کارآفرینی یکی از منابعی است که اقتصاددانان آن را به ۳ دسته تقسیم میکنند، زمین، منابع طبیعی، نیروی کار و سرمایه .
آنها معمولاً یک طرح تجاری ایجاد میکنند، نیروی کار استخدام میکنند، منابع مالی را به دست میآورند و بر کسب و کار مدیریت میکنند.
کارآفرینان معمولاً هنگام شروع کسل و کار خود با موانع زیادی روبرو میشوند. سه موردی که بسیاری از آنها به عنوان چالش برانگیزترین موانع ذکر میکنند به شرح زیر است:
۱. غلبه بر تشریفات اداری
۲. منابع مالی
۳. استخدام
با توجه به ریسکپذیری یک سرمایه گذاری جدید، به دست آوردن بودجه سرمایهای چالش برانگیز است و بسیاری از کارآفرینان از طریق بوت استرپینگ در سه مرحله تأمین مالی یک کسب و کار با استفاده از روشهایی مانند استفاده از پول خودشان، به حداقل رساندن موجودی کالا و فاکتورینگ مطالبات با آن مقابله میکنند.
اقتصاددانان هرگز تعریفی ثابت از «کارآفرین» یا «کارآفرینی» نداشتهاند (کلمه «کارآفرین» از فعل فرانسوی entreprendre، به معنی «انجام» است.).
سه متفکر برای ورود کارآفرینان نقش اساسی داشتند: جوزف شومپیتر ، فرانک نایت و اسرائیل کرزنر. شومپیتر اعتقاد داشت که نه فقط شرکتها بلکه کارآفرینان نیز مسئول ایجاد چیزهای جدید و در جستجوی سود هستند.
در زبان اقتصاددانان، یک کارآفرین به عنوان یک عامل هماهنگ کننده در اقتصاد سرمایه داری عمل میکند. این هماهنگی به منزله منابعی است که به سمت فرصتهای جدید بالقوه سود هدایت میشوند. این کارآفرین منابع مختلفی را تحت تاثیر قرار میدهد ، چه ملموس و چه غیرمادی، باعث تقویت تشکیل سرمایه میشود.
در یک بازار بی ثبات، این کارآفرین است که در واقع میتواند به عدم اطمینان در فردی کمک کند، زیرا ریسک را حدس میزدند و یا غلبه به آن را به عهده میگیرد. از آنجایی که سرمایه داری یک سیستم سود و زیان پویاست، کارآفرینان با کشف اطلاعات کارآمد باعث ایجاد سود و ثبات اقتصادای میشوند.
شرکتهای تاسیس شده با افزایش رقابت و چالشهای کارآفرینان روبرو هستند که اغلب آنها را به سمت تلاشهای تحقیق و توسعه نیز سوق میدهد. از نظر اقتصادی فنی، کارآفرین روند تعادل در حالت پایدار را مختل میکند و آنها را به چالش میکشد.
پرورش کارآفرینی از چند جهت میتواند تأثیر مثبتی در اقتصاد و جامعه داشته باشد. برای مبتدیان، کارآفرینان تجارت جدیدی ایجاد میکنند. آنها کالاها یا خدمات ارائه میدهند، در نتیجه اشتغال ایجاد میکنند، و اغلب تاثیر زیادی ایجاد میکند و در نتیجه توسعه بیشتر و بهتری ایجاد میکنند.
به عنوان مثال، پس از آغاز فعالیت چند شرکت فناوری اطلاعات در هند در دهه 1990، مشاغل در صنایع وابسته، مانند عملیات مرکز تماس و ارائه دهندگان سخت افزار، با ارائه خدمات پشتیبانی و محصولات نیز شروع به توسعه کردند.
