مختلفی از سیستمهای معاملاتی را ایجاد کردهاند که به آنها در پیشبینی و انجام معاملات در شرایط تغییرات قیمت، کمک میکند.
برخی از شاخصها در درجه اول بر شناسایی روند فعلی بازار متمرکز هستند، از جمله نقاط حمایت و مقاومت. در حالی که بعضی دیگر بر تعیین قدرت یک روند و احتمال ادامه آن تمرکز میکنند. شاخصهای فنی و الگوهای نموداری که معمولاً مورد استفاده قرار میگیرند، عبارتند از: خط روند، کانالها، میانگین متحرک و شاخصهای شتاب. به طور کلی، تحلیلگران تکنیکال انواع مختلف شاخصها را بررسی میکنند. از جمله این شاخصها میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
اول از همه برای آموزش تحلیل تکنیکال باید رویکرد صحیح را انتخاب کنید. به طور کلی دو روش مختلف برای این تحلیل وجود دارد: رویکرد از بالا به پایین و رویکرد از پایین به بالا. اغلب اوقات، معاملهگران کوتاه مدت رویکرد از بالا به پایین و سرمایهگذاران بلند مدت رویکرد از پایین به بالا را در پیش میگیرند. بعد از انتخاب رویکرد، پنج مرحله اصلی برای شروع تحلیل تکنیکال وجود دارد که به آن میپردازیم.
رویکرد بالا به پایین:
رویکرد از بالا به پایین یک تحلیل اقتصادی کلان است که اقتصاد کل را قبل از تمرکز بر اوراق بهادار فردی بررسی میکند. یک معاملهگر در مورد سهام، ابتدا بر اقتصاد، سپس بر بخشها و در نهایت بر شرکتها تمرکز میکند. معاملهگرانی که از این روش استفاده میکنند، روی سود کوتاه مدت متمرکز میشوند که این برخلاف ارزشگذاریهای بلند مدت است.
رویکرد پایین به بالا:
رویکرد پایین به بالا بر سهام فردی متمرکز است که در خلاف جهت دیدگاه اقتصاد کلان قرار دارد. این رویکرد شامل تجزیه و تحلیل سهامهایی است که به نظر میرسند به طور بالقوه برای نقاط ورود و خروج، جذاب باشند. معاملهگرانی که از این روش استفاده میکنند، در تصمیمات خود به دنبال ارزش هستند و قصد دارند نگاه طولانی مدتی به معاملاتشان داشته باشند.
علاوه بر این ملاحظات، انواع مختلفی از معاملهگران ممکن است ترجیح دهند از اشکال مختلف تحلیل تکنیکال استفاده کنند. معاملهگران روزانه ممکن است از خطوط روند ساده و شاخصهای حجم برای تصمیمگیری استفاده کنند؛ در حالی که معاملهگران نوسانی یا موقعیتی ممکن است الگوهای نمودار و شاخصهای فنی را ترجیح دهند.
معاملهگرانی که الگوریتمهای خودکار ایجاد میکنند، ممکن است الزامات کاملاً متفاوتی داشته باشند و از ترکیب شاخصهای حجم و شاخصهای تکنیکال برای تصمیمگیری استفاده کنند.
افراد مبتدی میتوانند طی پنج مرحله کار کردن با تحلیل تکنیکال را آغاز کنند:
1. یک استراتژی مشخص را انتخاب کنید یا یک سیستم معاملاتی ایجاد کنید.
در تحلیل تکنیکال استراتژی های مختلفی همچون استراتژی پرایس اکشن وجود دارد. اولین قدم برای تحلیل تکنیکال شناسایی یک استراتژی یا ایجاد یک سیستم معاملاتی است. به عنوان مثال، یک معاملهگر تازهکار ممکن است تصمیم بگیرد که یک استراتژی میانگین متحرک متقاطع را دنبال کند، جایی که او بتواند دو میانگین متحرک (50 روزه و 200 روزه) را در یک حرکت قیمت سهام خاص، ردیابی کند.
برای این استراتژی، اگر میانگین متحرک کوتاه مدت 50 روزه از میانگین متحرک بلندمدت 200 روزه بیشتر شود، یک روند صعودی را نشان میدهد و یک سیگنال خرید ایجاد میکند. عکس این مورد برای سیگنال فروش هم صدق میکند. آموزش استراتژیهای مختلف، مانند آموزش پرایس اکشن از اهمیت بسیار بالایی در تحلیل تکنیکال برخوردار هستند.