کارآفرینان به درآمد ناخالص ملی میافزایند. مشاغل موجود ممکن است محدود به بازارهای خود باشند و در نهایت به سقف درآمد برسند اما محصولات یا فناوریهای جدید بازارهای جدید و ثروت جدید ایجاد میکنند و افزایش اشتغال و درآمد بالاتر به پایه مالیاتی کشور کمک میکند و هزینههای بیشتر دولت را برای پروژههای عمومی امکان پذیر میکند.
کارآفرینان تغییرات اجتماعی ایجاد میکنند. آنها سنت را با اختراعات منحصر به فرد که وابستگی به روشها و سیستمهای موجود را کاهش میدهد، شکست میدهند و گاهی آنها را منسوخ میکنند. به عنوان مثال، تلفنهای هوشمند و برنامههای آنها انقلابی در کار و بازی در سراسر جهان ایجاد کردهاند.
کارآفرینان در پروژههای جامعه سرمایه گذاری میکنند و به موسسات خیریه و سایر سازمانهای غیرانتفاعی کمک میکنند و از اهداف آنها حمایت میکنند. به عنوان مثال بیل گیتس، از ثروت خود برای آموزش و ابتکارات بهداشت عمومی استفاده کرده است.
تحقیقاتی وجود دارد که نشان میدهد اشتغالزایی در سطح بالا میتواند توسعه اقتصادی را متوقف کند: کارآفرینی، اگر به درستی تنظیم نشود، میتواند منجر به رویههای ناعادلانه بازار و فساد شود، و تعداد زیادی از کارآفرینان میتوانند نابرابری در درآمد را در جامعه ایجاد کنند. به طور کلی، کارآفرینی محرک اساسی در نوآوری و رشد اقتصادی است.
بنابراین، تقویت کارآفرینی بخش مهمی از استراتژیهای رشد اقتصادی بسیاری از دولتهای محلی و ملی در سراسر جهان است. به همین منظور، دولتها معمولاً در توسعه اکوسیستمهای کارآفرینی کمک میکنند، که ممکن است شامل خود کارآفرینان، برنامههای کمک با حمایت دولت و سرمایه گذاران خطرپذیر باشد.
آنها همچنین ممکن است شامل سازمانهای غیردولتی مانند انجمنهای کارآفرینان، دستگاههای جوجه کشی تجاری و برنامههای آموزشی باشند.
به عنوان مثال، دره سیلیکون کالیفرنیا اغلب به عنوان نمونهای از اکوسیستم کارآفرینی با عملکرد مناسب ذکر میشود. این منطقه دارای یک پایگاه سرمایه گذاری ریسک پذیر، انبوهی از استعدادهای تحصیل کرده، به ویژه در زمینههای فنی و طیف گستردهای از برنامههای دولتی و غیردولتی برای تقویت سرمایهگذاریهای جدید و ارائه اطلاعات و پشتیبانی از کارآفرینان است.
پس از گذراندن دوره مکاتبات ساخت بستنی، جری گرینفیلد و بن کوهن 8000 دلار پس انداز با وام 4000 دلاری، در یک پمپ بنزین واقع در بورلینگتون، تجهیزات را اجاره کردند تا بستنی با طعم منحصر به فرد برای بازار محلی بسازند. بیست سال بعد، درآمد سالانه بن و جری میلیونها دلار شده است.
اگرچه "مرد یا زن خودساخته همیشه شخصیتی محبوب در جامعه بوده است، در چند دهه گذشته شرکتهای اینترنتی مانند Facebook (FB) که بنیانگذاران خود را به شدت ثروتمند کردهاند، مردم با این ایده به کارآفرینی علاقهمند میشوند.
برخلاف مشاغل سنتی، که معمولاً راهی مشخص برای پیمودن آن وجود دارد، راه برای همه کارآفرینان یکی نیست. آنچه برای یک کارآفرین مفید است ممکن است برای فرد بعدی مفید نباشد و بالعکس. با این حال، پنج مرحله کلی وجود دارد که باعث موفقیت و پیشرفت بیشتر کارآفرینان شده است:
این مرحله اول لزوما نیاز نیست اما قطعاً توصیه میشود. (به مارک زاکربرگ بنیانگذار فیس بوک به عنوان یک دانشجوی دانشگاه فکر کنید)، شروع کار با پول نقد کافی و اطمینان از اعتبار مداوم فقط میتواند به یک کارآفرین مشتاق کمک کند، تیم او بزرگ میشود و به او بیشتر فرصت میدهد تا به جای نگرانی در مورد کسب سریع پول، بر ساختن یک تجارت موفق تمرکز کنند.
هنگامی که فرد از نظر مالی قدرتمند است، ایجاد مجموعهای متنوع از مهارتها و سپس استفاده از آن مهارتها در دنیای واقعی مهم است. زیبایی مرحله دو این است که میتوان همزمان با مرحله یک انجام داد.
ساخت یک مجموعه مهارت با یادگیری و امتحان وظایف جدید در محیطهای واقعی به دست می آید. به عنوان مثال، اگر یک کارآفرین سابقه کاری در زمینه مالی داشته باشد، میتواند در شرکت فعلی خود به نقش فروش بپردازد تا مهارتهای نرم افزاری لازم برای موفقیت را بیاموزد. هنگامی که مجموعه مهارتهای متنوعی ساخته شد، به یک کارآفرین مجموعه ابزاری میدهد که در صورت مواجه با شرایط سخت، میتواند به آن اعتماد کند.
همانطور که ساخت یک مجموعه مهارت متنوع از اهمیت زیادی برخوردار است، نیاز به مصرف آرایه متنوعی از مطالب نیز به همین اندازه مهم است. این مطالب میتواند به صورت پادکست، کتاب، مقاله یا سخنرانی باشد.
نکته مهم این است که محتوا، فارغ از کانال، باید از نظر پوشش متنوع باشد. یک کارآفرین مشتاق باید همیشه خود را با دنیای اطراف خود آشنا و سازگار کند تا بتواند با دیدی تازه به صنایع نگاه کند تا به او توانایی ایجاد یک تجارت در اطراف یک بخش خاص را بدهد.
از طریق تولید محتوا در چندین کانال، یک کارآفرین مشتاق قادر به شناسایی مشکلات مختلف برای حل است. ترکیب مراحل سه و چهار مهم است بنابراین میتوان با نگاه کردن به صنایع مختلف به عنوان یک فرد خارجی، مسئلهای را حل کرد. این اغلب توانایی یک کارآفرین مشتاق را برای دیدن مشکلی که ممکن است دیگران نباشد فراهم میکند.
استارتاپهای موفق یک مشکل خاص را برای شرکتهای دیگر یا مردم حل میکنند. این به عنوان «ارزش افزوده در مسئله» شناخته میشود. تنها از طریق افزودن ارزش به یک مسئله یا مشکل خاص مشترک، یک کارآفرین موفق میشود.
برای مثال بگویید، شما مراحل پیچیده تعیین وقت دندانپزشکی را برای بیماران تشخیص میدهید و در نتیجه. این کار میتواند ساختن یک سیستم قرار ملاقات بهصورت آنلاین باشد که رزرو وقت ملاقات را آسانتر میکند.
آنها همیشه شامل افراد زحمت کشی هستند که به طور طبیعی در چیزهایی که به آنها علاقه دارند مشغول به کارند. اشتیاق مهمترین مولفهای است که صاحبان مشاغل استارتاپی باید داشته باشند.
درآمد اوایل کار استارتاپی تضمینی ندارد و هنگامی که کسب و کار شما ضرر میکند، علاوه بر شرکت، داراییهای شخصی شما میتواند ضربه بخورد. اما رعایت چند اصل آزمایش شده و واقعی میتواند تا حد زیادی در کاهش ریسک موثر باشد.
هنگام شروع کار، ضروری است که شخصا و در هر زمان که ممکن است با فروش و سایر تعاملات مشتری درگیر شوید. تماس مستقیم با مشتری روشنترین مسیر برای به دست آوردن بازخورد صادقانه در مورد آنچه بازار هدف دوست دارد و کارهایی که میتوانید بهتر انجام دهید است.