2. اوراق بهادار مناسب را شناسایی کنید.
همه سهام یا اوراق بهادار با استراتژی فوق مطابقت ندارند؛ زیرا این استراتژی برای سهامهایی با نقدشوندگی زیاد و نوسان بالا ایدهآل است نه سهامهای باثبات و دارای نقدشوندگی پایین. همچنین سهام یا قراردادهای مختلف ممکن است به انتخاب پارامترهای مختلفی نیاز داشته باشند؛ مثلا میانگینهای متحرک مختلف مانند میانگین متحرک 15 روزه و 50 روزه.
3. کارگزاری مناسب را پیدا کنید.
یک حساب معاملاتی مناسب پیدا کنید که از اوراق بهاداری که انتخاب کردهاید، پشتیبانی کند (به عنوان مثال سهام عادی، سهام پنی یا ارزان، معاملات آتی، حق اختیار و غیره). این کارگزاری باید عملکرد لازم را برای ردیابی و نظارت بر شاخصهای تکنیکال منتخب، ارائه دهد. به علاوه باید بتواند هزینهها را پایین نگه دارد تا از کاهش سود جلوگیری کند. برای استراتژی فوق، یک حساب پایه با میانگینهای متحرک در نمودارهای شمعی یا کندل کار میکند.
4. معاملات را پیگیری و نظارت کنید.
معاملهگران با توجه به استراتژی خود، ممکن است به سطحهای مختلفی از عملکردها نیاز داشته باشند. به عنوان مثال، معاملهگران روزانه به یک حساب اعتباری نیاز دارند که دسترسی به قیمتهای سطح دو و قابلیت مشاهده بازارسازان را فراهم کند. اما برای مثالی که در بالا ذکر شد، یک حساب پایه ممکن است به عنوان گزینه کم هزینه ترجیح داده شود.
5. از سایر نرمافزار یا ابزارها استفاده کنید.
ممکن است برای به حداکثر رساندن عملکرد، ویژگیهای دیگری مورد نیاز باشند. برخی از معاملهگران ممکن است به هشدارهای تلفن همراه یا دسترسی موبایلی به معاملات در حال انجام، نیاز داشته باشند؛ در حالی که برخی دیگر ممکن است از سیستم های معاملاتی خودکار برای اجرای معاملات از طرف آنها، استفاده کنند.
در حالت کلی، کسانی که میخواهند به دنیای بازارهای مالی و بورس وارد شوند و به خرید و فروش بپردازند، لازم است به خوبی با مباحث تحلیل تکنیکال آشنایی داشته باشند؛ همچنین به مشاوران و نمایندگان سرمایهگذاری کمک میکند تا با استفاده از دانش تحلیلی تکنیکال، خود را از سایرین متمایز کنند.
سرمایهگذاران خودمحور هم میتوانند با فراگیری تکنیکال، مهارتهای تجاری خود را تقویت کنند. همچنین افرادی که تمایل دارند در نقشهای تجاری خود پیشرفت کنند یا به خرید و فروش علاقه دارند، میتوانند با شرکت در دورههای تحلیل تکنیکال به هدف خود برسند.
یک تحلیلگر تکنیکال باید بتواند با مشاهده و تفسیر تغییرات قیمت اوراق بهادار، مسیر آینده آن را پیشبینی کند. آنها این دادههای قیمت را برای تعیین نتایج احتمالی در فرمولهای آماری اعمال میکنند.
تکنسینها ممکن است یافتههای خود را هم در داخل و هم در خارج از شرکت ارائه دهند. به عنوان مثال، یک تحلیلگر تکنیکال ممکن است چندین ایده تجاری تاکتیکی را هم در جلسه شرکت سرمایهگذاری خود و هم در قالب یک سخنرانی در یک سمینار ارائه دهد.
تحلیلگران تکنیکال همچنین میتوانند برای تهیه گزارشهای تحقیقاتی از تحلیل جامع یک شرکت کارگزاری، با تحلیلگران بنیادی همکاری نزدیک داشته باشند.
تجارت میتواند چالش برانگیز باشد؛ بنابراین به تمرینهای بیشتری نسبت به آنچه در این مقاله اشاره شد، نیاز دارد. در زیر به بعضی از ملاحظات اصلی که در تحلیل فنی باید به آن توجه کنید، اشاره کردهایم:
اگر آموزش ندیدهاید، معامله روزانه سهام و ارز بسیار خطرناک است. اما اگر شما روند تغییرات بازار را پیگیری و ردیابی میکنید، در این مسیر سود خواهید کرد. یادگیری در مورد شاخصها و ابزارهای تحلیل تکنیکال به شما در انجام این کار کمک میکند.
در گذشته معاملات یک بازی ساده خریدوفروش بود. اما اکنون اینگونه نیست. تجزیهوتحلیل تکنیکال، هنر پیشبینی قیمتهای آینده از حرکت قیمت گذشته است. برای این تحلیلها ابزارهای به نام ابزارهای تحلیل تکنیکال وجود دارد که در ادامه آنها را معرفی میکنیم.
1. اندیکاتور On-Balance-Volume (OBV)
On-Balance-Volume یکی از ابزارهای تحلیل تکنیکال است که برای اندازهگیری جریان مثبت و منفی حجم در طول زمان استفاده میشود. این یک شاخص حرکت است که جریان مثبت و منفی را اندازهگیری میکند.
این شاخص توسط جوزف گرانویل ساخته شده است. به گفته وی، وقتی حجم بدون تغییر قابلتوجه در قیمت سهام به شدت افزایش یابد، در نهایت قیمت بالا میرود و وقتی حجم بدون تغییر قابلتوجه در قیمت سهام به شدت کاهش مییابد، در نهایت قیمت پایین میرود.
روش محاسبه اندیکاتور (OBV):
هنگام محاسبه حجم تعادل (OBV) سه قانون وجود دارد.
i. قانون حالت اول: اگر قیمت بسته شدن امروز بالاتر از قیمت بسته شدن دیروز باشد.
حجم امروز + OBV قبلی = OVB کنونی
ii. اگر قیمت بسته شدن امروز کمتر از قیمت بسته شدن دیروز باشد.
حجم امروز - OBV قبلی = OVB کنونی
iii. اگر قیمت بسته شدن امروز برابر با قیمت بسته شدن دیروز است
OBV قبلی = OVB کنونی
2. خط انباشت / توزیع (خط A / D)
انباشت و توزیع از جمله ابزارهای تحلیل تکنیکال متداول برای تعیین جریان پول در داخل و خارج از امنیت هستند.
این شاخص توسط Marc Chaikin برای سنجش جریان تجمعی پول در داخل و خارج از امنیت ساخته شده است. شاخص خط A / D قبلاً بهعنوان خط جریان تجمعی پول نامگذاری شد.
این اندیکاتور با تعیین اینکه آیا سرمایهگذاران سهام خاصی را خریداری یا انباشته میکنند یا میفروشند (توزیع میکنند) سعی در سنجش میزان عرضه و تقاضا دارد.
روش محاسبه:
شاخص جریان پول بهصورت زیر محاسبه میشود:
[(قیمت بسته شده – بالاترین قیمت) - (پایینترین قیمت – قیمت بسته شده)] / (پایین قیمت – بالاترین قیمت) = ضریب جریان پول
ضریب جریان پول* حجم معاملات در یک دوره = حجم جریان پول
حجم جریان پول فعلی + A/D قبلی = A/D
3. شاخص میانگین جهت (ADX)
شاخص میانگین جهت (ADX) که یکی از دیگر ابزارهای تحلیل تکنیکال است که برای اندازهگیری قدرت و حرکت یکروند استفاده میشود. تجارت در جهت روند ریسک را کاهش میدهد و همچنین پتانسیل سود را افزایش میدهد. شاخص میانگین جهت (ADX) یکی دیگر ابزارهای تحلیل تکنیکال است که برای ارزیابی زمان روند صعودی قیمت به کار میرود. محاسبات ADX بر اساس میانگین متحرک گسترش دامنه قیمت در طی یک دوره زمانی مشخص است.
قدرت روند : مقادیر برای تمایز بین شرایط روند و غیر روند مهم هستند. عدد ADX بالای 25 نشان میدهد که روند برای استراتژیهای معاملات روند بهاندازه کافی قوی است. به همین ترتیب ADX زیر 25 پیشنهاد میکند از استراتژیهای معاملات روند اجتناب کنید.
4. شاخص آرون
یکی دیگر از ابزارهای مهم تحلیل تکنیکال، شاخص آرون یک شاخص تجزیهوتحلیل فنی است که برای سنجش روند روبهرشد امنیت استفاده میشود. این مورد برای شناسایی زمان تغییر روندها به کار میرود. این شاخص مدتزمان لازم برای رسیدن قیمت به بالاترین یا پایینترین نقاط را در یک بازه زمانی خاص اندازهگیری میکند.