اگر واسطه بودن همیشه عملی نیست، کارآفرینان باید کارمندان را آموزش دهند تا به نظرات مشتری رسیدگی کنند و آنها به نظر دادن دعوت کنند.
این کار نه تنها باعث میشود مشتری احساس قدرت کند بلکه مشتریانی که از خدمات یا محصولات شما راضی هستند احتمالاً کسب و کار شما را به دیگران توصیه میکنند.
پاسخگویی شخصی به تلفن یکی از مهمترین مزایای رقابتی کارآفرینان مستقر در خانه نسبت به رقبای بزرگتر خود است. در زمان تکنولوژیهای پیشرفته که مشتریان از پاسخهای خودکار و منوهای لمسی خسته شدهاند، شنیدن صدای انسانی، یک روش مطمئن برای فریب مشتریان جدید و ایجاد قدردانی از مشتریان موجود است.
البته، بسیاری از مشتریان نیز انتظار دارند که یک وب سایت با رابط کاربری آسان داشته باشید. حتی اگر تجارت شما در یک صنعت با تکنولوژی پیشرفته نیست، باز هم کارآفرینان باید از فناوری اینترنت برای انتقال پیام خود بهره ببرند.
تعداد کمی از صاحبان مشاغل موفق فرمول کامل و درست را از همان ابتدا پیدا میکنند. درصورتی که ایدهها باید با گذشت زمان تغییر شکل دهند. چه تغییر در طراحی محصول و چه تغییر در مواد غذایی در یک منو، یافتن یک فرمول و مسیر عالی نیاز به آزمون و خطا دارد.
هوارد شولتز، رئیس و مدیر عامل سابق استارباکس در ابتدا فکر میکرد که پخش موسیقی اپرای ایتالیایی بر روی بلندگوهای فروشگاه، تجربه قهوه خانه ایتالیایی را برای مشتریان تداعی میکند. اما مشتریان نظرات دیگری داشتند و محیط اطراف را نمیپسندیدند. در نتیجه، شولتز اپرا را قطع کرد و به جای آن صندلیهای راحتی گذاشت.
نکته اصلی در بقای کسب و کار حسابداری دقیق درآمد در مقابل هزینهها است و از آنجا که بیشتر مشاغل جدید در سال اول سود نمیبرند، با اختصاص پول برای این شرایط، کارآفرینان میتوانند به کاهش خطر کمبود بودجه کمک کنند.
مرتبط با این امر، جدا نگه داشتن هزینههای شخصی و شغلی ضروری است و هرگز برای تأمین هزینههای زندگی روزمره از بودجه و سرمایه کسب و کار استفاده نکنید.
گرچه کارآفرینی فرآیند کلی توسعه، راه اندازی و اداره یک تجارت است، اما انواع مختلفی از آن وجود دارد. آرزوها و چشم اندازهای مختلف مردم نسبت به نوع مشاغلی که می خواهند ایجاد کنند وجود دارد.
هر کس بر اساس شخصیت، مهارت و ویژگیهای خود کار خود را انجام میدهد. برخی از مردم فکر میکنند با سخت کوشی میتوانند موفقیت کسب کنند، در حالی که دیگران ممکن است از سرمایه برای کمک به آنها برای رسیدن به آنجا استفاده کنند. برای برخی از کارآفرینان، سود کمتر از تأمین کالای اجتماعی است.
اگرچه هر نوع کارآفرین چالشهای مشابهی را تجربه میکند، اما ممکن است تصمیم بگیرند که به گونهای دیگر به آنها بپردازند. هر نوع کارآفرین چالشها را به شکلی منحصر به فرد میبیند و منابع متفاوتی برای غلبه بر آنها دارد.