شاخص شامل خط «Aaroon up» و «Aroon down» است. خط Aaron up قدرت روند صعودی را اندازهگیری میکند درحالیکه خط Aaron down قدرت روند نزولی را اندازهگیری میکند.
روش محاسبه:
((N - Days From N-day High) / N) x 100 = آرون بالا
((N - Days From N-day Low) / N) x 100 = آرون پایین
آرون بالا - آرون پایین = اسیلاتور آرون
«N» تعداد دورههای استفاده شده برای اندیکاتور را نشان میدهد. به طور پیشفرض بسیاری از معاملهگران در 14 دوره از شاخص Aroon استفاده میکنند.
5. اندیکاتور میانگین واگرایی / همگرایی متحرک (MACD)
اندیکاتور واگرایی متحرک و همگرایی متحرک از دیگر ابزارهای تحلیل تکنیکال یکی از اندیکاتورهای دنبالکننده روند است که رابطه بین دو میانگین متحرک قیمت یک اوراق بهادار را نشان میدهد.
روش محاسبه:
برای محاسبه میانگین واگرایی و همگرایی متحرک MACD ابتدا باید با مفهوم میانگین متحرک ساده (SMAs) و میانگین متحرک نمایی (EMAs) توضیح داده شود.
میانگین متحرک یک خط است که مقدار متوسط دادههای پیشین را در یک دوره از پیش تعیین شده نشان میدهد. در محاسبه میانگینهای متحرک ساده وزن همهی دادهها یکسان در نظر گرفته میشود و در میانگینهای متحرک نمایی دادههای جدید از اهمیت بالاتری برخوردار هستند.
میانگین متحرک نمایی 26 دورهای – میانگین متحرک نمایی 12 دورهای = MACD
منظور از 12 یا 26 دورهای، 12 یا 26 روز، هفته یا حتی ساعتی است.
تفسیر:
هنگامیکه MACD زیرخط سیگنال قرار میگیرد، یک خط سیگنال نزولی است و هنگامیکه MACD از خط سیگنال بالا میرود، نشانگر یک سیگنال صعودی را نشان میدهد.
6. شاخص مقاومت نسبی (RSI)
این یک شاخص حرکت است که اندازه تغییرات فعلی قیمت را اندازه گیری میکند تا تعیین کند سهام بیش از حد ارزشگذاری شده است یا کمارزش است. این شاخص ابتدا توسط J. Welles Wilder ایجاد شد.
روش محاسبه:
محاسبه RSI بر اساس 14 دوره است که به طور پیشفرض همانطور که وایلدر پیشنهاد کرده است. محاسبه به دو مرحله تقسیم می شود:
مرحله 1:
جمع سود طی دوره ۱۴ روزه / 14 = میانگین سود اولیه
جمع ضرر طی دوره ۱۴ روزه / 14 = میانگین ضرر اولیه
[(میانگین سود اولیه)*13 + سود فعلی] / 14 = میانگین سود
[(میانگین ضرر اولیه)*13 + ضرر فعلی] / 14 = میانگین ضرر
مرحله 2:
میانگین سود / میانگین ضرر= RS
100 – [100 / (1 + RS)] = RSI
7. نوسانساز تصادفی
نوسانگر تصادفی ابزاری است که قیمت فعلی را نسبت به محدوده قیمت در چند دوره اندازه گیری میکند. این شاخص توسط جورج لین ساخته شده است. این برای مقایسه مکانهای بسته شدن قیمتهای امنیتی در یک دوره انتخاب شده استفاده میشود. نوسانساز تصادفی معمولاً از 14 دوره استفاده میکند.
روش محاسبه:
نشانگر تصادفی توسط «٪ K» تعیین شده است. این فقط یک نمایش ریاضی از یک نسبت است.
[(C – L14) / (H14 – L14)] = K%
C : قیمت بسته شدن امروز
L14 : پایینترین قیمت در 14 روز معاملاتی
H14 : بالاترین قیمت در 14 روز معاملاتی
شاید شما نیز قبلاً این دو اصطلاح مهم را شنیده باشید. باید بدانید حمایت و مقاومت مفاهیم مهمی در تحلیل تکنیکال هستند و گستره استفاده از آنها در بیشتر استراتژیهای معاملاتی به چشم میخورد. حمایت و مقاومت ابزارهای تحلیل تکنیکال ایدهآلی برای درک درست از روند قیمت بهشمار میروند. حمایت و مقاومت را میتوان مهمترین ابزار تحلیل نموداری دانست.