در اینجا انواع مختلف کارآفرینی عبارتند از:
اکثر مشاغل، مشاغل کوچک هستند. افرادی که به کارآفرینی در مشاغل کوچک علاقهمند هستند، به احتمال زیاد منافع خود را در حدی تامین میکنند که از خانواده آنها و سبک زندگی متوسط حمایت کند.
آنها به دنبال سودهای کلان یا سرمایههای خطرپذیر نیستند. کارآفرینی در مشاغل کوچک اغلب زمانی است که شخصی صاحب شغل شخصی خود باشد و آن را اداره کند. آنها معمولاً کارمندان محلی و اعضای خانواده را استخدام میکنند. فروشگاههای مواد غذایی محلی، آرایشگاهها، بوتیکهای کوچک، مشاوران و لوله کشها بخشی از این دسته از کارآفرینیها هستند.
کارآفرینی شرکت بزرگ زمانی است که یک شرکت چرخههای سازمانی معینی داشته باشد. این نوع برای یک آدم حرفهای است که میداند چگونه نوآوری را حفظ کند. آنها اغلب بخشی از تیم بزرگی از مدیران سطح C هستند. شرکتهای بزرگ معمولاً خدمات و محصولات جدیدی را بر اساس ترجیحات مصرف کننده برای تأمین تقاضای بازار ایجاد میکنند.
وقتی شرکت به سرعت رشد میکند، کارآفرینی در مشاغل کوچک میتواند به کارآفرینی در شرکتهای بزرگ تبدیل شود. این امر همچنین میتواند هنگامی اتفاق بیفتد که یک شرکت بزرگ آنها را خریداری کند. شرکتهایی مانند مایکروسافت، گوگل و دیزنی نمونههایی از این نوع هستند.
این نوع زمانی است که کارآفرینان معتقد باشند شرکت آنها میتواند جهان را تغییر دهد. آنها اغلب بودجه را از سرمایه گذاران خطرپذیر دریافت میکنند و کارمندان متخصص استخدام میکنند.
استارت آپهای مقیاس پذیر به دنبال مواردی هستند که در بازار گم شدهاند که راه حلهایی برای آنها ایجاد میکنند. بسیاری از این نوع مشاغل در آمریکا از سیلیکون ولی شروع میشوند و فناوری محور هستند. آنها به دنبال گسترش سریع و بازدهی سود کل هستند. نمونههایی از استارت آپهای مقیاس پذیر فیسبوک، اینستاگرام و اوبر هستند.
کارآفرینی که میخواهد با محصولات و خدمات خود مشکلات اجتماعی را حل کند در این گروه قرار دارد. هدف اصلی آنها ایجاد جهان بهتر است. آنها برای بدست آوردن سود یا ثروت کلان کار نمیکنند. در عوض، این نوع کارآفرینان تمایل دارند موسسات غیرانتفاعی یا شرکتی را تاسیس کنند که خود را وقف کار در جهت منافع اجتماعی کنند.
کارآفرینان نوآور افرادی هستند که دائماً در حال ایدهها و اختراعات جدید هستند. آنها این ایدهها را میگیرند و به مشاغل تجاری تبدیل میکنند. هدف آنها اغلب تغییر شیوه زندگی مردم به سمت بهتر است. نوآورا تمایل دارند افراد بسیار با انگیزه و پرشوری باشند. آنها به دنبال روشهایی هستند تا محصولات و خدمات خود را از سایر موارد موجود در بازار متمایز کنند. افرادی مانند استیو جابز و بیل گیتس نمونههایی از کارآفرینان نوآور هستند.
افرادی که مایل به سخت کوشی و تلاش مداوم هستند، کارآفرینان سخت کوش محسوب میشوند. آنها غالباً از كوچك شروع میکنند و در جهت رشد مشاغل بزرگتر به جای سرمایه گذاری، تلاش میكنند. آرزوهای آنها انگیزه آنها است و آنها مایلند آنچه برای رسیدن به اهدافشان لازم است انجام دهند. آنها به راحتی تسلیم نمیشوند و مایلند چالشهایی را برای رسیدن به خواستههای خود تجربه کنند. به عنوان مثال، شخصی که سخت کوش است برای انجام یک فروش مایل است با افراد زیادی تماس بگیرد.
مقلدان، کارآفرینانی هستند که از ایدههای تجاری دیگران به عنوان مبنع الهام استفاده میکنند اما برای بهبود آنها تلاش میکنند. آنها به دنبال این هستند که محصولات و خدمات خاصی را بهتر و سودآورتر کنند.
مقلد ترکیبی است بین یک مبتکر و یک سخت کوش. آنها مایلند به ایدههای جدید بیندیشند و سخت کار کنند، با این حال کار خود را با کپی کردن دیگران آغاز میکنند. افرادی که مقلد هستند اعتماد به نفس و عزم زیادی دارند. آنها میتوانند از اشتباهات دیگران هنگام انجام تجارت شخصی خود بیاموزند.
محققان وقت خود را برای شروع کار خود اختصاص میدهند. آنها میخواهند قبل از ارائه محصول یا خدمات، تا آنجا که ممکن است تحقیق کنند. آنها معتقدند که با آمادگی و اطلاعات صحیح، شانس موفقیت بیشتری دارند.
یک محقق اطمینان حاصل میکند که آنها همه جنبههای کاری خود را درک کرده و درک عمیقی از آنچه انجام میدهند داشته باشند. آنها تمایل دارند تا واقعیتها، دادهها و منطق به جای شهود خود متکی باشند. برنامههای تفصیلی تجاری برای آنها مهم است و احتمال شکست آنها را به حداقل میرساند.
خریدار نوعی کارآفرین است که از ثروت خود برای تأمین مشاغل تجاری خود استفاده میکند. ویژگی آنها این است که از ثروت خود برای خرید مشاغلی استفاده کنند که فکر میکنند موفق خواهند بود.
آنها مشاغل امیدوار کننده را شناسایی میکنند و بدنبال کسب آنها هستند. سپس، هرگونه تغییر مدیریتی یا ساختاری را که ضروری میدانند، ایجاد میکنند. هدف آنها رشد مشاغل کسب شده و گسترش سودشان است. این نوع کارآفرینی ریسک کمتری دارد زیرا آنها شرکتهای از قبل مستقر را خریداری میکنند.
سپس کسب و کار شما به مرحله بعد نیاز پیدا میکند. جریان نقدی و سرمایه شما. جریان نقدی و سرمایه هر دو مورد نیاز است. جریان وجوه نقد به شما امکان خرید سرمایه را میدهد، اما اگر نسبت به سرمایه یا دارایی سنگین شوید، در مواقعی که اقتصاد ضعیف است، استفاده از دارایی با رهن آنها دشوارتر است. به این معنی که شما برای جمع آوری پول نقد باید دارایی بفروشید.
کارآفرینی به صورت اصولی و حرفهای نیازمند این است که شما ابتدا یک سری خصوصیات ذاتی کار آفرین بودن را در خود باید داشته باشید. خوش بختانه یک اصل بسیار مهم برای تشخیص یک نبوغ ذاتی برای کارآفرینان وجود دارد، شیوه تفکر کارآفرینان به صورت بسیار خاص و منحصر به فردی به سمت در دست گرفتن کنترل زندگی گرایش دارد.
مهم نیست که از کدام کشور و با چه پیشینه تاریخی و فرهنگی و به چه شیوهای اقدام به کارآفرینی می کنید، کارآفرینان در تمام دنیا خصوصیات مشترکی دارند که می توانید با ظرافت این ویژگیهای متمایز کننده را در آنها پیدا کنید.
ما در مکتبخونه با آموزش کارآفرینی به شما کمک میکنیم که اگر قصد دارید در این مسیر قدم بردارید بتوانید مهارتهای لازم را کسب کنید و کسب و کار خودتان را داشته باشید.