منظور از سطوح حمایتی، نقاطی از نمودار است که در گذشته نیز قیمت با رسیدن به آن، روند نزولی خود را متوقف کرده است و حرکت نمودار صعودی میشود. در سطوح حمایتی، قدرت خریداران بیشتر از قدرت فروشندگان است، در نتیجه نمودار از ادامه روند نزولی منصرف میشوند و حرکتی بازگشتی پیدا میکند.
منظور از سطوح مقاومتی نیز نقاطی از نمودار است که نمودار قیمت در روند صعودی خود را تجدیدنظر میکند و نمودار حرکت نزولی میگردد. در سطوح مقاومتی، خریداران از حمایت روند صعودی دست میکشند. در واقع این نقاط نشاندهنده افزایش قدرت فروشندگان در برابر قدرت خریداران است.
برای تعیین سطوح حمایت و مقاومت باید به رفتار نمودار قیمت در گذشته دقت کنیم و سطوح را بیابیم که نمودار قیمت حداقل سه بار با آنها برخورد داشته است. نکته مهم در تعیین اعتبار سطوح مقاومت و حمایت نیز در تعداد دفعات تکرار رفتار نمودار قیمت است. به هر میزان که نمودار قیمت بیشتر با سطوح مقاومت و حمایت برخورد داشته باشد، به همان میزان نیز اعتبار این نقاط افزایش مییابد. این ابزارهای تحلیل تکنیکال به شما کمک خواهند کرد تا رفتار قیمت را بهتر درک کنید و بتوانید رفتار نمودار قیمت را نیز پیشبینی کنید. علاوه بر این تعیین نقاط حمایت و مقاومت به شما کمک خواهند کرد تا از ریسک معاملات خودآگاه شوید.
باید بدانید که بررسی تنها یک نوع نمودار برای موفقیت در پیشبینی رفتار بورس کافی نیست. در واقع باید بهصورت ترکیبی از همه ابزار در دسترس استفاده کرد. یکی از مهمترین ابزارهای تحلیل تکنیکال، الگوهای هارمونیک بهشمار میرود. تحلیل گران تکنیکال عموماً عنوان میکنند که توجه به الگوهای هارمونیک، نقش مهمی در موفقیت در بازار بورس و یا دیگر بازارهای مالی خواهد داشت. زمانی که میخواهید رفتار بازار بورس پیشبینی کنید، تحلیل تکنیکال الگوها و نمودارهای از اهمیت بسزایی برخوردار خواهد بود.
یکی از اصلیترین تواناییها و دانشهایی است که یک فعال بورس در امر تحلیل تکنیکال را میتوان تشخیص مناسب الگوهای قمیتی درون یک نمودار دانست. البته باید توجه داشت درک درست شکل نمودارها نیازمند تمرین زیاد و یادگیری مناسب است. یادگیری الگوهای هارمونیک به شما کمک میکند تا در مقابل تغییرات بازار واکنشهای مناسبی را نشان دهید.
هرچند بینش مناسب برای تشخیص الگوهای درون یک نمودار باعث خواهد شد تا تحلیلگران تکنیکال تصمیمات درست و واکنش مناسب را از خود نشان دهند. اما باید بدانید که یادگیری الگوهای هارمونیک بهتنهایی نمیتواند به شما کمک کند تا به طور کامل در بازار بورس موفق عمل کنید. تحلیل گران بورس عموماً توصیه میکنند تا از الگوهای هارمونیک در ترکیب با دیگر ابزارهای تحلیل تکنیکال استفاده شود.
لازم به ذکر است که الگوهای هارمونیک دارای انواع مختلفی است و بهطورکلی الگوهای درون نمودار به دو بخش ادامهدار و بازگشتی دستهبندی میشوند.
بعضی از افراد فعال در انواع مختلف بازار مالی، استفاده از ابزار فیبوناچی را مانند استفاده جادو در تحلیل بورس میدانند. همچنین بسیاری از تحلیل گران نیز بر این باورند که این ابزار تحلیل تکنیکال بهتنهایی میتواند تا ۷۰ درصد روند بورس را با موفقیت پیشبینی کند. پس بیراه نیست اگر ابزار فیبوناچی را یکی از مهمترین ابزارهای تحلیل تکنیکال بدانیم. ابزار فیبوناچی از نسبتهای طلایی برای درک روند قیمت پایانی و پیشبینی آن استفاده میکند. یادگیری درست این به شما کمک میکند تا روند تغییر قیمت نمودار را حدس بزنید.
بهطورکلی چهار روش شامل اصلاحها، کمانها، پروانهها و مناطق زمانی برای استفاده از دنباله فیبوناچی وجود دارد. هرکدام از این روشها در مواقعی خاص استفاده میشوند. بسیاری از افراد عنوان میکنند که استفاده ابزار فیبوناچی زمانبر و دشوار است. در واقع تسلط به ابزار تحلیل فیبوناچی نیازمند تمرین و توجه زیاد است.
همینطور باید در نظر داشت که در هنگام استفاده از ابزار فیبوناچی نباید به طور کامل سطح حمایت و مقاومت تکیه کرد. شما باید به طور کامل یاد بگیرید که چگونه باید سطوح مقاومت و حمایت را درک کنید و از آنها استفاده کنید. میتوان گفت که کلید موفقیت در استفاده از ابزار فیبوناچی یادگیری درست کاربردها و نحوه بهکارگیری آن است، البته باید توجه داشته باشید که با تمام مزیتهای این روش، شما نمیتوانید به طور کامل به نتایج آن استفاده از ابزار فیبوناچی اعتماد داشته باشید.
همچنین باید بدانید که شما میتوانید ابزار فیبوناچی را با دیگر ابزارهای تحلیل تکنیکال در هم ترکیب کنید.
جالب است بدانید که ابزار ایچیموکو یکی از قدیمیترین اندیکاتورها و البته پرطرفدار تحلیلگران تکنیکال بازار بورس محسوب میشود. اندیکاتور ایچیموکو یا نمودار ابری ایچیموکو ازجمله ابزارهای تحلیل تکنیکال محسوب میشود که کاربرد فراوانی در درک وضعیت کنونی و رفتارهای آینده بازار بورس دارد.
این ابزار تکنیکال توسط روزنامهنگاری ژاپنی، هوسودا گوئیچی در دهه ۱۹۳۰ میلادی به دنیا معرفی شد. هرچند که تحلیلگران بازار بورس به این موضوع اذعان دارند که استفاده از این اندیکاتور بسیار مفید و کاربردی خواهد بود، اما بسیاری از افراد بر این باور هستند که استفاده از ابزار ایچیموکو بسیار پیچیده است.
ایده اصلی این اندیکاتور در واقع این است که تحلیلگران توانایی این را داشته باشند تا بهراحتی با نگاهکردن به نمودار، روند بازار را شناسایی کرده و همینطور سیگنالهای خریدوفروش را بهسادگی تشخیص دهند. ارائه دید جدید از سطوح مقاومت و حمایت در ابزار ایچیموکو باعث شده است تا بتوانید سیگنالهای خوب و قابل اعتمادی را دریافت کنید.
از جمله کاربردهای ابزار ایچیموکو میتوان به بررسی نقاط حمایت و مقاومت، بهدستآوردن اطلاعات مهم از سهم در بازه زمانی کوتاه، سیگنالهای مبنیبر ورود و خروج از سهم، شناسایی جهت و قدرت روند نمودار بازار بورس، شناسایی نقاط برگشت قیمت سهم، مشخصکردن حد ضرر احتمالی و البته شناسایی روند سهم است.
تحلیل بنیادی و تحلیل تکنیکال دو بال مهم برای ورود به بازار تجارت و خرید و فروش سهام هستند. بسیاری از سرمایهگذاران هنگام تصمیمگیری در مورد سرمایهگذاری هم از تحلیل بنیادی و هم از تکنیکال استفاده میکنند؛ چرا که تحلیل تکنیکال به پر کردن شکافهای دانشی کمک میکند.
معاملهگران و سرمایهگذاران میتوانند با درک اساسی تحلیل فنی، بازده تعدیل شده ریسکهای بلندمدت خود را بهبود بخشند؛ اما درک و تمرین این تکنیکها قبل از انجام سرمایهگذاری واقعی، برای جلوگیری از اشتباهات پرهزینه بسیار مهم است.
اگر به دنیای بورس و سهام علاقه دارید، مکتبخونه دورههای آموزش تحلیل تکنیکال در سطحهای مختلف از مقدماتی تا پیشرفته را برای شما عزیزان تدارک دیده است. برای یادگیری گام به گام تحلیل فنی که بخش مهمی از بازار سرمایه است، به دورههای مکتبخونه سر بزنید.
آموزش معاملهگری در بازارهای جهانی